روبهرو شدن غرب با گذشته خونبارش
روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی | یک: به نظر میرسد که ماه خرداد را باید برای کشورهای غربی ماه روبهرو شدن با گذشته خونبارشان بنامیم. در عرض کمتر از یک هفته کانادا، آلمان و فرانسه با گذشتهای رودررو شدند که باعث صدها هزار نفر شده است. تاریخ اروپا و آمریکا سرشار از دست داشتن در نسلکشیهاست و حالا این کشورها با میراث خود در آفریقا و آمریکا روبهرو شدهاند. آنها سالها از پذیرش آنچه انجام دادهاند سر باز میزدند. اما به نظر میرسد که بالاخره اروپا و کانادا آماده هستند تا با این گذشته روبهرو شوند. این قدمی بزرگ برای اروپا و کاناداست اما آیا ایالات متحده هم آماده است تا با جنایات خود علیه بومیان ساکن در این قاره روبهرو شود؟
* دو: روز شنبه یک گور دستهجمعی حاوی بقایای ۲۱۵ کودک بومی در محوطه یک مدرسه شبانهروزی سابق در استان بریتیش کلمبیا کانادا کشف شده است. مدرسه شبانهروزی کملوپس در سال ۱۸۹۰ توسط کلیسای کاتولیک تأسیس و در سال ۱۹۷۸ تعطیل شد.جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا از شوک و پریشانی خود در مورد کشف بقایای اجساد این کودکان در محوطه یک مدرسه شبانه روزی سابق که بیش از یک قرن پیش برای جذب مردم بومیتاسیس شده بود، سخن گفته است.
ترودو این مسئله را یادآور دردناک آنچه او به عنوان یک فصل تاریک و شرم آور از تاریخ کانادا خواند، دانست.روزان کازیمیر، رئیس قبیله TteS در شهر کملوپس بریتیش کلمبیا گفت آنچه کشف شده، یک فقدان غیرقابل تصور است که هرگز توسط مدیران مدرسه ثبت نشده بود. برخی از اجساد کشف شده متعلق به کودکان سه ساله است. هنوز علت و زمان مرگ این افراد مشخص نیست.
این مدرسه با هدف دور کردن کودکان بومی از خانه و جوامعشان و ممنوع کردن صحبت به زبانهای مادری یا انجام اقدامات فرهنگی خاص تاسیس شد. اتفاقی که تا نیمه اول قرن بیستم مرسوم بود. اسناد موجود نشان میدهد دانشآموزان این مدرسه در معرض شیوع سرخک، سل، آنفلوآنزا و سایر بیماریهای مسری قرار داشتند و بسیاری جان خود را از دست دادند.
از زمان شکلگیری کانادا در قرن ۱۹ میلادی، دولت، کودکان بومیان کانادا را از خانواده و قبیله جدا میکرد و آنها را در مدارس شبانه روزی و نزد خانوادههای سفید پوست به فرزند خواندگی میفرستاد. بقایای این کودکان موردی است که حالا دولت کانادا حتی با پرداخت غرامت هم نمیتواند جبرانش کند. به نظر میرسد که دولت ترودو تصمیم گرفته با فجایع رخ داده در این کشور در دههها قبل روبهرو شود.
* سه: اتفاق دیگر را مکرون رقم زد. او که سفری به رواندا داشت، بالاخره از سوی کشورش سکوتش در کشتار جمعی در این کشور را در سه دهه قبل پذیرفت. فرانسوا میتران در آن زمان با قوم هوتو رابطه نزدیکی داشت و همین امر باعث شد تا در قبال فجایعی که در رواندا اتفاق میافتد واکنش ویژهای نشان ندهد.
* چهار: امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه از رواندا خواسته تا کشورش را به خاطر نقشی که در نسلکشی این کشور در سال ۱۹۹۴ داشته، ببخشد. در جریان این نسلکشی حدود ۸۰۰ هزار نفر از قوم توتسی و هوتو کشته شدند. مکرون که در مراسمیدر یادبود قربانیان این نسل کشی در کیگالی، پایتخت روندا صحبت میکرد، گفت که فرانسه به هشدارهای مربوط به قتل عام توجه نکرد. اما او در عین حال افزوده که فرانسه در این قتل عام شریک نبوده است.یک گروه از بازماندگان این نسل کشی بهخاطر فقدان عذرخواهی صریح ابراز تاسف کردند، اما پل کاگامه، رئیسجمهور رواندا سخنان مکرون را ستود.
روز ۶ آوریل سال ۱۹۹۴ هواپیمای حامل جوونال هابیاریمانا رئیسجمهور وقت رواندا که هوتو بود در اثر شلیکی از زمین ساقط شد و کلیه سرنشینان آن کشته شدند. افراطگرایان هوتو گروه شورشی توتسی به نام «جبهه میهن پرستی رواندا» (آر پی اف) را مقصر شناخت - اتهامیکه این گروه رد میکرد. این آغازی بر یکی از وحشیانهترین کشتارهای جمعی در جهان بود که اغلب با قمههای تیز و برنده انجام میشد. همسایهها دست به کشتار یکدیگر زدند و هنوز این فاجعه یکی از دردناکترین اتفاقاتی است که بشر با آن مواجه بوده است.
* پنج: در آغاز قرن بیستم در آفریقا یک نسلکشی در نامیبیا اتفاق افتاد.
دولت آلمان به نقش این کشور در نسلکشی دو قوم ساکن نامیبیای امروزی در آغاز قرن بیستم اذعان کرده و میگوید برای نشان دادن به رسمیت شناختن «رنج بیاندازه» این اقوام بیش از یک میلیارد یورو کمک به آنها اختصاص میدهد.آلمان درباره به رسمیت شناختن این نسلکشی به مدت پنج سال در حال مذاکره با دولت نامیبیا بود.کشتار دو قوم ناما و هیریرو به دست نیروهای آلمان استعماری را اولین نسلکشی قرن بیستم و «نسلکشی ازیادرفته» میخوانند. در سال ۱۹۰۴ گروهی از افراد دو قوم ناما و هیریرو با شورش علیه استعمارگران آلمانی بیش از صد نفر از مردان آنان را کشتند.
نیروهای آلمانی در واکنش شورشیان را در نبردی شکست دادند و به سوی بیابان راندند، جایی که بسیاری از آنان از تشنگی جان دادند.
پس از آن هزاران نفر از افراد اقوام شورشی به اسارت گرفته شده و اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند و بیشترشان به دلیل بیماری، آزار و خستگی مفرط جانشان را از دست دادند.شمار دقیق قربانیان مشخص نیست، اما برآورد میشود که تا ۱۰۰ هزار نفر بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸ کشته شدند.