دغدغههای متنوع یک روزنامهنگار حیران
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| یک: در طول سال ۱۴۰۰ گروهها و آدمهایی به شکل منظم وظیفه برهم زدن تعادل روانی مردم و جامعه را برعهده داشتند (منظورم به جز دستاندرکارهای اصلی این حوزه مثل ماجرای کرونا و یا تورم و تحریم است) خیلی طیف متنوعی هم داشتند. مثلا کمیته داوران لیگ فوتبال این وظیفه را با دقت و با تکیه بر اشتباهات باورنکردنی داوران در هفتههای آخر لیگ (تیر و مرداد) به انجام رساند. یا بروبچههای تیم ملی والیبال که از لیگ جهانی تا المپیک همینطور به شکل مستمر زهر و ناامیدی را به رگهای جامعه تزریق کردند (بندههای خدا) یا خطبای محترمی هم بودند که به شکل هفتگی در این راستا سنگ تمام میگذاشتند (خدا حفظشان کند). در این میان مجلس هم با طرح صیانت درخشید و نشان داد در این عرصه حرفهای زیادی برای گفتن دارد!
حالا توپ باز هم در حوزه فرهنگ است و دوستانی برای از بین بردن تعادل روانی جامعه سنگ تمام میگذارند. آن هم با نیت خیر. پس از انتشار پیشنویس بیجهت تند و غلاظ وزیر پیشنهادی فرهنگ و درست همزمان با تسلط طالبان بر کابل، هنرستان بازیگری سوره وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اعلام کرده که برای سال جدید رشته بازیگری از میان بانوان، هنرجو نمیپذیرد! به لحاظ زمانی اعلام این مسئله عالی بود!
بعد هم توضیح دادند که این فقط برای یکسال است و میخواهیم در مواد آموزشی مربوط به دختران تجدیدنظر کنیم و هنرجویان سالهای دوم و سوم و چهارم به کار خود ادامه خواهند داد! خب دوره آموزشی آقایان نیاز به تجدیدنظر نداشته؟ ادامه کار دختران سال دوم و سوم و چهارم هم دلیلی نمیشود. این فرضیه وجود دارد که سال دیگر هم پذیرش صورت نگیرد و… در مورد طرح صیانت هم میگویند اجرایش به شکل آزمایشی خواهد بود و نترسید! و خب میترسیم چه جور هم میترسیم!
به هرحال ما به بازیگر زن احتیاج داریم.حتی در فیلمهای مذهبی و انقلابی. همین خانم لیندا کیانی نقش همسر منصور ستاری را در فیلم ستار برعهده داشت و یا نقشی کلیدی در فیلم دیدن این فیلم جرم است.یا سرکار خانم مهتاب کرامتی در مردان آنجلس و کتایون ریاحی در یوسف پیامبر. پس به بازیگر زن احتیاج داریم و دارید.از طرفی مشخص است که خانوادههای مذهبی به دختران خود اجازه ورود به حوزه بازیگری را نمیدهند. قبول؟
حالا برآیند این دو بردار را تحلیل کنید تا متوجه شوید چرا یک ناظر بیرونی با نگرانی این اتفاقات را مینگرد و طبیعی است که هزاران دستاندرکار عرصه فیلم و نمایش به عنوان مهمترین نحله هنر پس از انقلاب با نگرانی این شرایط را دنبال کنند. دیگر از دستاندرکاران ورزش بانوان حرفی نمیزنم. ممکن است همه این فرضیات اشتباه باشد اما خواستم بگویم که چه نگرانیها و دغدغههایی به جان برخی افتاده است:باز هم یک دوره آزمون و خطای دیگر. با نسل جدید. باز هم مردان خوش نیت انقلابی و تصمیمات تنشزا. شاید هم بیخود نگرانم.
دو: نیروهای ارزشی بر سرکار آمدهاند و آماده خدمت. کاش در جایگاهی بودم که میتوانستم به دولت آقای رئیسی توصیهای کنم. اما خب نیستم و فقط از آرزوهایم مینویسم. اینکه این مردان پرشور بدانند گاه برای اثبات تفاوتهای خود با قبلیها نیاز نیست با قوانین سلبی وارد شد. اصلا تا یک مدت به قبلیها دست نزنید و نیات خودتان را با اقدامات ایجابی نشان دهید. دستورات سازنده بدهید و تفاوتها را رقم بزنید. بستن، قطع کردن و متوقف کردن راه درستی برای نشان دادن نیاتتان نیست. به جایش اضافه کنید، بسازید…
سه: از وعده دادن هم دوری کنید. در دولت قبلی استاد روحانی متخصص وعده دادن بودند. وعده رشد اقتصادی، وعده رفع تحریم، وعده عبور از بحران کرونا و واقعا هیچکدام از این مسائل نیاز به وعده نداشت و فقط یک بار روانی اضافی ایجاد میکرد. آذریجهرمی هم در عرصه پرتاب ماهواره دوبار پیاپی چوب این وعدههای زودهنگامش را خورد. چه لزومی داشت از قبل بنای شادمانی گذاشت و وعده جشن داد آن هم در حوزه پرخطر و پرریسکی مثل پرتاب ماهواره؟ یا دکتر نمکی که هر هفته یک بار خبر از پیروزیهای بزرگ میداد در عرصه واکسن و مهار کرونا (که البته معاون محترم شما هم در این وعدهها سهیم بودند). نگویید میخواهیم چهکار کنیم و چه پیروزیهایی در انتظار ما و شماست. لازم نیست. اینگونه وعدههای مطمئن کار ما و شما نیست. این دستاندازی در امور کائنات است. این وعدهها را بگذارید برای اهلش. فعلا بگویید فقط کار کنند و کار کنند و کار.