روایتی از زندگی سرابیها در دمای منفی۳۰ درجه
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی | وقتی سه روز پیش موج هوای سرد از شرق وارد ایران شد و هواشناسی استان آذربایجان شرقی درباره وضعیت سرمای هوا در شهرهای مختلف این استان گزارش داد، چشمهای زیادی با شنیدن کمینه هوای شهرستان سراب گرد شد: منفی ۳۰ درجه سانتیگراد! محمد امیدفر، رئیس گروه پیشبینی اداره کل هواشناسی آذربایجان شرقی اعلام کرد که این شهر با تجربه دمای منفی ۳۰ درجه سردترین شهر کشور بوده است.
بلافاصله بعد از این خبر، کانالهای تلگرامی که خبرهای شهرهای مختلف آذربایجان شرقی را پوشش میدهند تصاویری منتشر کردند که عمق سرمای هوا در سراب را نشان میداد؛ گنجشکهایی که از سرما یخ زده بودند و درهای خانهها که تا نیمه با برف پوشانده شده بودند.
*** برایمان تازه نیست
اکبر جباری که سالهاست ساکن سراب است، درباره تجربه زندگی در دمای منفی ۳۰ درجه به هفتصبح میگوید: «ما تقریبا به سرمای هوا عادت داریم، شاید حتی فکر کردن به منفی ۳۰ درجه برای شما سخت باشد، اما ما در خاطرات بزرگترهایمان درباره سرمای بیشتر از این هم شنیدهایم، اینجا بیشتر ماههای سال هوا سرد است و بیشتر از نصف سال برف روی زمین نشسته، البته اینبار به دلیل اینکه دمای هوا ناگهان چندیندرجه پایین آمد، کمی غافلگیر شدیم، اما نه آنطور که بلوایی راه بیفتد یا خسارتی وارد شود.»
او درباره اینکه این سرما چه چیزهایی را در امورات عادی زندگی مردم عوض میکند، میگوید: «بههرحال زمستان است، کرونا هم آمده و به همین دلیل خیلیها رفتوآمد نمیکنند و غیر از مواقع ضروری از خانه خارج نمیشوند. همیشه وقتی هوا تا این اندازه سرد میشود، ما نگران حیوانات روستاها و بچههای خیلی کوچک هستیم که باید گرم نگه داشته شوند.»
سرمای شدید هوا در شهرهایی مثل سراب خیلیها را ناخودآگاه یاد کمبود گاز و قطعی برق میاندازد و نگرانشان میکند. آقای جباری در مورد اینکه در خود شهر و روستا هم نگرانیهایی از این دست وجود دارد یا نه، میگوید: «بله هست، اتفاقا چند روز پیش که برق در شهرهای مختلف قطع میشد، ما خیلی نگران شدیم که اینجا هم چنین اتفاقی بیفتد، اما غیر از چندبار در حد نیمساعت، برق ما قطع نشد. اینجا خیلیها به دلیل سرمای هوا و جلوگیری از سرماخوردن بچهها و پادرد سنوسالدارها کرسی گذاشتهاند که معمولا زیر کرسی را با المنت یا لامپ گرم میکنند برای همین نگرانی از بابت قطعی برق وجود دارد.»
*** شوک فقط برای روزهای اول است
زهرا، دختر دانشجوی اهل سراب هم درباره وضعیت مردم شهر میگوید: «اینجا معمولا یکی، دو روز اول همه سعی میکنند در خانه بمانند، اما بعد دیگر زندگی عادی شروع میشود، اینبار بارش برف به حدی بود که جلوی در خانهها را بسته بود و ماشینها نمیتوانستند از پارکینگ بیرون بیایند. همین حالا هم خیلی از خانهها همین وضع را دارند، چون مسئولان شهری بیشتر به خیابانها توجه میکنند و همان مقدار کم برفروبی که انجام میدهند برای خیابان است و برفروبی کوچهها برعهده خود مردم است، اما برف که یخ میزند، کار خیلی سخت میشود.»
او درباره وضعیت برق و گاز میگوید: «قطع و وصل برق داشتیم، مخصوصا در روستاها، اما اینطور نبوده که ساعات طولانی برق نداشته باشیم، درحالیکه دوستهایم در شهرهای دیگر مثل تبریز میگفتند که برق قطع شده، اما ما اینجا برق داشتیم. برق اینجا خیلی برای ما مهم است، چون خیلی از خانهها پکیج دارند و بخشی از گرمای خانه و آب و… را از طریق پکیج فراهم میکنند و اگر برق نباشد، مشکلات زیادی پیش میآید.»
زهرا یادش میآید که چندسال پیش حوالی سالهای ۹۱-۹۲ هم یکبار چنین سرما و بارشی را تجربه کرده بودند و آن سال هم مثل امسال چند روز اول همه شوکه شدند، اما باز زندگی به روال سابق خودش برگشت، چون اهالی شهرهایی مثل سراب همیشه توقع دارند که آسمان آن روی سخت خودش را نشان دهد، البته خیلی هم بدشان نمیآید و به برف و سرما به شکل نعمت نگاه میکنند.
*** نگران بچهها هستیم
اکرم زن سیوچندسالهای است که سه بچه کوچک دارد و بارش برف سنگین و سرمای هوا او را نگران بچههایش کرده. کوچکترین بچهاش سهماهه است و اکرم دائما استرس دارد که بچه مریض شود. میگوید: «اتفاقا درست همان روزی که شبش هوا منفی ۳۰ درجه شد، باید نوزادم را میبردم دکتر، اما وقتی دیدم بیرون چقدر سرد است پشیمان شدم. طرفهای عصر با خودم گفتم چه کار خوبی کردم نرفتم وگرنه بچه حتما یخ میزد، چون بارش برف هم خیلی سنگین بود.»
او نگران دو بچه بزرگترش هم هست. میگوید: «دلشان میخواهد بروند بیرون برفبازی کنند، اما همهجا یخ زده و من میترسم ، حالا ما نمیگذاریم آنها بیرون بروند، اما مردها که میروند سر کار هم ما نگران هستیم، چون واقعا همهجا یخ زده و خیلی میشنویم که فلانی زمین خورده و یک بلایی سرش آمده.»
اینطور که اکرم میگوید، خیلی از ساکنان سراب یک مشکل دیگر هم دارند؛ اینکه سرویسهای بهداشتی اغلب خانههای حیاطدار، در حیاط است. میگوید: «در عرف ما بهتر است که سرویس بهداشتی در حیاط باشد، خانههای آپارتمانی این مشکل را ندارند، اما تعداد خانههای حیاطدار زیاد است و دستشوییها ته حیاط قرار دارند.»
اکرم میخندد و ادامه میدهد: «فردای شبی که خیلی سرد شد، با خواهر و مادرم که حرف میزدم، میگفتند هیچکس در خانه نتوانسته برود دستشویی، چون میترسیده یخ بزند. بچهها خیلی سختشان است. البته هر سال تعداد خانههایی که یک سرویس هم داخل خانه دارند بیشتر میشود، اما هنوز هم خانههای زیادی فقط یک سرویس انتهای حیاط دارند.»