از زلزله تهران تا چرخ گوشت مرگ

با خلاصهای از گزارش های مهم امروز روزنامه هفت صبح در خدمت شما هستیم
معلمی بیادعا و سینماگری آرمانخواه
قرار بود از سالمرگ داریوش مهرجویی بگیم و جای خالیش توی سینما، که دوباره 22 مهر، یک حفره جدید توی سینمای ایران باز شد؛ حفرهای که با رفتن ناصر تقوایی ایجاد شد. ناصر تقوایی از میان ما رفت؛ فیلمسازی که بسیاری او رو ستون اصلی موج نو سینمای ایران میدونن. خیلیهامون هم با شنیدن نام فیلمهای کاغذ بیخط، ناخدا خورشید، یا سریال داییجان ناپلئون، پیش از اینکه به فیلمنامه فکر کنیم، احتمالاً صورت خندان تقوایی در ذهنمان نقش میبنده. مردی که فیلمسازی رو میستود و نوشتن برایش مقدمه دیدن بود، و ادبیات، راهی برای زیستن. صفحه فرهنگ و هنر امروز روزنامه هفت صبح، بهطور اختصاصی به زندگی این سینماگر موج نو سینمای ایران پرداخته؛ در این صفحه، سهیل محمودی در مطلبی با عنوان «معلمی بیادعا و سینماگری آرمانخواه» از تقوایی و آثارش گفته. بهروز افخمی هم یادداشتی درمورد این سینماگر بزرگ نوشته با عنوان «رهاییِ ناصر تقوایی» و همچنین ایلیا محمدنیا، منتقد سینما هم، در یادداشت دیگری از زندگی و درگذشت او نوشته، با عنوان «خداحافظ استاد پرچمدارِ صداقتِ در سینما».
چرخ گوشت مرگ
حمید، یک پزشک سرشناس تهرانی بود. اواخر آذر 1401، همسرش خبر ناپدیدشدنش رو به اداره پلیس تهران داد. البته وقتی همسر حمید سراغ پلیس رفت، هیچ نشانهای از محل رفتوآمد یا تماسهای او باقی نمونده بود. درنهایت وقتی پلیس به مطب تازه اجارهشده این پزشک رسید، بحث قتل مطرح شد. تا اینجا همهچی عادی بود تا اینکه بهتازگی اسم صابر برادر حمید توی این پرونده آورده شده و مأموران یه چرخ گوشت صنعتی در محل زندگی صابر پیدا کردن که ماجرا رو از یک مفقودشدن ساده، به یک جنایت هولناک تبدیل کرده؛ فاطمه شیخعلیزاده، در گزارش «چرخ گوشت مرگ» به جزئیات این جنایت پرداخته که میتونید در صفحه رخداد روزنامه امروز هفت صبح بخونید.
صدای نسل وایفای
یه زمانی، صدای موسیقی هرچی صافتر و صیقلیتر بود، طرفدارهای بیشتری داشت. حتی موقعی که میخواستیم بگیم موسیقی دلخواهمون رو روی نوار کاست یا سیدی کپی کنن، خیلی تأکید میکردیم که باکیفیت باشه. حالا ولی موسیقی «لوفای» تمام حساسیت ما رو روی کیفیت موسیقی به هم ریخته؛ این موسیقی، برخلاف موسیقیهای صیقلی، نقص و خطا رو به بخشی از زیبایی خودش تبدیل کرده. یه مدل ضرباهنگ یکنواختی که با خشخش و نویز پسزمینه آمیختهست. مثل قطرات بارون یا صدای جیرجیر گرامافون قدیمی. خلاصه هرچی که هست، خیلی بین جوانها جا باز کرده و شبیه صدای پسزمینه زندگیشون شده. ایمان برین، در گزارشی با عنوان «صدای نسل وایفای»، از جزئیات این موسیقی گفته که با نقص آگاهانه، صدای آرامبخش نسل Z شده. این گزارش رو میتونید توی سایت و کانال هفت صبح بخونید.
زلزله بیاید تهران دوام نمیآورد
میدونید بزرگترین تهدید برای تهران چیه؟ درست حدس زدید. زلزله مهمترین چالش طبیعیه که تهران رو تهدید میکنه. این موضوع رو علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران به هفت صبح گفته. البته گویا تهران هنوز آماده رویارویی با چنین بحرانی نیست و صدها گودال، پلهای لرزان و ساختمانهای ناایمن داره. البته لازمه این آمادگی، هماهنگی بین سازمانهای مرتبطه. حالا گویا بهتازگی شهردار تهران نامهای به رئیسجمهوری زده و خواسته که اختیار ۶ حوزه ازجمله آموزشوپرورش و سلامت و بهداشت رو به شهرداری بسپاره، چراکه این سازمان ادعا کرده آمادگی داره ظرف ۵ سال، مدارس فرسوده رو به مجتمعهای آموزشی مدرن و نوساز تبدیل کنه. حالا برای اینکه بدونید دقیقاً وضعیت تهرانِ امروز در مواجهه با بلایای طبیعی چطوریه، میتونید گزارش حمیدرضا خالدی، با عنوان «زلزله بیاید تهران دوام نمیآورد» را در سایت و کانال هفت صبح بخونید.
دیههای معلق
اجازه بدید فعالان طبیعت رو جزو اقشار فداکار و البته بدون حامی بذاریم؛ افرادی که به قیمت جونشون محافظ طبیعتن و فقط وقتی یک بحرانی رخ میده، شاید اسمشون شنیده بشه، اونهم تازه بهدلیل وجود فضای مجازی. وقتی هم که با دست خالی و بهتنهایی برای مهار حوادث طبیعی میرن و جان و جسم عزیزشون توی خطر میافته، مسئولان سازمانهای منابع طبیعی و محیط زیست، از پوششهای متنوع برای احقاق حق آسیبدیدگان رونمایی میکنن و از همین بیمههای کاغذی، برای خودشون دستاورد میسازن. بیمههایی که به شهادت فعالان داوطلب، نهتنها خدماتی ارائه نمیده بلکه پای آسیبدیدگان را برای احقاق حق، به دادگاهها باز میکنه. تازه حتی پیروزی توی دادگاه هم به معنای دریافت دیه و غرامت نیست. صفحه زیستبوم روزنامه هفت صبح، در گزارشی با عنوان «دیههای معلق» به مسیر طولانی و پیچیده بیمههای حمایتی برای فعالان محیط زیست پرداخته که میتونید توی سایت و کانال این روزنامه، بخونید.