آیا میتوان با جادو یک تیم را قهرمان کرد؟

از وردخوانی تا انرژی درمانی؛ از حومه تهران تا لیگ قهرمانان
هفت صبح| حالا دیگر نزدیک به دو دهه است که یک حاشیه جدید و جدی به فوتبال ایران اضافه شده که بیشتر شبیه افسانهسازی و خیالات است تا واقعیت. از وردخوانی تا ریختن آب یا مایعات خاص درون دروازه؛ از جلسات سری انرژی درمانی تا ارتباط با جادوگرانی که ادعا میکنند میتوانند توپها را وارد دروازه کرده یا از ورود آنها جلوگیری کنند. همه اینها سالها پرسشهایی جدی به دنبال داشته است: جادوگری در فوتبال ایران چقدر وجود دارد؟ تا چه اندازه در ساختار و نتایج موثر است؟ و چه میزان این داستانها واقعی هستند؟
طلسمگران یا فرصتطلبان؟
یکی از جادوگران با نام مستعار «ن» در گفتوگو با یکی از روزنامهها ادعا میکند که با یکی از باشگاههای پرطرفدار پایتخت همکاری کرده است. او میگوید پس از مدتی همراهی تیم و گرفتن نتایج خوب، سرمربی تصمیم گرفت همکاری را قطع کند اما «ن» برای تلافی، دو بازی پیاپی کاری کرد که تیم بازنده شود!
او میگوید: «کار من ذهنی است. من جادوگر نیستم. از انرژی درون خودم استفاده میکنم. میتوانم توپ را گل کنم یا نکنم!» هرچند این ادعاها شبیه داستانهای فانتزی است اما پرسشی جدی مطرح میشود: چرا برخی مربیان و باشگاهها به چنین افرادی اعتماد میکنند؟
از حومه تهران تا لیگ قهرمانان
اولین موج جدی ورود جادو به فوتبال ایران به سالهایی برمیگردد که یک تیم تهرانی برای نخستین بار قهرمان لیگ شد. بازیکنان آن تیم بعدها عنوان کردند که سرمربی رفتارهای عجیبی داشت؛ از آوردن پرنده به تمرین تا درخواستهایی که ربطی به ورزش نداشت. ماجرا بهجایی رسید که برخی اطرافیان او را متهم به استفاده از جادو کردند.
یکی از مدیران سابق هم بعدها این موضوع را تأیید کرد و گفت فردی به نام «الف» از طریق انرژیدرمانی بر نتایج تیم تأثیر میگذاشت. در نمونهای دیگر، یک بازیکن سرشناس نقل کرده بود که فردی به نام «گ» شبها بالای سر او ورد میخواند و وردی را درون جورابش میگذاشت و همان بازیکن از آن پس گلهای سرنوشتساز زیادی به ثمر رساند.
جادو یا رواندرمانی؟
با اینکه بسیاری از جادوگران تلاش میکنند خود را «درمانگر انرژی» یا «کارشناس ذهن و روان» بنامند، روایتهای متعدد از وردخوانی، لباس خاص، ریختن آب یا مایعات اطراف نیمکت، نشان میدهد که در بسیاری از موارد با نوعی شبهمناسک خرافی مواجهیم که رنگ و لعاب روانشناختی به خود گرفته است.در یکی از شگفتآورترین روایتها، فردی مدعی شده که همان مایع زردرنگ خاص را از بازیکنان گرفته و روی خط دروازه میریخته تا دروازه طلسم شود! درباره مربی دیگری گفته شده که قبل از هر بازی دور نیمکت خود آب میریخت و ورد خاصی میخواند.
چرا فوتبال ایران؟
برخی کارشناسان دلایل متعددی برای رواج چنین پدیدهای در فوتبال ایران ذکر کردهاند:
نبود ساختار علمی در مدیریت تیمها
فشار بالای نتیجهگیری روی مربیان
باورهای خرافی ریشهدار در جامعه
دسترسی آسان به افراد مدعی قدرتهای ماورایی
البته در سالهای اخیر با ورود نسل تازهای از مربیان و بازیکنان، استفاده از تحلیل دادهها، مشاوره و روانشناسی ورزشی و کار علمی جای بیشتری را از جادو و خرافه گرفته و مربیان و مدیران فهمیدهاند که برای موفقیت باید تیمی قوی و منسجم براساس علم روز دنیا بسازند.
ورود کمیته اخلاق به ماجرا
از مدتی قبل اعلام شده که کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال بررسی پروندههای جادوگری را بهطور جدی آغاز کرده است. ابتدا تصمیم گرفته شد مسئله رسانهای نشود تا تحقیقات به صورت مخفی پیش رود اما در نهایت اعلام شد فهرستی از جادوگران شناسایی شده، برخی مربیان و بازیکنان بهعنوان مطلع احضار شدهاند و حتی حلقههای خاص مرتبط با جادوگری در فوتبال شناسایی شدهاند.با اینحال، تجارب گذشته نشان میدهد هر بار که این موضوع رسانهای میشود، فدراسیون، وزارت ورزش و حتی مجلس به آن ورود میکنند اما پس از مدتی همهچیز فراموش میشود.
جادو واقعا کار میکند؟
شاید مهمترین نکته این است که باور به جادو، حتی اگر خود جادو واقعیت نداشته باشد، میتواند عملکرد بازیکن و مربی را تحت تأثیر قرار دهد. روانشناسان این پدیده را «پیشگویی خودتحققگر» مینامند: اگر بازیکنی باور داشته باشد طلسم شده است، ممکن است تمرکزش را از دست بدهد، اشتباه کند یا دچار اضطراب شود.از سوی دیگر، گاهی تیمهایی که ادعا شده طلسمشکنی روی آنها انجام شده، چند بازی موفق دارند. اما تجربه ثابت کرده که در یک فصل طولانی، عوامل فنی، تاکتیکی، بدنسازی و مدیریت تیم است که نتیجه نهایی را رقم میزند.
یک بحران فرهنگی
در فیلم «دزد دوچرخه» محصول ۱۹۴۸ ایتالیا ساخته ویتوریو دسیکا، دو صحنه تأثیرگذار وجود دارد. در آغاز فیلم، وقتی آنتونیو برای رفتن سرکار باید دوچرخهاش را از گرو دربیاورد، ماریا همسرش قصد دارد به سراغ فالگیر برود تا آینده را ببیند. آنتونیو او را از اتاق فالگیر بیرون میآورد چون به خرافات اعتقادی ندارد اما در پایان فیلم و زمانی که دوچرخهاش دزدیده شده، خود آنتونیو نیز به سراغ فالگیر میرود.
این دو صحنه استعارهای از وضعیت انسان در شرایط بحرانی و غیرقابل کنترل است که ممکن است به هر دستاویزی، حتی چیزی که قبلاً رد کرده، چنگ بزند. این بحران فرهنگی در روزهای سخت پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد؛ روزگاری که برخی مردم از روی استیصال به خرافات پناه بردند.
نتیجهگیری
جادوگری در فوتبال ایران واقعیتی غیرقابل انکار است. شواهد، روایتها و اعترافات مستقیم از بازیکنان و مربیان نشان میدهد این پدیده حتی اگر صرفاً در ذهن افراد باشد، وجود دارد اما تاکنون سند معتبری دال بر آنکه این کارها توانستهاند تیم یا افراد را به اهداف فوتبالی برسانند، ارائه نشده است.اصل اساسی این است که برای فرستادن توپ داخل دروازه یا جلوگیری از آن، نیاز به سرمایهگذاری اصولی، امکانات و تمرینات علمی و نیروی انسانی کارآمد است، نه جادوگری.