در جستجوی نسل طلایی
چه تیمها و چه بازیکنهایی در 60سال گذشته بر قلب ما ردپای خود را گذاشتند؟
روزنامه هفت صبح| چند بازیکن و چند مربی این بازیکنهای فعلی تیم ملی را به عنوان نسل طلایی یاد کردهاند و القابی مثل بهترین تیم تاریخ فوتبال ایران را به آنها هدیه کردهاند. اما خب این نسل طی یک دهه گذشته نتوانست شادیهای بزرگی برای ایرانیها بیافریند. در یک قدمی جاودان شدن باز ماندند.
شاید به جز آزمون، بقیه بازیکنها شانسی برای رقابت با سایههای بلند ستارههای قبل مردم پیدا نکردند. نه طارمی و نه محبی و نه جهانبخش و نه قدوس و نه بیرانوند، نتوانستند نمایی از یک نسل طلایی را به نمایش بگذارند. به اندازه کافی خوب نبودند. اینجا گذری داریم بر نسلهای طلایی فوتبال ایران و بازیکنهایی که در قلب مردم جای گرفتند.
نسل طلایی یک
تیمی که حسین فکری سروسامان داد و توانست با گذشتن از سد تیمهایی مثل عراق و پاکستان و هند برای اولینبار راهی المپیک شود. با ستارههایی مثل دهداری و شیرزادگان.ستارهها متولد میشوند.
نسل طلایی دو
قهرمان جام ملتهای آسیا در سال 1347. آن هم با شکست دادن اسرائیل در تهران و در حضور 33 هزار تماشاگر در امجدیه. پرویز قلیچخانی به خاطر شوت حیرتانگیزش در دقایق آخر بازی که منجر به غلبه بر اسرائیل شد محبوبیت خارقالعادهای پیدا کرد( چند سال بعد در مقدماتی جامجهانی 1974 یکی از همین شوتها را راهی دروازه استرالیا میکند)
نسل طلایی سه
تیم ملی در جام ملتهای سال 1351 در تایلند قهرمان میشود. علی جباری در مسابقهای که تا دقیقه هشتاد دو بر صفر از میزبان یعنی تایلند عقب هستیم هتتریک میکند. در همین مسابقات ابراهیم آشتیانی بهترین بازیکن جام میشود و حسین کلانی آقای گل مسابقات. از همین نسل همایون بهزادی هم هست که با هتتریکش در پیروزی شش بر صفر مقابل تاج، جای خود را در نسل طلایی محکم میکند.
نسل طلایی چهار
قهرمان جام ملتهای آسیا در تهران. خرداد 1355. بدون گل خورده. قیچی از بغل حسن روشن در بازیهای گروهی و شوت آزاد علی پروین در فینال مقابل کویت آنها را وارد محدوده قلبها میکند. گل پروین موجب شد تا ایران سومین قهرمانی خود را در جام ملتهای آسیا کسب کند.
نسل طلایی چهار(2)
همان نسل مبارزه برای جامجهانی را پی میگیرد. در مقدماتی و در سیدنی، حسن روشن یک گل حساس به استرالیا میزند. در بوسان ناصر حجازی زیر فشار خردکننده ستارههای کرهجنوبی حیرتانگیز ظاهر میشود و جایش را در قلب مردم مستحکمتر میکند. در تهران کرهجنوبی یک بر صفر از ایران پیش میافتد. حسن روشن میآید و با پای مصدومش میدرخشد و دوتا گل میزند تا ایران از کرهجنوبی نبازد. روشن، حجازی، پروین ...ستارههای یک نسل .
نسل طلایی پنج
محمدخانی و علیدوستی و چنگیز و پنجعلی و شاهرخ بیانی و درخشان. فوقستارههایی که عموما در اوج جوانی از جام تخت جمشید درخشش را شروع کرده بودند دو سال از بهترین دوران فوتبالیشان قربانی تحولات بزرگ سیاسی در ایران شده بود.
در دهه شصت، ورزشگاهها با زمینهایی خراب و نیمه خاکی، آکنده از جمعیتی است که با شگفتی هنرنمایی این بازیکنان زحمتکش را که عموما شغلهای دیگری داشتند (راننده تاکسی، مغازهدار، معلم و...) میدیدند و سرمست میشدند. در تیمهایی با تاکتیکهای قدیمی و عموما ستارههایی با قدرت بدنیهای پایین.
اما به جایش تکنیک و استعداد بود که در زیر بمبارانها و آژیرها و دوران جنگ در ورزشگاههای ما میجوشید. روایتی است که چگالی استعداد تکنیکی آن نسل در دوران قبل از خود نظیر نداشت و بعدها هم هرگز تکرار نشد. حیف که خوردند به تحریمها و کنارهگیریهای مستمر از جامهای جهانی و المپیکها و اینطور چیزها. پرویز دهداری ترمز اصلی بر سر راه این ستارههای بینظیر آسمان فوتبال ایران بود.
نسل طلایی شش
بعد از یک دهه ناکامی علی پروین از راه رسید و باتکیه بر نسل جدیدی از نوستارهها مثل مجتبی محرمی و فرشاد پیوس و جواد زرینچه و مجید نامجو مطلق و احمدرضا عابدزاده و صمد مرفاوی و از همه مهمتر سیروس قایقران، تیم ملی را قهرمان بازیهای آسیایی پکن کرد. گل قایقران در بازی با کرهجنوبی و پنالتیهایی که عابدزاده در بازی فینال مقابل کرهشمالی فتح کرد، نام آنها را در دل هواداران فوتبال ابدی کرد.
نسل طلایی هفت
بعد از چهار سال ناکامی مستمر، محمد مایلیکهن تیمی مخلوط از جوانان و باتجربهها را به جام ملتهای آسیا میبرد. پیروزی سه بر صفر مقابل عربستان و شش بر دو مقابل کرهجنوبی موجب شد تا در تهران مردم از خوشی دیوانه بشوند.گلهای زیبای دایی و دریبلهای هوشمندانه عزیزی.
این مسابقات منجر میشود تا نام علی دایی و کریم باقری و خداداد عزیزی و البته احمد عابدزاده بر قلب مردم حک شود. با آنکه در انتها سوم آسیا شده بودند. دوسال بعد همین تیم در یک مسابقه از یاد نرفتنی، صعود به جامجهانی را به مردم هدیه میکند.این بار با مربیگری ویرا. در بازی مشهور مقابل استرالیا؛ دایی، پاس گل طلایی صادر میکند و عزیزی زیباترین تک به تک را به گل بدل میکند و باقری هم گل دیگری را میزند و عابدزاده هم سنگ تمام میگذارد.
به آن نامهای قبلی مهدی مهدویکیا هم به عنوان ستاره اضافه شده است. داستان این نسل اما ادامه دارد. در جامجهانی هم میتوانند آمریکا را شکست دهند. ضربه سر استیلی روی پاس زرینچه و گل مهدویکیا روی پاس زیبای علی دایی. نسل طلایی واقعی. نسلی که به حق خود رسید. با کمک ویرا و ایویچ. نسل تکرار نشدنی.
نسل طلایی هفت(2)
تیم جوان شده و متحول شده ایران برای صعود کارش گره میخورد. باید سه بازی آخر را برنده از زمین خارج شویم. مگر میشود؟ اما میشود. قوچاننژاد و آندو و اشکان دژآگه. شاهکار در بوسان. ایران به جام جهانی صعود میکند. داستان در جام جهانی هم ادامه دارد. یک چهل و پنج دقیقه باورنکردنی مقابل آرژانتین. درخشش اشکان و قوچاننژاد و پژمان منتظری.
در همین سالها استقلالیها ستاره خود را خارج از ماجرای تیم ملی پیدا میکنند. گلزنیهای سریالی شماره هفت سن و سالدار. فرهاد مجیدی.
نسل طلایی هشت
جام جهانی 2018. بیرانوند پنالتی کریستیانو رونالدو را میگیرد و با پرتغال یک بر یک میکنیم و مراکش را با کمی خوش اقبالی میبریم و با کمی بداقبالی به اسپانیا میبازیم. این آخرین شادمانیهای بزرگ فوتبال ملی برای ایرانیها بوده است.اما درآستانه تبدیل شدن به یک افتخار بزرگ متوقف میشوند. یادشان به خیر.
از آن پس یک غلبه بیحاصل بر ولز را در یاد داریم و یک پیروزی زیبا مقابل ژاپن.
نسل طلایی فوتبالیستهای ما اینها بودند. هرکدام به دلیلی نقش بزرگی در شادمانی یک ملت داشتند. نسل فعلی دستش خالی است. طارمی و جهانبخش و بیرانوند و رضاییان فرصتی ایدهآل داشتند تا در قلب ما ثبت بشوند اما نشدند. شاید فقط آزمون. سردار آزمون و...همین.