کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۴۳۷۷۱
تاریخ خبر:
گزارشی از عادت‌های کتاب‌خوانی دانشجویان همزمان با هفته کتاب

کتابخانه‌های دانشگاه؛ پاتوق نسل بی‌قرار

کتابخانه‌های دانشگاه؛ پاتوق نسل بی‌قرار

انتخاب دانشجویان امروز؛ رمان، توسعه فردی، سفرنامه و روایت‌های الهام‌بخش است

هفت صبح، فاطمه برزویی|  صبح‌های دانشگاه همیشه بوی عجله می‌دهند؛ بوی چایِ سرد شده در لیوان‌های کاغذی، بوی جزوه‌های تازه‌چاپ و قدم‌هایی که بین کلاس‌ها بی‌وقفه جابه‌جا می‌شوند. میان همین شلوغی بوی زندگی هم جریان دارد؛ در قهقهه‌ دوستان، در شوخی‌های همیشگی و در قرارهایی که برای بعد از کلاس گذاشته می‌شود. جاهایی که دانشجوها به هم می‌گویند: «آخر کلاس، فلان جا می‌بینمتان.» یکی از همین پاتوق‌ها، کتابخانه‌ دانشگاه است. کتابخانه‌ای که علاوه بر کتاب‌های درسی پر است از کتاب‌های غیردرسی مانند رمان، روان‌شناسی، زبان و ده‌ها موضوع دیگر؛ کتاب‌هایی که قرار نیست در هیچ امتحانی نقش داشته باشند، نامشان در سرفصل درسی نیامده و جزو منابع رسمی نیستند.

 

کتاب‌هایی که دانشجوها برای دل خودشان سراغ‌شان می‌روند؛ برای یک فرار کوتاه از زندگی، برای معنا، برای شناخت بیشتر، یا برای اینکه یادشان بیاید پشت دیوارهای بلند دانشگاه و خانه زندگی‌های دیگری با قصه‌های متفاوت جریان دارد. نگاهی دقیق‌تر به عادت‌های مطالعه‌ دانشجویان امروز نشان می‌دهد نسل تازه، برخلاف تصور عمومی، از کتاب دور نشده است؛ فقط مسیر انتخابش عوض شده. آنها بیش از هر چیز به کتاب‌هایی گرایش دارند که تجربه‌ زیسته و ذهنیت خودشان را بازتاب دهد؛ کتاب‌هایی که بتوانند در مترو، پارک یا حتی وسط کلاس در دست بگیرند و بخوانند، برای لمس یک تجربه‌ زیستی مشترک.

 

دل‌بستگی به قصه‌ها

روی نیمکتی که زیر برگ‌های پاییزی، برگ‌هایی که هنوز رگه‌هایی از سبزی در خود دارند دختری نشسته است که بی‌توجه به رفت‌وآمدهای شلوغ اطراف، کتاب قطوری در دست دارد و چشم‌هایش همراه سطرها بالا و پایین می‌روند. اسمش نازنین است؛ دانشجوی ترم پنج. کتابی که می‌خواند یکی از رمان‌های پرفروش کلاسیک است: «دزیره»؛ رمانی که کمتر پیش می‌آید علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک آن را نخوانده باشند.

 

وقتی از او می‌پرسم «چرا دزیره؟» لبخندی می‌زند و می‌گوید: «خواندن کتاب بین کلاس‌ها برایم یک جور استراحت است.» بعد با مکثی کوتاه ادامه می‌دهد: «رمان‌ها برای من مثل یک درِ پشتی‌اند. از این‌همه جدیت دانشگاه به دنیایی دیگر برده می‌شوم؛ جایی که همه‌چیز می‎‌تواند دوباره شروع شود و آدم‌ها از این دنیا فاصله بگیرند و دزیره برای اینها بهترین انتخاب است.»

 

البته فقط نازنین نیست که لابه‌لای شلوغی دانشگاه به رمان پناه می‌برد. میان ده‌ها دانشجوی دیگر هم این عادت دیده می‌شود. برای بسیاری از آنها، رمان فقط یک کالای فرهنگی نیست و پناهگاهی عاطفی هم است. ژانرهای عاشقانه و اجتماعی بیشترین طرفدار را دارند؛ قصه‌هایی که با دغدغه‌ها و تجربه‌های همین نسل هم‌نواست. بعد از آن، رمان‌های معمایی، جنایی و فانتزی قرار می‌گیرند؛ کتاب‌هایی که خواننده را برای مدتی از فضای سنگین پروژه‌ها، استرس امتحان‌ها و ریتم تند دانشگاه بیرون می‌کشند و تا حدودی دور می‌کند.

 

یکی دیگر از همین دانشجوها که معمولا سراغ رمان‌های جنایی‌‌فانتزی می‌رود می‌گوید: «برخی نشرها مثل نشر نون در این حوزه خیلی خوب کار کردند. ترجمه‌ها هم عالی است. مثلا سنگ، کاغذ، قیچی از نشر نون با ترجمه خانم سحر قدیمی، واقعا بی‌نقص است.»

 

 کتاب و مسیر خودسازی

در کتابخانه‌ مرکزی، میان قفسه‌های بلند و سکوتی که گاهی با صدای ورق خوردن کتاب‌ها شکسته می‌شود، رضوانی را می‌بینم؛ نشسته و کتاب مدیریت اضطراب را ورق می‌زند. برایم سوال است چرا دانشجویی که آمار می‌خواند باید به سراغ چنین کتابی برود. برای اطمینان می‌پرسم که آیا برای کلاس است؟ جواب می‌دهد: «خیر، برای خودم است. زندگی من پر از تصمیم‌های هیجانی است و می‌خواهم کمی روی خودم کار کنم.

 

البته هنوز تاثیر آن را به‌طور کامل در رفتارم نمی‌بینم، اما همین‌که دوستانم در کنترل هیجان‌ها و خواندن کتاب‌های این شکلی همراهی‌ام می‌کنند، برایم کافی است.» کتاب‌ها از خودشناسی تا توسعه‌ فردی در سال‌های اخیر بین دانشجویان طرفداران بسیاری پیدا کرده‌اند. وقتی دلیلش را می‌پرسی، بیشترشان از فشارهای زندگی امروز سخن می‌گویند، آینده‌ شغلی نامطمئن، انتظارات بالا، رقابت‌های سنگین و اضطرابی که همواره سایه‌به‌سایه‌شان حرکت می‌کند. برای آنها این کتاب‌ها حکم نقشه‌هایی را دارند که مسیر را کمی روشن‌تر می‌کنند؛ یا دست‌کم کمک می‌کنند بفهمند دیگران نیز این مسیر پرچالش را پیش‌تر پیموده‌اند.

 

در عین حال، دانشجویان این نسل نسبت به محتوای این کتاب‌ها نقادتر شده‌اند. نسخه‌های شعاری و سطحی را به سرعت کنار می‌گذارند و به دنبال آثاری هستند که بر پژوهش، تجربه‌ واقعی و نگاهی عمیق‌تر استوار باشد. یکی از دانشجویان می‌گوید: «خوشبختانه دیگر تحت‌تاثیر کتاب‌های روان‌شناسی زرد مانند چهار اثر از فلورانس اسکاول شین و نمونه‌های مشابه قرار نمی‌گیریم و اکنون به دنبال راهکارهایی هستیم که پشتوانه‌ علمی داشته باشند.»

 

  سیراب کردن کنجکاوی‌ها

بخش دیگری از مطالعه‌ غیردرسی دانشجویان شامل کتاب‌های علمی‌ترویجی است؛ آثاری که علم را از برج عاج دانشگاه پایین می‌آورند و آن را در قالب روایت‌هایی ساده و جذاب ارائه می‌کنند. دانشجویان همچنین به زندگی‌نامه‌ها و خاطرات علاقه نشان می‌دهند، به‌ویژه روایت‌هایی از افرادی که مسیرهای دشوار را پشت سر گذاشته و تجربه‌ای ملموس و الهام‌بخش ارائه می‌کنند. در این میان، نقش ناشر نیز اهمیت پیدا می‌کند. یکی از دانشجویان می‌گوید نشر اطراف در زمینه‌ سفرنامه بسیار موفق عمل کرده است. به‌عنوان نمونه، کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا نوشته‌ خانم شیرازی تجربه‌ای خواندنی است که از شروع سفرش از کرمان، در ادامه به بمبئی و ماجراهای دشوار سفر حج و زیارت عتبات روایت می‌کند. 

 

  باشگاه‌های کتابخوانی دانشگاهی

بیشتر دانشجویان خرید کتاب را بخشی از سبک زندگی خود می‌دانند. حتی کسانی که بودجه محدودی دارند، در سال‌های اخیر راه‌حل‌های مختلفی پیدا کرده‌اند مانند نسخه‌های الکترونیکی، کتابخانه‌های عمومی، اپلیکیشن‌های اشتراکی، مبادله کتاب و البته خرید کتاب‌های دست‌دوم، که بازارشان این روزها پررونق‌تر از همیشه است. با این حال، بسیاری از آنها از گرانی کتاب گله‌مندند و برای برخی، خرید یک کتاب تازه به نوعی هدیه به خود تبدیل شده؛ چیزی که نیازمند برنامه‌ریزی است. نکته مهم این است که برای نسل امروز، مطالعه یک عمل لوکس یا سرگرمی فانتزی نیست.

 

کتاب به ابزاری برای خودسازی، فرار ذهنی، یادگیری مهارت‌های زندگی و حتی ساختن هویت شخصی تبدیل شده است. دانشجویان امروز در جهانی زندگی می‌کنند که اطلاعات از هر سو بر آنها هجوم می‌آورد؛ فضایی پر از پارادوکس، شتاب، توقع و رقابت. در چنین فضایی، کتاب فرصتی است برای تامل و کنترل بخشی از زندگی که به‌ظاهر از دست رفته است. برخلاف نسل‌های پیشین، مطالعه برای دانشجویان امروز صرفا یک فعالیت فردی نیست؛ بخشی از معاشرت و تعامل اجتماعی آنها شده است.

 

بسیاری در گروه‌های دوستانه کتاب معرفی می‌کنند، تحلیل می‌نویسند، بخش‌هایی از کتاب‌های محبوب خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند و در باشگاه‌های کوچک کتاب‌خوانی دانشگاهی شرکت می‌کنند. درس‌ها، امتحان‌ها و پروژه‌ها شاید اسکلت زندگی دانشگاهی را شکل دهند، اما روح این زندگی را چیز دیگری می‌سازد؛کتاب‌هایی که کسی مجبور به خواندنشان نیست. کتاب‌هایی که دانشجویان برای حال بهتر می‌خوانند، نه صرفا برای نمره؛ برای زیستن یا برای گذراندن ترم.


 

برای پیگیری اخبارفرهنگیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۴۳۷۷۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر