کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۲۶۴۳
تاریخ خبر:
رسانه‌های خارجی‌ بلندگوی موسیقی ایرانی؟

مصاحبه در استانبول سکوت در تهران

مصاحبه در استانبول سکوت در تهران

آوازه‌خوانی که در خانه‌ خودش «بی‌صدا» شده است

بابک نبی دبیر فرهنگ

هفت صبح| خوانندگان ما هرگز در این اندازه از شهرت و محبوبیت ملی نبوده‌اند که دست بر قضا، از رسانه‌های داخلی کناره گرفته باشند. ‌علیرضا قربانی، صدای مخملین و خوش‌آهنگی که این روزها بلیت کنسرت‌هایش در تهران و شهرستان‌ها نایاب است، مصداق بارز این پارادوکس عجیب است: آوازه‌خوانی که در خانه‌ خودش «بی‌صدا» شده است. این سکوت خودخواسته در برابر خبرنگاران و دوربین‌های داخلی، اگرچه از سوی روابط عمومی یک «استراتژی حفظ حریم» معرفی می‌شود، اما در نگاه منتقد، رنگ‌وبوی یک کرشمه‌ هنرمندانه یا حتی یک فرار محتاطانه را دارد.

 

قربانی، با آن تجربه‌ غنی در موسیقی سنتی و تلفیقی، ترجیح داده است که روایت هنری‌اش را خودش بنویسد؛ آن‌هم نه از پشت تریبون مطبوعات داخلی، که از قاب‌های کنترل‌شده و بیانیه‌های رسمی روابط عمومی. او به جای نشست‌های پرسش‌وپاسخ پرریسک، ترجیح می‌دهد «متن‌های آماده و گزینش‌شده» به دست خبرنگاران برسد. این خودداری آنقدر جدی است که تور کنسرت‌های اخیرش نیز بدون هیچ نشست خبری یا مصاحبه‌ کوتاهی با رسانه‌های وطنی به پایان رسید. گویی رسانه‌های داخلی، در نظر این هنرمند، «قابل» و محرم برای شنیدن حرف‌هایش نیستند.

 

  استانبول آری، تهران نه!

کنایه‌ تلخ این ماجرا، لحظه‌ای پررنگ می‌شود که می‌بینیم سکوت در تهران، با یک گفت‌وگوی تصویری مفصل با شبکه‌ TRT ترکیه در حاشیه‌ کنسرت استانبول شکسته می‌شود. قربانی، صدای موسیقی ایرانی، ترجیح می‌دهد مفاهیم هنری‌اش را با تریبونی آن‌سوی مرز در میان بگذارد.

 

آیا اعتبار شبکه‌های خارجی ناگهان بر حیثیت مطبوعات داخلی چربیده است؟ آیا این یک نشانه‌ آگاهانه برای گسترش مخاطب فرامرزی است، حتی به قیمت دور شدن از رسانه‌ وطنی؟ یا این یک«قهرِ استراتژیک» است که در آن هنرمند، رسانه‌ داخلی را به عنوان یک «خطر بالقوه» می‌بیند که ممکن است با «تحریف» یا «حواشی غیرهنری» تصویر او را مخدوش کند؟

 

اینجا نگاه منتقد باید از صرف گله‌ رسانه‌ای فراتر برود و انگشت اتهام را کمی به سمت خود هنرمند هم بگیرد. در عصری که ارتباط مستقیم با مخاطب، یک اصل است، این دوری و سکوت بیش از آنکه پرستیژ بسازد، «فاصله‌گذاری سرد» ایجاد می‌کند. این سکوتِ طولانی، خواسته یا ناخواسته، این پیام را می‌رساند که گویی هنرمند احساس می‌کند رسانه‌ داخلی نه به اندازه‌ کافی «حرفه‌ای» است که شان او را حفظ کند و نه آنقدر «قدرشناس» که وقتش را تلف نکند. اما این نگرش، قربانی را در معرض این انتقاد قرار می‌دهد که کنترل روایت برای او مهم‌تر از تأثیرگذاری بدون فیلتر بر مخاطبان داخلی‌اش است.

 

  طنز تلخِ اینستاگرام و سکوت خودخواسته

عجیب‌تر آنکه، این سکوتِ رسمی، قربانی را از فضای خبری حذف نکرده است. طنز ماجرا اینجاست که در غیاب خبرنگاران، این تلفن‌های همراه تماشاگران و شبکه‌های اجتماعی هستند که وظیفه‌ خبرنگاری را به عهده می‌گیرند. ویدئوهای دست‌به‌دست شده از اجراهای اخیرش در اینستاگرام و توییتر، بدون فیلتر و ممیزی، تبدیل به خبر و ترند می‌شوند و بدین ترتیب، صدای خواننده، به‌شکل کنترل‌ناپذیر به گوش همه می‌رسد.

 

این چرخه، یک پرسش کنایه‌آمیز را مطرح می‌کند: هنرمندی که از ترس حواشی و تحریف از رسانه‌ رسمی قهر کرده، حالا تصویر و صدایش را بی‌دریغ، تقدیم فضای غیرقابل کنترل و پرحاشیه‌ شبکه‌های اجتماعی می‌کند! آیا این تناقض، ریشه در انتخابِ محتاطانه‌ هنرمند برای حفظ یک تصویر مرموز و دست‌نیافتنی دارد؟

 

یا فقط یک قهر ساده است که در آن هنرمند ترجیح می‌دهد به جای حل مشکل، صورت‌مسئله را پاک کند و صدایش را از تریبونی بشنود که کنترلش تماماً در دست خودش است؟ باید پذیرفت، در این قهر طولانی، بیش از رسانه‌های داخلی، این مخاطبان تشنه‌ داخلی هستند که از یک گفت‌وگوی صادقانه و بی‌واسطه با هنرمند محبوب‌شان محروم مانده‌اند. سکوت قربانی، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ اما شاید وقت آن رسیده باشد که یک بار برای همیشه، با صدای بلند و از رسانه‌ خانه‌ خودش، با مخاطبانش حرف بزند.

 

تازه‌ترین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۳۲۶۴۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر