آواز وطن در روز جهانی موسیقی | به بهانه روز جهانی موسیقی

در سایه نغمهها، بغض و غرور این سرزمین به هم گره میخورد و مردم ایران یکصدا میشوند
هفت صبح| حتی اگر هیچ وقت سازی به دست نگرفته باشید و صدایتان در هیچ جمعی نلرزیده باشد، باز هم لحظاتی را تجربه کردهاید که موسیقی بیهیچ اجازهای به درون جانتان نفوذ کرده است. اتفاقی، آهنگی از گوشهای بلند میشود و بیمقدمه شما را میبرد به خاطرهای دور، به شادمانی روزی که برنمیگردد یا غم لحظهای که بیدلیل دوباره سر میکشد. موسیقی، زبان مشترک آدمهاست؛ پلی میان دلهایی که شاید هزار فرسنگ از هم فاصله دارند اما نتها و ریتمها آنها را به هم پیوند میدهد.
در جهان امروز، روز جهانی موسیقی فرصتی است تا از قاب همین زبان بیکلام، آدمها با هر سن و نژاد و فرهنگی، کنار هم بیایند. روز ۲۱ ژوئن هر سال، مردم سراسر دنیا دست به دست هم میدهند و موسیقی را گرامی میدارند. ریشه این اتفاق برمیگردد به پاریس دهه 80 میلادی.
زمانی که موریس فلوره، مدیر موسیقی و رقص وزارت فرهنگ فرانسه، متوجه شد نیمی از مردم کشورش دستی در موسیقی دارند؛ از همان جا جرقهای خورد برای روزی که موسیقی از چهاردیواری کنسرتها خارج شود و در خیابانها و کوچهها جریان پیدا کند. نخستین جشن «فِت دو لا موزیک» (Fête de la Musique) در تابستان ۱۹۸۲، راه افتاد و خیلی زود شهرهای دیگر اروپا و بعد دنیا، این ایده را از فرانسویها گرفتند.
در این روز، از کودک تا سالمند، هنرمند حرفهای تا نوازنده آماتور، همه به خیابان میآیند. کوچهها پر میشود از صدا، از آوازهایی که هرکدام داستانی در دل دارند. قرار نیست صحنهای مجلل یا بلیتهای گرانقیمت مخاطبان را از هم جدا کند. هر کسی میتواند با سازی که بلد است، حتی با دستان خالی و کوبیدن روی دیوار یا قابلمه، سهمی از شادی جمعی داشته باشد. فلسفه این روز بر پایه فراگیری و حضور همگانی استوار است؛ روزی که همه میتوانند آهنگساز باشند، حتی اگر هیچ سازی
نواخته نشود.
اما اگر موسیقی را فقط به چشم سرگرمی ببینیم، از کارکرد اصلی آن غافل میشویم. موسیقی، صحنه قدرت انسان است؛ جایی که امید و آزادی، عشق و خشم، غرور و همدلی، بیپرده جاری میشود. در بسیاری از نقاط جهان، تاریخ، لحظههای مهم خود را با نغمههایی ثبت کرده که در دل مردم ریشه دواندهاند.
همین امروز، از نیویورک تا توکیو، از قاهره تا ریو، میلیونها نفر فارغ از زبان و قومیت، با یک بیت یا ملودی کوتاه، معنایی تازه برای لحظات خود خلق میکنند. موسیقی یعنی نفس کشیدن در جهانی که گاه تنگ و پر از دیوار میشود؛ راهی برای فریاد زدن بیآنکه فریاد بکشی.
این روزها که میهن ما ایران، صحنه حوادث بزرگ و روزهای پر التهاب است، نقش موسیقی از همیشه پررنگتر دیده میشود. در کشاکش تلخ و شیرین این روزها، صداهایی چون محسن چاوشی، ملودیهای وطندوستانه و اشعار حماسی، قلبها را دوباره به هم پیوند میزند. انگار هر بار که آوای : «راز خوشبختی من خفته در قلب من است تو کجا میگردی قلب من این وطن است...»
در گوشهای طنین میاندازد، بغضها آرام میگیرند و شجاعت دوباره در دلها سبز میشود. این جادوی موسیقی است که خاک مادرزادی را چون خانهای امن، در دل هر ایرانی زنده میکند؛ جایی که مادر، مادری شیرزن است و مردمانش مردانی به بزرگی تهمتن.
این سرزمین، همیشه با موسیقی زیسته است. از ضربآهنگ طبلهای جنگ در عصر باستان تا نغمههای عاشقانه در شبهای پرستاره روستاها، هیچ حادثهای بینغمه نمانده است. امروز هم همین موسیقی است که در کنار مردم میایستد؛ چه در شادی جشنها، چه در بغض روزهای دشوار.
روز جهانی موسیقی، فرصت تازهای است برای ما که دوباره آشتی کنیم با صداها و ترانههایی که معنای زندگیمان را شکل میدهند. حتی اگر نتوانیم ساز بزنیم یا بخوانیم، کافی است لحظهای گوش کنیم به ملودی سادهای که از یک خانه همسایه یا گوشی تلفنمان شنیده میشود. جهان با این صداها، جایی بهتر میشود؛ جایی گرمتر و انسانیتر. زندگی، بی موسیقی چیزی کم دارد؛ ریتمش کند میشود، ملودیاش خاموش میماند. بگذارید امروز، نغمهای تازه برای خود و جهان بسازیم.