کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۵۵۰۷
تاریخ خبر:
روایت برادران ارک از بومی‌سازی در سینما که هنوز مهجور است

حمایت سینمای ایدئولوژیک چالش سینمای غیرمرسوم

حمایت سینمای ایدئولوژیک چالش سینمای غیرمرسوم

‌رها شدگی نسل جدید،‌ سینما را از محافظه‌کاری دور خواهد کرد

هفت صبح، سمیه خاتونی| بومی‌سازی در ژانر یک از مباحث کلیدی و گمشده در سینمای امروز ایران است. درحالی که تقلید نعل به نعل و صرف از ژانرهایی که عمدتا ریشه‌ای در فرهنگ ما ندارند، بیش از حد نمایشی و تماتیک می‌نماید. امروزه سینمای تقلیدی و منطبق بر الگوی ژانر، بیش از آن‌که روایتگر جهان داستان خود باشند به کارت پستال‌های تبلیغاتی و یا جزوات آموزشی فیلمسازی بدل شده‌اند.

برادران ارک

این رویکرد بیش از پیش در جشنواره فیلم کوتاه سال‌های اخیر دیده شد؛ زمانی که مدیریت انجمن سینمای جوان را مهدی آذرپندار برعهده داشت و عمده فعالیت‌های علمی و تولیدی این انجمن را بر ایجاد تنوع ژانری در سینما متمرکز کرد. این تصمیم برای فیلم کوتاه با این پیش فرض اتخاذ شد که سینمای کوتاه می‌تواند محملی باشد برای ارتقاء سینمای بلند ایران!

 

سینمایی که در چند دهه اخیر عمدتا به تولید فیلم‌های ملودرام، اجتماعی و کمدی بسنده کرده است و جرات پرواز در سبک‌های دیگر سینمایی را ندارد. مسئله بومی‌سازی ژانر نیز در انجمن مورد توجه و مطالعه قرار گرفت، اما همچنان عمده آثاری که با رویکرد گرته‌برداری از یک ژانر تولید می‎شوند، دچار اشکال و بیرون‌زدگی فرمال هستند. تولیداتی که نه سرمایه‌گذار را راضی می‌کند و نه مخاطب را!

پوست

چرا که سرمایه‌گذار واقف است که محصول نهایی به بازگشت سرمایه نخواهد انجامید و درنهایت تنها می‌تواند تجربه ‌و رزومه‌ای را برای کارگردان اثر فراهم کند. این آسیب از دو جهت قابل تحلیل و تامل است. اول اینکه آثار تولیدی با رویکرد ژانرهای متنوع و غیرمرسوم چنگی به دل نمی‌زنند و مخاطب را به جای ترغیب، دلزده می‌کنند. از طرفی حمایت سازمان‌های ارگانی و دولتی معطوف شده بر سینمای سفارشی و پیام‌دهنده که نتیجه آن وفور آثار پرتره با موضوع قهرمانان ملی و وطنی است.

 

آثار پرتره‌ای که دغدغه بازگشت سرمایه ندارند و به گفته سازندگان قبل از اکران فیلم، تمامی دستمزدهای عوامل در آن پرداخت شده است و از نگاه منتقدان در اکثریت مواقع به جای قهرمان‌سازی، به راه تضعیف قهرمانان ملی منتج شده‌اند و فرصت‌ پرداخت به قهرمانان ملی را یک به یک ‌سوزانده‌اند.

 

در این میان تهیه‌کننده بخش خصوصی و سینمای مستقل نیز که بی‌شک انتظار بازگشت سرمایه و سودآوری دارد، زحمت ریسک تولید اثر در ژانرهای متنوع و غیرمرسوم را به خود نمی‌دهد. الاایها؛ این سینما در ایران رزومه موفقی به جهت گیشه ندارد و مخاطب فعال آن مخاطب خاموش سینماست. همان مخاطب قلیلی که منتظر است اثر خوب و قابل دفاعی در این زمینه عرضه شود اما همین تولیدات اندک نیز او را دائما ناامید می‌کند.

 

روایت‌گران خیال در سینمای معاصر ایران

در زمانه‌ای که تصویر، زبان جهان است و روایت‌های تکراری رو به زوال؛ بهمن و بهرام ارک، به‌جای تقلید از جریان‌های رایج به جست‌وجوی ریشه‌ها به دل افسانه‌ها، اسطوره‌ها و خاطرات شفاهی سرزمین‌شان رفتند تا از واقعیت، رویا و یا کابوسی شاعرانه بسازند. فیلم‌هایی چون «پوست» و «حیوان» دعوتی‌اند به دنیایی که در آن سنت و مدرنیته، بومی‌گرایی و خلاقیت، دست در دست هم می‌نهند. «پوست» با بازآفرینی اصالت، نشان داد که چگونه بومی‌سازی به سینما جان می‌دهد. در گفت‌و‌گوی پیش رو به سراغ بهمن و بهرام ارک رفتیم و از دریچه تولیدات سینمایی به مسئله بومی‌سازی در ژانر و تولید فیلم‌های جسورانه پرداختیم.

 

پیش‌درآمد: و اما برادران ارک 

بهمن و بهرام ارک، برادران دوقلوی هنرمند ایرانی متولد سال ۱۳۶۸ در تبریز هستند. این دو با همکاری یکدیگر در زمینه‌های کارگردانی، نویسندگی و طراحی صحنه فعالیت می‌کنند و به‌عنوان چهره‌های خلاق و نوآور در سینمای معاصر ایران شناخته می‌شوند. آن‌ها با بهره‌گیری از فرهنگ بومی، اسطوره‌ها و زبان ترکی آذربایجانی، آثاری منحصربه‌فرد خلق کرده‌اند که در جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی مورد توجه قرار گرفته‌اند.

 

این دو فعالیت سینمایی حرفه‌ای خود را از سال 1395 با نویسندگی و ساخت فیلم‌ بلند «سویوق» آغاز کردند و سپس با فیلم کوتاه «حیوان» ۱۳۹۶ موفق به دریافت جایزه سینه فونداسیون از جشنواره کن و سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شد. دومین اثر بلند سینمایی آن‌ها «پوست» ۱۳۹۷ است، فیلمی که به زبان ترکی آذربایجانی ساخته شد. این فیلم موفق شد عنوان بهترین فیلم اول را در جشن حافظ، چهاردهمین دوره جشن منتقدان سینمای ایران، کانون کارگردانان ایران کسب کند.

 

در سینمایی که ژانر اجتماعی و ایدئولوژیک پیشتاز است

حمایتی از فیلم خیال‌پردازانه نیست

 

شما و برادرتان بهمن ارک، نگاه تازه‌ای به سینمای خیال و اسطوره در ایران ارائه دادید، برای رسیدن به این جهان‌بینی، منابع ارجاعی‌تان چه بود؟ 

واقعیت این است که ما همیشه علاقه‌مند به روایت‌هایی بودیم که ریشه در خیال و فرهنگ بومی دارند. در خانواده‌ای بزرگ شدیم که قصه و اسطوره بخشی از زیست ‌روزانه‌مان بود. پدر ما، روزنامه‌نگاری فرهیخته، اهل مطالعه و قلم درتبریز است که در حوزه‌های مختلف حتی سیاسی قلم می‌زند. این فضا ناخودآگاه ما را به سمت ادبیات، روایت و درنهایت، تصویر هدایت کرد. ولی فراتر از آن، خودمان هم همیشه علاقه‌مند بودیم که در دل اسطوره، یک روایت امروزی پیدا کنیم.

 

ما به دنبال بازتعریف سینمای خیال به زبان ایرانی هستیم و طبیعتا این کار جسارت می‌خواهد. داستان‌های ما درواقع قصه‌هایی از هزار و یک‌شب، فردوسی و یا برگرفته از ادبیات فولکلور آذربایجان است. در همه این‌ها نقش خیال پررنگی وجود دارد که معمولا فیلمسازها جسارت کلنجار رفتن با آن را ندارند. البته فقط جسارت نیست، نکته اصلی بازآفرینی این قصه‌ها به زبان امروز است. مشکل انگیزه و سرمایه هم هست. کسی حاضر نیست برای سینمای خیال پول خرج کند، چون برگشت سرمایه‌ در این سینما نامشخص است. گویا مجبوریم به دور زدن‎‌های بیهوده بپردازیم و به سراغ سینمایی نرویم که زبان اصلی ماست. 

 

چه اشتراکاتی میان نگاه شما و برادرتان- بهرام ارک- وجود دارد؟

اتفاقا بهرام رئالیستی‌ فکر می‌کند، در مقابل وجهه خیالی در نگاه من پررنگ‌تر است. این تفاوت در نوع نگاه سبب می‌شود که محصول نهایی کاملا تلفیقی مساوی از آب دربیاید.  

 

فکر می‌کنید چرا ژانر خیال در سینمای ایران مهجور است و فیلم بلند در این ژانرساخته نمی‌شود؟

بخشی از آن برمی‌گردد به ساختار تولید. سینمای خیال نیاز به فضا، امکانات، جلوه‌های بصری و مهم‌تر از همه ذهنی آزاد دارد. ما هنوز درگیر سینمای اجتماعی یا در مواردی سینمای ایدئولوژیک هستیم. اگر تهیه‌کننده یا سرمایه‌گذار بداند که پشت یک فیلم خیال‌پردازانه حمایتی نیست یا مجوز ساخت و نمایش آن نامعلوم است، طبیعتا قدم جلو نمی‌گذارد. ما سال‌ها برای ساخت فیلم‌هایی از این جنس تلاش کردیم اما خب، محدودیت‌ها زیاد است و جسارت‌ها کم! (جسارت هنری و جسارت اقتصادی)

 

سینمایی «پوست»، تلفیقی از روایت‌های بومی آذربایجان و ساختارهای مدرن ژانریک در الگوی وحشت بود. به نحوی که اثر با مولفه‌های ژانر وحشت در سینمای جهان پیوند داشت، برای ساخت این اثر اول دغدغه شما به عنوان فیلمساز چه بود؟ محتوا داشتید و به دنبال فرم بیانی آن می‌گشتید و یا فرم داشتید و محتوایی مختص به آن را ساختید؟ 

ما به زبان و فرهنگ آذربایجان تعلق خاطر داریم. افسانه‌ها، شعرها، ترانه‌ها، همه این‌ها با ما بزرگ شده‌اند. وقتی فیلمی مثل پوست را می‌سازیم درواقع داریم تکه‌ای از فرهنگ خودمان را زنده می‌کنیم، آن هم با ابزارهای امروز. این فقط ادای دین نیست. ما می‌خواهیم نشان دهیم که در دل زبان و فرهنگ بومی، جهانی نهفته که هنوز کشف نشده. مسئله زبان هم خیلی مهم بود. ما اصرار داشتیم که فیلم به زبان ترکی باشد. این مسئله برایمان هویتی بود، نه تزئینی و یا از روی تعصب! 

 

در ادامه راه، آیا قرار است همین مسیر را دنبال کنید؟ باز هم به سراغ اسطوره، خیال و روایت‌های بومی می‌روید؟

قطعا. این مسیر، مسیر ماست. ما نمی‌خواهیم از آن صرفا به ‌عنوان یک ژانر استفاده کنیم. ما می‌خواهیم این فضا را بسازیم، گسترش دهیم، عمیق‌تر کنیم و در هر بار تلاش فرم آن را تازه‌تر و پیچیده‌تر کنیم. سینمای خیال، مخصوصا از دل اسطوره‌ها و قصه‌های بومی، اولویت ماست.

 

شش سال از آخرین ساخته شما می‌گذرد، در این مدت اثری نساختید؟  

یکی دو اثر بلند نوشتیم که مجوز نگرفت و یک فیلم کوتاه که در مسیر اکران است. 

 

موضوع فیلمی که مجوز نگرفت، چه بود؟ 

فیلمی بود در ژانر حماسی درباره سه مرزبان ارس. داستان در منطقه آذربایجان و در دوران جنگ جهانی اول می‌گذشت. قصه‌ آن تاریخی براساس واقعیت بود. فیلمی دو زبانه با مولفه‌های ملی که درواقع شخصیت اصلی آن یک تبعیدی فارس بود. 

 

چرا مجوز نگرفت؟ 

بسیاری از کارهای فیلم انجام شده بود، از قبیل پیش‌تولید و... نمی‌دانم چرا به یک‌باره تولید فیلم متوقف شد احتمالا به دلایل مسائل امنیتی و یا دلایل دیگر. 

 

با توجه به تغییر دولت و سویه‌های سیاسی، آیا امکان دارد که فیلم در دولت جدید موفق به گرفتن مجوز شود؟ 

امیدوارم، حدود پنج الی شش سال است که در حال تلاش برای ساخت اثر هستیم، اما امکان ساخت برایمان فراهم نمی‌شود.

 

با توجه به سوابق قبلی، برای جذب تهیه‌کننده که مشکلی ندارید؟

تهیه کننده داریم، اما نمی‌توان گفت که مشکل نداریم، برای ما همواره مشکل بودجه و هزینه‌های تولید وجود دارد. همچنین تهیه‌کننده وقتی دورنمای شفافی از ساخت اثر ندارد، برای سرمایه‌گذاری ترغیب نمی‌شود. 

 

قاب خود را بیشتر در مدیوم فیلم کوتاه می‌دانید یا بلند؟

قاب ما قاب فیلم است؛ کوتاه یا بلند فرقی ندارد.

 

برخی آثار اخیرِ کوتاه، حتی فیلم‌هایی که در جشنواره‌ اخیر حضور داشتند، به نوعی از ساختار و فرم کارهای شما الهام گرفته‌اند. شما این تاثیر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

طبیعی است که وقتی یک فیلم در ژانری تازه یا کمتر تجربه‌ شده موفق می‌شود، نگاه‌ها را جلب کند. ما در فیلم «حیوان» و «پوست» سعی کردیم فضایی متفاوت خلق کنیم، حالا اگر این فضا برای دیگر فیلمسازان جوان الهام‌بخش بوده، خوشحالیم. اما به نظرم باید فراتر رفت؛ استفاده از نشانه‌های تصویری یا فرم روایی کافی نیست. باید به سراغ ریشه فرهنگی و جهان‌بینی پشت اثر رفت که با الگوبرداری سطحی سینما به وجود نمی‌آید.

 

اتفاقا معتقدم اگر کسی قرار است از ما الهام بگیرد، باید جسارت خلق یک دنیای تازه را داشته باشد، نه تکرار یک فرم موفق. علاوه بر این اگر در ژانر تخیلی، فانتزی و سورئال تعداد بیشتری فیلم تولید شود، المان‌های بصری هم همگانی می‌شود و دیگر تصاویر و یا المان‌ها شخصی نمی‌شوند. به نظرم وقتی فیلمی مانند پوست و یا حیوان به عنوان منبع و یا ارجاع ناخواسته تعبیر می‌شود، دلیلش آثار کم در این حوزه است.

 

با این حال نگاهم به فیلم کوتاه روشن است، اتفاقات مهم در این قاب محسوس است. اما در فیلم بلند بعید می‌دانم، فعلا بضاعت ساخت فیلم بلند در ژانر تخیلی وجود ندارد. همان‌طور که عمده آثار در سینمای بلند در ژانر ملودرام و اجتماعی هستند و متاسفانه از زمانی که ساخت آثار با محتوای ایدئولوژیک حمایت شد، کار برای سینمای غیرمرسوم سخت‌تر هم شده است. 

 

فیلم‌های ایدئولوژیکی که بیشتر در ژانر پرتره تولید می‌شوند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

موفق به دیدن همه آثار نشدم، فیلم «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی‌فر را دوست داشتم و به نظرم اثر خوبی در این ژانر بود.

 

با توجه به اینکه شما اخیرا داور بخش فیلم در جشنواره فیلم کوتاه منطقه‌ای سهند-تبریز بودید، این آثار را درچه سطحی برآورد کردید، به نظر می‌رسد فیلم‌ها کاملا با آثار جشنواره کوتاه تهران برابری می‌کنند و حتی در بخش‌هایی راضی کننده‌تر بودند؟    

در این جشنواره فیلم‌های خوبی بود. یکی از دلایلش این است که این منطقه، جزو مناطق خوب در تولید فیلم کوتاه به حساب می‌آید. منطقه‌ای با زیرمجموعه شهرهایی از جنوب، سنندج، تبریز، کرج بودند. این شهرها معمولا در جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز آثار خوبی ارائه می‌دهند. البته به لحاظ داوری انتظار من بالاتر است و قطعا با این آثار برآورده نشد.  

 

رویداد های اجتماعی و راه های تازه نسل جدید

‌از سینمای محافظه‌کار  و  منقبض فاصله گرفتیم

‌برادرتان اشاره کرد که نگاه شما کمی رئال‌تر و خودش بیشتر در فضای خیال حرکت می‌کند، اما آن‌چه در آثار شما برجسته است ریشه‌گرفتن مولفه‌ها، فارغ از خیال و واقعیت است. چه عنصر مشترکی میان خیال و واقعیت وجود دارد که هر دو به آن پایبند هستید؟ 

 

منبع اصلی مشترک هر هنرمند، جامعه است. نه کتاب‌هایی که اغلب با نگاه غربی ترجمه و منتشر شده‌اند، بلکه زندگی واقعی آدم‌هایی که در اطراف ما هستند. وقتی به جامعه به چشم یک منبع زنده و پویا نگاه کنید، همه چیز هنرمندانه است. دیگر کهنه‌گی به چشمت نمی‌آید، هیچ چیز حالت از مد افتاده و یا نوستالژیک ندارد. درواقع کشف می‌کنید که چه عنصری در یک رسم، لباس و یا آئین سبب ماندگاری‌اش شده یا چه چیز مهمی در آن‌ها وجود دارد که در حال تکرار شدن و بازآفرینی در هر دوره است.

 

آیا با همین رمزگان، مفاهیم مستتر و کلی را بومی‌سازی می‌کنید؟ 

بله. با این رمزگان که نگاه‌مان به مسائل در گرو دوره‌های زمانی، بومی و یا محدودیت‌های جغرافیایی نیست. به نظرم تنها وقتی که رمز ماندگاری فرآیندها را بفهمیم، می‌توان اصالت را در آن بازآفرینی کرد و بومی‌سازی آن‌جاست که به درستی اتفاق می‌افتد؛ نه به‌عنوان نماد یا تزئین بلکه به ‌مثابه ریشه.

 

این روزها بیش از فیلمسازی خود را درگیر تدریس و کارگاه‌های آموزشی کرده‌اید، آیا تعامل با جوانان فیلمساز و تازه‌کار‌ برایتان آورده‌ای دارد؟

واقعیت این است که همیشه دنبال فرصتی برای ساخت فیلم هستم و همچنان فیلمسازی اولویتم است اما حالا که ساخت فیلم تا این اندازه سخت شده، نمی‌توانم فقط در خانه بنشینم و منتظر باشم. در این دوران سعی می‌کنم با کسانی که مشتاق‌اند ارتباط بگیرم اتفاقا گفت‌وگو با نسل جوان انرژی متقابلی به من می‌دهد که برایم لذت‌بخش است.

 

به‌نظر می‌رسد که جریانی تازه و نوگرا در سینمای جوان ایران شکل گرفته. در حال عبور از یک دوران گذار نیستیم؟

کاملا همین‌طور فکر می‌کنم. نگاه جوان‌ها، مخصوصا بعد از رویدادهای اجتماعی اخیر، بسیار تغییر کرده است. ترسی که در گذشته وجود داشت خصوصا درباره زن‌ها و مفهوم آزادی حالا نیست. ما با نسلی طرفیم که با ترس‌های ما بزرگ نشده‌اند. در عین بی‌خیالی، جسارتشان بیشتر و حتی جنون‌آمیزتر است. نوعی رهاشدگی از ساختار منقبض در این نسل وجود دارد که می‌تواند به هنر کمک کند. هنر جایی است که رهایی باشد. خوشبختانه ما از سینمای منقبض و محافظه‌کار فاصله گرفتیم و به نظرم نسل جدید راه‌های تازه‌تری را برای ادامه پیدا می‌کند.

 

 آیا ممکن است روزی برسد که شما بدون بهمن فیلم بسازید؟ 

واقعیت این است که لذت فیلم ساختن برای من همان لحظه‌ایست که ذهنیت خود را با بهمن به اشتراک می‌گذارم. در گفت‌وگوها، رفت‌وبرگشت ایده‌ها و لحظاتی که با هم فکر می‌کنیم، فیلم برای من ‌ساخته می‌شود. 

بنابراین اگر بخواهم فقط به ‌تنهایی فیلم بسازم، لذتش از بین می‌رود. برای من فیلمسازی همان پروسه و مسیر مشترکی است که با بهمن طی می‌کنم این مسیر گاهی به ساخت فیلم می‌رسد و گاهی هم نمی‌رسد! در هر صورت فیلم ساختن نتیجه نیست، نتیجه طی شدن مسیر است.

 

 

 

برای پیگیری اخبارفرهنگیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۵۹۵۵۰۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر