نقال «ریرا» با خط آرام ملودیک میآید

موفقیت چشمگیر آثار نفیسی در بازار موسیقی مستقل ایران نشان از نیاز مخاطب جدی موسیقی دارد
هفت صبح| سهیل نفیسی میخواهد کنسرت بگذارد. شنیدن صدای آرام و در عین حال عمیق او در روزهای فترت موسیقی، اتفاقی خجسته است. «سهیل نفیسی» یکی از معدود هنرمندانی است که هیچگاه درگیر هیاهوها و زرق و برقهای جهان موسیقی نشد، بلکه در عینِ سادگی، آثاری منتشر کرد که هر کدامشان یک اتفاق در موسیقی پاپ ایران به شمار میرود. حالا با اعلام برگزاری کنسرت او در هفدهم اردیبهشت، بسیاری از مخاطبان وفادارش بار دیگر فرصت خواهند یافت تا جهان بیسر و صدای این هنرمند را از نزدیک لمس کنند و دوباره با او گفتوگویی آرام و ملودیک داشته باشند.
برخاسته از جنوب
نفیسی متولد تهران است، اما جغرافیای خلاقیت او در جنوب ایران شکل گرفته است. جایی که سالها در آن زندگی کرد و با مردمش نفس کشید و چنان به آنجا خو گرفت که با فرهنگش آمیخته شد. حالا میتوان صدا، زبان و فضای آن اقلیم را در جهان موسیقاییاش مشاهده کرد.
جنوب برای نفیسی یک الهامگاهِ واقعی بود. حاصل تجربه زیستهاش، فضایی از تنهایی، سکوت، مهربانی و اندوه است که در آثارش متبلور شده است. موسیقی او همچون یک خط آرام روی شنهای ساحل است. عمق دارد و ردش در دلها باقی میماند. آثاری که او با الهام از ترانههای «ابراهیم منصفی» نوشت، گویای این پیوند عمیق با جغرافیای بندرعباس است. آثاری آرام و گوشنواز، اما با دردی عمیق که انگار با آن خاک عجین شده است.
شعر معاصر؛ بستری برای بیان
اگر جنوب زبان موسیقایی سهیل نفیسی است، شعر معاصر ایران جانمایه بیانی اوست. انتخاب اشعار او بسیار هدفمند و شخصی است. گاه از نیما، گاه از شاملو، گاه از بهمن فرسی و گاه از مهدی اخوان ثالث میخواند و از دیگر شاعران جریانسازِ معاصر. اما آنچه کار نفیسی را خاص میکند، صرف خواندن شعر نیست. او شعر را روایت میکند. به طوری که سبک اجراییاش را میتوان به نوعی نقالی موسیقایی شبیه دانست.
او هنگام ادای شعر، هیچگاه کلمه را فدای ملودی نمیکند که هر کلام در موسیقی مینیمال او برجستهتر هم میشوند. گیتار کلاسیک او، اغلب تنها همراه صدای خواننده است و همین خلوتی فضا باعث میشود هر واژه شنیده و درک شود. در آثارِ او این پیوند شعر و صدا، مخاطب را با نوعی موسیقی مواجه میکند که کمتر در بازار ایران تجربه شده. موسیقیای برای تفکر، تماشای درون و شنیدن با دل.
از شاملو تا حافظ، تجربهای نو در جهان نفیسی
آلبوم «ریرا»، به نوعی نقطه عطفی در مسیر موسیقایی سهیل نفیسی به شمار میرود. چراکه پس از سالها فعالیت موسیقایی، به مخاطب ایرانی معرفی شد. «ریرا» همچنان مخاطبان بسیاری دارد. او در «ترانههای جنوب» با انتخاب چند شعر از ابراهیم منصفی (شاعر و ترانهسرای یگانه جنوب ایران) اثری متفاوت خلق کرد.
این اثر نه تنها ادامه پیوند او با اقلیم جنوب بود، بلکه نوعی بومیاندیشی در موسیقی معاصر ایران را شکل داد. منصفی که خود چهرهای مهجور اما مؤثر در ادبیات و موسیقی جنوب بود، به واسطه بازخوانی نفیسی دوباره در مرکز توجه قرار گرفت. نفیسی سبب شد تا مخاطب شهری امروز با خردهفرهنگ مهجور اما پرظرفیت جنوب پیوند برقرار کند.
نفیسی در «چنگ و سرود» به رویکرد شاعرانه و موسیقایی آلبوم اولش بازگشت. یعنی خوانش شعر نو معاصر با تکیه بر فضای مینیمال، خلوت و تأملبرانگیز موسیقی آکوستیک. اما این بازگشت، به هیچوجه بازتولید یا تکرار «ریرا» نبود. او در این آلبوم تلاش کرده صداهایی تازه به جهان سادهگرای خود بیفزاید، بدون آنکه به دام تصنع یا شلوغی بیفتد. اما این تنها شاعران معاصر نیستند که جهان موسیقایی او را شکل میدهند.
او «طرح نو» را با هفده غزل از حافظ خواند. این انتخاب از یک سو نشاندهنده علاقهمندی او به ادبیات کلاسیک فارسی است و از سوی دیگر چالشی برای سبک گیتارمحور و آرام اوست. نفیسی اما در این تجربه کلاسیک نیز تلاش کرده تا با حفظ طنین معنوی حافظ، از تصنع در خوانش اجتناب کند.
اگرچه سالها از انتشار این اثر میگذرد، اما همچنان سادگی، روایت، تأمل و سکوت آن بهتبرانگیز است. حافظ در این اثر نه با نغمههای سنتی یا آواز دستگاهی، بلکه با لحن زمینی، انسانی و در عین حال رازآلود نفیسی خوانده میشود. نوعی خنیاگری شهری و فلسفی، که از دل تنهایی شهرنشینی مدرن میآید.
احترام به مخاطب و احترام مخاطب به نفیسی
در بررسی کارنامه نفیسی، متوجه موفقیت چشمگیر آثار او در بازار موسیقی مستقل هستیم. چه آنگاه که ترانهای منتشر میکند یا زمانی که تصمیم به برگزاری اجرای زنده میگیرد. جالب آنکه این استقبال در پرتو تبلیغات یا موجسازی رسانهای نبوده، بلکه ریشه در نیاز مخاطب جدی موسیقی ایران به صدایی صادق، ساده و از درون برآمده دارد.
آثار سهیل نفیسی در کلیت خود حامل نوعی نگاه نو به پیوند شعر نو و موسیقی پاپ هستند. نه پاپ به معنای رایج بازارمحور آن، بلکه پاپی شخصی، شاعرانه و متاثر از نقالی. صدایی که از تنهایی فردی میآید اما جمعی را لمس میکند.
آنچه موسیقی او را متمایز و ماندگار میکند بیش از هر چیز نگاه مینیمال او به اجرا و روایت است. او با حداقل ابزار، حداکثر حس را منتقل میکند. این نگاه همچون امضایی ثابت در تمام آثارش حاضر است. از قطعهای درباره جنوب و دریا گرفته، تا خوانش یک غزل حافظ. همین نگاه مینیمالیستی است که به مخاطب اجازه میدهد موسیقی را بشنود، آن را حس کند، در خود بازتاب دهد و با آن ارتباطی فردی و صمیمی برقرار کند.