سفر به دنیای باب اسفنجی، نامرئی‌کننده بیکینی باتم را به هم ریخت

باب اسفنجی شلوار مکعبی و پاتریک که دوست دارند اهالی بیکینی باتم را سر کار بگذارند و به اصطلاح پرنک کنند، دست به خرید یک اسپری نامرئی کننده (Invisible Spray) می‌زنند که هر چیزی را نامرئی می‌کند. ولی درست مانند همیشه، همه چیز طبق برنامه این دو نفر پیش نمی‌رود.

فکرهای شیطانی متعدد

در یکی از اپیزودهای فصل سوم باب اسفنجی شلوار مکعبی ما با آیتم عجیبی به اسم اسپری نامرئی کننده آشنا می‌شویم. در این اپیزود که Pranks a Lot نام دارد، باب و پاتریک به مغازه Palace of Prank می‌روند تا وسیله‌ای برای سر کار گذاشتن و شوخی کردن با مردم پیدا کنند. آن‌ها در ابتدا آنچه که دوست داشته باشند را پیدا نمی‌کنند. ولی از زمانی که صاحب مغازه به اسم فرانک اسپری نامرئی کننده یا Invisible Spray را به آن‌ها معرفی می‌کند، همه چیز عوض می‌شود. در این لحظه، فکرهای شیطانی متعددی به ذهن این دو سرازیر می‌شود و تصمیم می‌گیرند هرچه سریع‌تر آن‌ها را اجرایی کنند.

از آنجایی که این اسپری باعث نامرئی شدن لباس‌ها می‌شود، این دو سریع لباس‌های خود را در می‌آورند. در ادامه تصمیم می‌گیرند یک نیمکت را نامرئی کنند و با نشستن روی آن مردم را به وجد آورند. منتها آن‌ها سر اینکه چه کسی اول از اسپری استفاده کند به اختلاف می‌رسند و در بین این بحث‌ها آن‌ها اسپری را روی یکدیگر خالی می‌کنند؛ به گونه‌ای که هر دو به طور کلی نامرئی می‌شوند.

باب اسفنجی و پاتریک در ابتدا برای موقعیت از دست رفته عصبانی هستند، اما هنگامی که ساعت را از یک فرد در حال گذر می‌پرسند، همه چیز عوض می‌شود. از آنجایی که هر دو آن‌ها نامرئی شده‌اند، فرد مذکور فکر می‌کند با روح‌ها صحبت کرده و از ترسش پا به فرار می‌گذارد. منتها باب و پاتریک متوجه می‌شوند که می‌توانند خود را به جای روح جا بزنند و مردم را اذیت کنند.

باب اسفنجی و پاتریک با استفاده از اسپری نامرئی کننده همدیگر را محو می‌کنند

حالا که باب و پاتریک نامرئی شده‌اند به اذیت کردن مردم می‌پردازند، وسایل سندی را جا به جا می‌کنند و حتی برای اختاپوس یک سبیل می‌کشند. در نهایت نوبت به آقای خرچنگ می‌رسد که همیشه ادعا می‌کرد از روح‌ها نمی‌ترسد. ولی او هم در وهله اول به وحشت می‌افتد و می‌خواهد فرار کند. اما یک چیز باعث می‌شود او بر ترسش غلبه کند: عشق به پول. باب اسفنجی و پاتریک یکی از اسکناس‌های آقای خرچنگ را آتش می‌زنند و او در حین تلاش برای خاموش کردن آتش اسکناس، روی این دو نفر هم آب می‌پاشد تا تاثیر اسپری نامرئی کننده از بین برود.

در ادامه آقای خرچنگ برای تنبیه این دو نفر هم که شده آن‌ها را به صورت عریان به میان جمعیت می‌برد تا انتقام تمام خسارت‌هایی که این دو به بقیه زنده‌اند جبران شود. در انتها باب اسفنجی اعتراف می‌کند که کار آن‌ها اشتباه بوده و به جای اسپری نامرئی کننده، بهتر بود به سراغ یک وسیله دیگر برای شوخی می‌رفتند.