سینمای ایران از نیل گذشت

اکران نوروزی این فیلم نشان داد هنوز سینمای مذهبی ظرفیت فروش بالا دارد
هفت صبح، نژلا پیکانیان| فرصت طلایی اکران نوروز بیشک بر استقبال مخاطبان از این فیلم که قصهای قرآنی زندگی حضرت موسی را روایت میکند بیتاثیر نبوده است. از طرف دیگر براساس تجربههای اثبات شده گذشته، مخاطب ایرانی به قصههای قرآنی چه در قاب سینما و چه در مدیوم تلویزیون، روی خوش نشان میدهد. سابقه ذهنی و آشنای مخاطب از چنین قصههایی معمولا آنان را مشتاق به تماشای آثار راوی داستان زندگی پیامبران میکند. سریال «یوسف پیامبر» که سالها پیش از تلویزیون پخش شد گواه این ادعاست.
برخلاف وضعیت فروشی که آخرین فیلم حاتمیکیا تجربه میکند، فیلمهای او همیشه در گیشه موفق نبودند و نتوانستند فروش چشمگیری را تجربه کنند. با این وجود و بدون شک ابراهیم حاتمیکیا را باید فراتر از یک کارگردان صرف در سینمای ایران دانست؛ نام او همیشه به عنوان چهرهای تاثیرگذار در فضای فرهنگی-سیاسی ایران مطرح بوده و بسیاری از چهرههای سیاسی درباره آثار او موضعگیری و اظهارنظر کردند. واکنشهایی که طیفی از تحسین زیاد تا نقد تند را شامل میشده است.در این گزارش فارغ از ابعاد هنری و سینمایی فیلمهای حاتمیکیا، نگاهی به وضعیت فروش فیلمهای این کارگردان مطرح سینمای ایران که همواره با واکنشهای متفاوتی از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو شدهاند، خواهیم داشت.
اوجگیری حاتمیکیا در دهه 70
با وجود اینکه حاتمیکیا از اواخر دهه 60 به شکل جدی وارد سینما شد و فیلم «دیدهبان» را در ژانر دفاع مقدس ساخت، اما دهه 70 را میتوان دوره اوجگیری او به عنوان یک کارگردان دانست. در این دهه، حاتمیکیا با ساخت فیلمهایی مانند «مهاجر»، «بوی پیراهن یوسف» و «آژانس شیشهای» توانست تنوع موضوعی و عمق بیشتری را به سینمای دفاع مقدس ببخشد. «آژانس شیشهای» بدون تردید نقطه عطف کارنامه حرفهای این کارگردان به حساب میآید. فیلمی که علاوه بر استقبال زیاد مخاطبان از آن، واکنشهای مختلفی را برانگیخت و نام کارگردان و بازیگرانش را به شکل بیسابقهای مطرح کرد.
«آژانس شیشهای» با رگههای سیاسی و اجتماعی در روایت داستانش سر و صدای بسیاری به پا کرد و یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نیز شد. صفهای طولانی مقابل گیشه سینماها مهر تاییدی بر موفقیت این فیلم در سینمای دهه 70 شمسی است. «بوی پیراهن یوسف» دیگر فیلم حاتمیکیا در این دهه نیز با وجود زمان کمی که برای اکران نصیبش شد و روی پرده ماند، با استقبال مخاطبان سینما قرار گرفت.
فاصله از سینمای دفاعمقدس یا قهر مخاطب با سینمای حاتمیکیا؟
ورود به دهه 80 وهمچنین بازتر شدن فضای جامعه، تغییر ذائقه مخاطب و پررنگتر شدن سینمای اجتماعی در سینمای ایران، سینمای دفاعمقدس با چالشهایی مواجه شد. خلأ موضوعی و روایت تازه از سینمای جنگ صدای مخاطبان سینما و منتقدان را درآورده بود. بیتوجهی به این دو عامل در فیلمهای حاتمیکیا نیز محسوس بود.
او با کمی چرخش به سمت سینمای اجتماعی، همچنان پایبند به ژانر دفاعمقدس، سراغ ساخت فیلمهایی با موضوعات به روزتر و تازهتر رفت. «ارتفاع پست»، «به نام پدر»، «دعوت» و «به رنگ ارغوان» فیلمهای تازه حاتمیکیا بودند که موضع تازه کارگردان برای توجه به موضوعات به روزتر بود و به زعم بسیاری نشان از تلاش او برای بازسازی ارتباطش با تماشاگران و علاقهمندان به فیلمهایش داشت.
«به رنگ ارغوان» 5 سال توقیف بود و درنهایت بعد از رایزنیهای زیاد با مسئولان وقت و حتی نامهنگاری تهیهکنندهاش با محمود احمدینژاد (رئیسجمهوری وقت) سرانجام در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. اما با وجود توقیف 5 ساله و کشمکش بسیار برای موافقت با اکران، که طبیعتا باعث کنجکاوی مخاطب و اقبال ویژه در زمان اکران میشود، نه «به رنگ ارغوان» و نه دیگر فیلمهایی که حاتمیکیا در دهه هشتاد ساخت نتوانستند گیشه قابل توجهی را تجربه کنند. حتی «ارتفاع پست» که بسیاری او را شبیهترین فیلم حاتمیکیا به اثر موفقاش، «آژانس شیشهای» میدانستند نیز نتوانست از پس آشتی و توجه در گیشه برآید.
دهه 80 دوران افول حاتمیکیا در گیشه بود. افت چشمگیری که به وضوح تفاوت کارنامه کاری این کارگردان را در جذب مخاطب در مقایسه با آثارش در دهه 70 نشان میداد. مخاطبان با بیاقبالی به ساختههای حاتمیکیا که از منظر موضوعی دنیای تازهتری را پیشروی تماشاگر قرار میداد اعلام کردند دیگر هر ساخته این کارگردان برایشان قابل تامل نیست.
دهه 90، بازگشت پر سر و صدا و پرهزینه
حاتمیکیا یک دهه بعد شرایط تازهای را در ساختههایش دنبال کرد. اینبار کارگردان نامآشنای سینما سراغ تولید آثار پرهزینه رفت. دهه 90 در کارنامه او با فیلمهایی چون «چ»، «به وقت شام» و «بادیگارد» با هزینههای بالا و عجیب در آن روزگار سینمای ایران گره خورد. او بار دیگر تلاش کرد تا علاوه بر اثبات اینکه به عقاید سیاسیاش در فیلمسازی پایبند است، جذب مخاطب را بخشی از دغدغه ذهنیاش نشان دهد.
با این وجود هزینهای که او برای ساخت فیلمهایش در این دهه کرد، بیشتر از دغدغه مخاطب، نقل محافل سینمایی و خبری شد. علیالخصوص اینکه هیچ کدام از این آثار نتوانستند در گیشه آنچنان که باید شگفتی آفرین شوند و نهایتا و در خوشبینانهترین حالت فقط موجب بازگشت سرمایه اولیه برای او شدند.
«چ» که روایتی از داستان زندگی شهید چمران بود، با وجود اینکه مثل بسیاری دیگر از فیلمهای حاتمیکیا هم در زمانی مناسب اکران شد و هم از تبلیغات بسیار گسترده بهره برد، اما در گیشه موفقیت چندانی را رقم نزد. علاوه بر اینکه واکنشهای منفی زیادی نسبت به نوع روایت داستان هم ایجاد کرد. منتقدان و صاحبنظران «چ» را فیلمی شلوغ و پرادعا لقب دادند. برخی بر این باور بودند که فیلم، حتی در به تصویر کشیدن قهرمان قصه هم ناکام مانده است. این در حالی بود که هزینههای میلیاردی این اثر حاتمیکیا نه تنها همانزمان مطرح شد که هنوز هم موضوع بحث و پرسش است.
«بادیگارد» که در ژانر اکشن ساخته شد، در اکران نوروزی سال 95 بیش از یک میلیون تماشاگر را به سینماها کشاند و رتبه نهم پربازدیدترین فیلم سال را به دست آورد. البته با وجود موفقیت قابل توجهی که بیش از یک دهه نصیب فیلمهای حاتمیکیا نشده بود و این فیلم بار دیگر برای او به ارمغان آورد، اما همچنان رضایت تماشاگران از «بادیگارد» فاصله معناداری با ساختهای چون «آژانس شیشهای» داشت.
دو سال بعد «به وقت شام» اکران شد و به فروش بیش از 4 میلیارد تومان در گیشه دست پیدا کرد. برای یافتن دلیل این فروش، کافی است به حافظهتان رجوع کنید؛ حتما به خاطر میآورید که چه تبلیغات گسترده و عجیبی برای این فیلم دست و پا کرده بودند. بازیگر داعشی، با گریم فیلم، سوار بر اسب به پردیس سینمایی کورش آمد و ترس و وحشتی به جان حاضران انداخت که تا مدتها موضوع اظهارنظرهای مختلف شد. اینجا هم مخالفان و موافقان به حرف آمدند، گروه تبلیغات فیلم را به هر قیمتی نمیپسندیدند و عدهای به خلاقانه بودن این تبلیغ که دور از فضای روایی فیلم نبود صحه گذاشتند. با همه این تفاسیر «به وقت شام» در اکران عمومی، بیش از یک میلیون مخاطب داشت و رتبه چهارم پربازدیدترین فیلمهای آن سال را کسب کرد.
وقتی موسی، ابراهیم را نجات میدهد
«موسی کلیمالله» آخرین ساخته این کارگردان داستان جالب و متفاوتی دارد. سریالی که ساختاش بعد از فوت فرجالله سلحشور نصیب حاتمیکیا شد و درنهایت از دل سریالی که سالها محل مناقشه بود، یک فیلم سینمایی بیرون آمد. بودجه آنچنانی ساخت این سریال مثل آثار اخیر حاتمیکیا از همان ابتدا توجه بسیاری را جلب کرد. همین جنجالهای پروژه سریال و انتخاب نهایی برای ساخت اثر توسط حاتمیکیا از سویی و تصمیم به تولید نسخه سینمایی که پیش از پخش سریال در سینما به اکران درآید، علاقهمندان سینمای حاتمیکیا و قصههای قرآنی را کنجکاو کرد تا بدانند کارگردان محبوبشان داستان زندگی حضرت موسی را چطور روایت کرده است.
«موسی کلیم الله» در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بازخورد خیره کنندهای از سوی منتقدان نگرفت، اما کما فیالسابق با واکنشهای مثبت از سوی مسئولان مواجه شد. علی لاریجانی پس از تماشای این فیلم، آن را «دارای جنبههای معنوی و عاطفی ارزشمند» دانست و ساختار آن را جذاب توصیف کرد. او همچنین از نوآوریهای تکنیکی در این اثر تمجید کرد. تغییر وضعیت فروش این فیلم حاتمیکیا نسبت به سایر فیلمهای پیشیناش نشانگر این است که مخاطبان هنوز طرفدار قصههای قرآنی هستند.
زمان مناسب اکران نوروزی هم امکان مغتنم دیگری برای بیشتر دیده شدن این فیلم بود که نباید در معادله فروش آثار سینمایی ابراهیم حاتمیکیا نادیده گرفت. در مجموع و با نگاهی کلیتر به کارنامه حرفهای ابراهیم حاتمیکیا، که خود را حکومتیترین فیلمساز ایران توصیف کرده، میتوان چنین نتیجه گرفت که با وجود حمایتهای ویژه که همواره برای او وجود داشته، امکانات تولیدی که غیرقابل قیاس با سایر کارگردانان در اختیارش قرار میگیرد، فرصت تبلیغاتی پرهزینه که فراهم است، حاتمیکیا عموما صاحب گیشه نبوده است.
فروش فیلمهای او در دو دهه اخیر نشان داده که با پایان فصل اکران هر فیلم، آنچه برای تیم تولید و کارگردان باقی میماند در بهترین حالت و به جز موارد استثنا که مورد اشاره قرار گرفت، فقط هزینه تولید اثر است.