یک برش کیک، دو سال حبس

احکام تولیدکنندگان «کیک محبوب من» ابلاغ شد
هفت صبح| با پایان تعطیلات نوروز، سازندگان فیلم «کیک محبوب من» برای اجرای احکامشان به دادگاه انقلاب فراخوانده شدند. احکام بابت فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تهیه محتوای مبتذل و نداشتن مجوز ساخت و نمایش بود. تولیدکنندگان هر کدام به حبس تعزیری، با شرط تعلیق به مدت پنج سال، پرداخت جزای نقدی و ضبط کلیه تجهیزات مربوطه محکوم شدند.
برش اول کیک در آلمان خورده شد
داستان «کیک محبوب من» از یک سال پیش آغاز شد. همان زمان که فیلم برای شرکت در هفتاد و چهارمین جشنواره برلین رفت و برای نخستینبار نمایش داده شد. جایزه فیپرشی را دریافت کرد و به خانه آمد. جنجال حل نشدنی مسئله فیلم بابت تصمیمی که سازندگان برای نوع متفاوتی از نمایش حضور زن در سینما گرفته بودند، با گرفتن جایزه در جشنواره معتبر برلین بیشتر از قبل شد.
موازین شرعی را کمک گرفتیم
این فیلم که بدون مجوز ساخت و نمایش، ساخته و به جشنواره رفته بود، امید داشت بتواند در ایران دیده شود، اما واکنش منفی و اظهارنظرات مسئولان به زور امید را ناامید کرد. غلامرضا موسوی سال گذشته پیش از آنکه نسخه ابتدایی فیلم در ایران منتشر شود با انتشار متنی تلاش کرد توضیحاتی برای حواشی ایجاد شده ارائه دهد. او در متن خود رعایت همه موازین شرعی و عرفی جمهوری اسلامی را اصل ابتدایی دانست.
موسوی نوشته بود: داستان فیلم، روایت زندگی زن 70 ساله تنها و مسنی است که تصمیم میگیرد زندگی جدیدی را تجربه کند. بخشهایی از فیلم به زندگی طبیعی این زن در خانهاش میپردازد. در صحنههای داخلی با توجه به حضور کاراکتر در داخل خانه، از ظرفیتهایی که برای خانمهای مسن در احکام وجود دارد استفاده کردیم. با اینوجود برای احتیاط بیشتر برای خانم بازیگر کلاهگیس استفاده شده است. تمام صحنههای خارج از منزل شخصیت زن داستان با حجاب حضور دارد؛ قانون حجاب کاملا رعایت شده است. موضوع حجاب در فیلم بسیار جدی تلقی شده و با در نظر گرفتن تمام قوانین و ظرفیتهای فقهی تولید شده است.
کلاهگیسهای بر باد رفته
استفاده از کلاهگیس را کیانوش عیاری کشف کرد. قصدش عبور از محدودیتهای نمایش و ارائه تصویری واقعی از زنان در محیط خانه بود. اما کلاهگیس راهگشا نبود. «کاناپه» عیاری 8 سال است که توقیف مانده و راهی برای موافقت هم پیدا نکرده است. یک گام پیشتر را همه پذیرفته بودند، برای زنان به جای حجاب عرفی از کلاه میشود استفاده کرد اما نمایش موی زنان با کلاهگیس نزدیک یک دهه داستان حل نشدنی باقی مانده است.
به همین خاطر است که توضیحات غلامرضا موسوی برای فیلم توقیف شده و حکمآورش هم اثر نکرده است. پیشتر امتحان کلاهگیس پس گرفته شده و در این سالها هم کسی از مسئولان از مواضعش عقبنشینی نکرده؛ فرقی هم ندارد اولین نمایش فیلم در ایران باشد یا خارج از مرزها، حتی فرقی ندارد این فیلم اساسا برای نمایش در چه جغرافیایی تولید شده باشد. الزام به قوانین شرعی و عرفی اصل است و هیچ راهکاری برای ایجاد انعطاف در آن به تناسب جامعه امروز یافت نمیشود.
رسانهها جلوتر از صحنهها دیده شدند
«کیک محبوب من» اولینبار در هفتاد و چهارمین جشنواره برلین به نمایش درآمد. همین اولین گام کافی بود که همهچیز بیشتر از تصور به ضرر فیلم اتفاق بیفتد. این جمله شاید روزگاری دور به نظر میرسید اما امروز نیاز به توضیح یا بسط ندارد، همه ما میدانیم چطور میشود یک فیلم با موفقیتش برای خودش دردسر بسازد.
همین نخستین گام بود که کیک را بیشتر زیر ذرهبین قرار داد. از همانجا بود که کیک برای همه محبوب و برای مسئولان نامحبوب شد. البته تأثیر توجه رسانهها به یک فیلم و تغییر سرنوشت آن نیز پیشینه تاریخی دارد، نه تنها موضوع حجاب و کلاهگیس که خشونت در سینمای ایران هم باری دیگر گریبان عیاری را گرفته بود. عیاری 6 سال پیشتر از داستان کلاهگیساش، «خانه پدری»اش توقیف شد.
فیلم در جشنواره فجر اکران شد و سر و صدایش در رسانهها پیچید. میزان خشونت نشان داده شده در این فیلم زیاد و عریان بود. تجربه عیاری به نوبه خود بسیار عجیب بود. بار اول تنها با پایان روز اول اکران توقیف شد، بار دوم بعد از چهار روز حضور در سینما مجدد توقیف شد تا سرانجام برای سومین بار، با اصلاحیه و شرط سنی اکران رفع توقیف شود و روی پرده رود. خانه پدری اولین نمونه تأثیر رسانهها بر سرنوشت یک فیلم نبود، کیک محبوب من هم آخرین نمونه نخواهد بود.
سینما به دور از هر قانونی
جدای از احکام صادره و توقیف فیلم، سینما در سه سال اخیر صاحب جریان تازهای شده است. جریان تازه را سینمای زیرزمینی صدا میکنند، هم مسئولان سینمایی و هم هنرمندانی که دوست ندارند به قوانین و محدودیتها تن دهند. همه محدودیتها به یک سرفصل و یک موضوع محدود نمیشدند و نمیشوند. در این جریان که فارغ از نگاه قالب رسمی است، گروهی از سینماگران عموما جوان به دنبال روایتی بدون محدودیت و آزادانه هستند. نتیجه این آزادی اگر ممکن باشد داخل مرزها حاصل میشود و اگر نه، به آمار مهاجرت میافزایند و خارج از مرزها به دنبال سینمای غیرمحدود میگردند.