کامبک پریناز، شگفتانه لاله و افت ژاله| پروندهای برای بازیگران زن سریالهای کنونی شبکه نمایش خانگی

پریناز ایزدیار، لاله مرزبان، ژاله صامتی و نازنین بیاتی چه عملکردی دارند؟ کدامیک از آنها توانستهاند مخاطبان را راضی کنند
هفت صبح، منیژه خسروی| بازیگران ویترین سریالها هستند و از این روست که صاحبان پلتفرمها برای ربودن گوی سبقت از رقبا، سهمی ویژه از هزینه تولید را به آنها اختصاص میدهند. تا اطلاع ثانوی گریزی نیست و باید دست به دامان بازیگران مطرح شد. تجربیاتی مثل شکست «آسپرین» بهرغم قصه و کارگردانی خوب، نهیب میزند که مخاطب با قلاب بازیگر، راحتتر گیر میافتد.
طبیعی است که ارکان دیگر هر سریال در تداوم همراهی مردم با آن را نمیتوان انکار کرد ولی در گام نخست، ویترین باید جذاب باشد. در پرونده امروز، سراغ تحلیل عملکرد چهار بازیگر در چهار سریال حال حاضر پلتفرمها رفتهایم. لازم به یادآوری است که حکم درباره ژاله صامتی قطعی است چون «قهوه پدری» فردا تمام میشود. پریناز ایزدیار اما ورق را برگردانده و با پیچش داستان «ازازیل» و شخصیت شوکا نظرات نسبت به او تغییر کرده است. با گذشت سه قسمت از «تاسیان» حجم نظرهای منفی درباره نازنین بیاتی زیاد است و باید دید در قسمتهای بعدی اتفاقی دیگر برای شخصیت مریم و بازی بازیگر رخ میدهد یا نه.
ما همانطور که درباره ایزدیار تجدید نظر کردهایم، آرزو میکنیم نظرمان درباره بیاتی هم تغییر کند. نگین معتضدی جزو بازیگران خوشنقش این روزهای سریالهای خانگی است که مصافی خوب با یک شخصیت افسانهای در «دیو و ماه پیشونی» دارد. مهسا حجازی بازیگر نقش اصلی زن «تاسیان» روی لبه تیغ حرکت میکند و فعلا از حد متوسط فراتر نرفته. تا اینجا حداقل دستاورد سریال برایش، شهرت بوده و کاش در نهایت بتواند نظرات سختپسندها را جلب کند. مینا ساداتی بهرهای خوب از «آبان» برده و در قامت یک زن منفیِ اغواگر، گرفتار کلیشهها نشده. نسرین مقانلو در سریال ضعیف «جان سخت» شمایل یک مادر داغدیده را خوب قوام داده. الناز حبیبی و ماهور الوند اما یکی از بدترین نمایشهای کارنامهشان را در این سریال عرضه کردهاند.
نازنین بیاتی| تاسیان
چه موقعیتی دارد؟ تا کنون سه قسمت از سریال پرحاشیه «تاسیان» منتشر شده است. این سریال دومین تجربه تینا پاکروان در شبکه خانگی بعد از «خاتون» است و در واقع ادامه آن محسوب میشود. حالا روایت در سال 56 میگذرد و محور اصلی درام دختری به نام شیرین نجات با بازی مهسا حجازی است. امیر (هوتن شکیبا) با یک نگاه به او دل بست و برای رسیدن به این دختر، مامور ساواک شده. «تاسیان» که در قسمت اول خبر از یک اثر تاریخی- سیاسی متفاوت میداد، حالا در موقعیتی است که سختپسندها را نمیتواند راضی نگه دارد. روایت کند و قصه کمملات آن نیز اعتراض طیفی از مخاطبان را به همراه داشته و اما نازنین بیاتی. او مریم، دانشجو، دوست و فامیل شیرین است.
چه عملکردی دارد؟ قسمت اول «تاسیان» که پخش شد، مخاطبان با یک دختر سرخوش مواجه شدند. مریم با بازی نازنین بیاتی در دانشکده سرخوش است و با خنده و شوخی امور میگذراند و در مهمانی جشن تولد نازنین، شمایل یک دختر شاد و رها را به تصویر کشید. جایی که حرکاتی به بدن میداد و در دنیای دیگر سیر میکرد که در نهایت سانسور شد. نظر ما را بخواهید او در قسمت نخست «تاسیان» اصل جنس بود؛ خیلیها اما تعابیری مثل رفتارهای اغراقآمیز و لوس درباره عملکرد بیاتی به کار بردند.
در قسمت دوم و سوم ما نیز با گروه مخالفان، همعقیدهایم! به این دلیل که نازنین بیاتی بیش از حد رفتار برونریزانه دارد و مثل این است که به مخاطب میگوید ببینید این دختر چقدر شاد است. در حالی که اگر کمی اندازه نگه داشته میشد، شخصیت بیشتر به دل مینشست. حتی در قسمت سوم «تاسیان» سکانسی با حضور مریم را شاهدیم که تحت تاثیر دستگیری شیرین از خود بیخود شده و گریان است. بازیگر این لحظه را هم توام با اغراق آزاردهنده ایفا کرد.
با چه سابقهای آمد؟ نازنین بیاتی با فیلم «دربند» در سال 1391 چهره شد و در ادامه گامها را استوار برداشت. البته کار بد در کارنامهاش دیده میشود اما برآیند کلی عملکرد او حکم به موفقیت میدهد. از آن سو طرفدارانی پر و پا قرص دارد و این موقعیت خوبی برای اوست. «تاسیان» پنجمین سریال خانگی بیاتی محسوب میشود که گفتیم فعلا جای چندانی برای دفاع باقی نمیگذارد. اولین حضورش در این مدیوم سریال «گلشیفته» بود که نتیجهای موفق به همراه داشت. «مانکن» متوسط بود و «هفت» با همه ضعفها زمینه نقشآفرینی متفاوت بیاتی را فراهم کرد. او امسال «قطب شمال» را داشت که در این سریال هم وارد جلد بانویی آرام شد و توانست نظرها را جلب کند.
لاله مرزبان| آبان
چه موقعیتی دارد؟ آبان اسفندیاری سنگ بنای درام سریال «آبان» ساخته رضا دادویی است. او با همسر و فرزند زندگی خوشی را سپری میکرد تا اینکه بحران مالی رو آورد. بعد از چند اتفاق و زندانی شدن آبان و قرار گرفتن همسرش امیر در مظان قتل، حالا آن اتفاق جنجالی در قسمت پنجم به وقوع پیوست: آبان به خواست فریبرز از همسر جدا شد؛ در ازای صاف کردن بدهی آنها و بیخیال شدن از پاپوشِ امیر. «آبان» با یک موضوع جنجالی شروع کرده و فعلا این مفهوم را به چالش کشیده است که بد باشیم یا بدبخت. شیوه روایت قصه و منطق حاکم در قسمت پنجم برخی را دلخور کرده و باید دید در ادامه سریال مثل چهار قسمت اول، بر روابط محکم علت و معلولی استوار میماند.
چه عملکردی دارد؟ باید اذعان کرد «آبان» با هر کیفیتی که به پایان برسد، به کام لاله مرزبان خواهد بود و بیراه نیست اگر عملکرد این بازیگر را شگفتانه سریال بدانیم. آبان اسفندیاری زنی است نخبه که این ویژگی او در قسمت اول و سکانس رویارویی با فریبرز (شهاب حسینی) به شکل عینی نمایش داده شد. آبان از جمال کافی بهره میبرد و طبعا جمع زیبایی و هوش سرشار، به محبوبیت کاراکترهای زن پیش مخاطب ضریب میدهد.
همچنین فصل دلدادگی با همسر، شمایل یک زن وفادار از او ترسیم کرد. حالا هم به خواست امیر و برای نجات او از مرگ، حاضر به پذیرش طلاق شده و اتفاقا همین جا نیز جنسی از وفاداری در بازی بازیگر به چشم آمد. اقتدار، دیگر ویژگی آبان است که در بزنگاههای زیادی با بازی لاله مرزبان به شکل باورپذر شاهد بودهایم. به نظر میرسد موقعیت جدید شخصیت در روزهای جدایی از همسر و چالش با فریبرز، شرایط ارائه نوع دیگری از بازی مرزبان را فراهم خواهد آورد. امیدواریم چنین باشد چون فعلا خیلیها به ظهور یک ستاره شبکه خانگی دلخوش شدهاند.
با چه سابقهای آمد؟ اواخر دهه هشتاد، سریال «هوش سیاه» زمینه شهرت نسبتی لاله مرزبان را فراهم کرد. او سالها بعد در سریال «آنام» و فصل سوم «ستایش» هم حضور یافت که باعث آشنایی بیشتر مخاطبان با این چهره شد. در سینما هم چند تجربه کوتاه داشت تا اینکه نوبت به «بیهمه چیز» در سال 99 و «نگهبان شب» در سال 1400 رسید. مرزبان در اولی جلوه معشوقی را داشت که بحران شورش روستا از او دختری سنگدل میسازد و در دومی ایفاگر دختری ناشنوا شد و... پرش واقعی مرزبان با «نگهبان شب» بود که برای آن نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر هم شد. حالا او در اولین حضور خود در شبکه نمایش خانگی، نقش اصلی سریال «آبان» را برعهده دارد و به تمام معنا صاحب شهرت شده است.
پریناز ایزدیار| ازازیل
چه موقعیتی دارد؟ شوکا مهرجویی است؛ یک خانم دکتر حاذق و دلسوز؛ یک مادر داغدیده؛ یک همسر دلخور. این خلاصه موقعیت کاراکتر پریناز ایزدیار در روایت داستان حسن فتحی از سریال «ازازیل» است. سریال در میان حاشیه تبلیغات آن و دلخوری برخی مخاطبان شروع شد و همین پیشفرض، روی قضاوتها درباره «ازازیل» سایه افکند.
بینندهها ذرهبین دست گرفتند تا ایرادات روایی درام را برجسته کنند. در قسمت پنجم اما مشخص شد که نویسنده و کارگردان، در اغلب موارد گرفتار گاف نشدهاند ؛ بلکه در پی کاشتن بذر روایی برای برداشت در جای درست بودهاند. «ازازیل» منطبق با ژانر وحشت پیش میرود؛ هرچند فراوانی نمونههای موفق جهانی، یک قیاس شکل داده و عدهای را راضی نگه نداشته است. وجه معمایی قصه اما حالا برگ برنده است.
چه عملکردی دارد؟ شیوه روایت حسن فتحی، مبتنی بر ارائه قطرهچکانی اطلاعات داستان سریال، این سوءتفاهم را برای برخی، حتی خود ما ایجاد کرد که پریناز ایزدیار نتوانسته یک بازی منطبق با خلق و خوی شخصیت شوکا ارائه کند. حالا که شش قسمت از «ازازیل» منتشر شده اما موقعیت کاراکتر روشن است و میدانیم خانم دکتر چرا از دست همسر (مانی با بازی بابک حمیدیان) دلخور است. ماجرا به مرگ فرزند برمیگردد و اتفاقا ایزدیار راوی صادق زنی است که با همسر رابطه سرد دارد.
در عین حال خودش از این شرایط رنج میبرد و بین خاطرات عاشقانه و ضربه شدید روحی گیر افتاده. این مفهوم به درستی در کنش و واکنش ایزدیار با حمیدیان ملموس است و مهمتر اینکه برای انتقال آن از کلیشهها حذر کرده. شوکا یک ویژگی دیگر هم دارد که در قسمت اخیر آشکار شد و آن تلاش برای نجات مرجان (کتانه افشارینژاد) از دام اجنه است. ایزدیار مشخصه مرموز بودن شخصیت را هم با ظرافت ارائه کرده و به نظر میرسد با پیچش داستان این بخش همچنان جای کار خواهد داشت.
با چه سابقهای آمد؟ تجربیاتی از بازیگری داشت اما ستاره بخت ایزدیار با سریال تلویزیونی «زمانه» ساخته حسن فتحی درخشید. او بعد از چند فیلم و سریال دیگر، با شخصیت سمیه در فیلم «ابد و یک روز» شمایل ستاره بر تن کرد. ایزدیار از کارنامه سینماییاش مراقبت کرده؛ هرچند گاه تیرش به سنگ خورده. مهم این است که او همچنان یک بازیگر محبوب محسوب میشود. نکته جالب جایی است که هر سه تجربه خانگی ایزدیار با حسن فتحی به سرانجام رسیده. سرآغاز این اتفاق، سریال سه فصلی «شهرزاد» و نقش شیرین است که شمایل تازهای از ایزدیار در آن به ثمر نشست. مدتها بعد نوبت به «جیران» و نقش خدیجه تجریشی/ جیران رسید. اینجا هم ایزدیار فرصت نمایش دو نوع بازی متفاوت به اقتضای شرایط شخصیت داشت.
ژاله صامتی|قهوه پدری
چه موقعیتی دارد؟ فردا آخرین قسمت «قهوه پدری» در حالی به پایان میرسد که دورخیز مهران مدیری برای خلق یک کمدی موفق جواب نداد. پیشتر مواردی از دلایل ناکامی این سریال را برشمردیم و به مناسبت پایان، تحلیل مفصل دیگری منتشر خواهیم کرد. فعلا بهانه ژاله صامتی است که در «قهوه پدری» نقش سیمین سامان را برعهده دارد. او ظاهرا تنها فرد عاقل قصه است اما به خاطر ورشکستی همسر، شرایط سرقت از بانکی که معاونش است را فراهم میکند. سیمین میان واقعیت و اخلاق گیر کرده ولی به امید بازگرداندن دلارهای مسروقه، راضی به دزدی است. نکته جالب آنکه «قهوه پدری» کمی بعد از اکران «تگزاس 3» منتشر شد. صامتی در این سریال همسر سام درخشانی است و در آن فیلم نقش مادر او را برعهده داشت!
چه عملکردی دارد؟ بازی ژاله صامتی در «قهوه پدری» را دو جور میتوان قضاوت کرد. مثلا گذشته این بازیگر را نادیده بگیریم و بگوییم در قامت یک شخصیت عاقل و با احساس، کاری را که باید انجام میدهد. پیرو همین نگاه، نتیجه بگیریم که سیمین در مراوده با همسر، فرزاندان، اون (مهران مدیری) و دیگران کنش و واکنشهایی بامزه و توام با ایجاد خنده دارد... چه کنیم که هنوز زمان زیادی از پایان پخش «زیرخاکی» نگذشته است و در خیلی لحظات رفتار و گفتار سیمین سامان، شخصیت پریچهر در آن سریال را به ذهن متبادر میسازد.
پریچهر زنی از طبقه پایین جامعه بود که در لحظات احساسی بغض میکرد و لب و دهان ورمیچید. این ویژگی در «قهوه پدری» هم به چشم آمد و همین تبدیل به پاشنه آشیل شخصیت و بازیگر شد. مهران مدیری و ژاله صامتی با دیدن واکنشهای منفی در پی اصلاح برآمدند ولی در نهایت نتیجه لازم را نگرفتند. حالا باید اعلام کرد که «قهوه پدری» و همکاری با مدیری تبدیل به نقطه قوت کارنامه صامتی نشده است.
با چه سابقهای آمد؟ ژاله صامتی بازیگری با سابقه است که نقشهای متنوعی در کارنامه دارد. مثلا از کارهای سینمایی متاخر او میتوان به «سرهنگ ثریا» اشاره کرد که به خوبی برگردان یک مادر واقعی شد و غم و رنج و استقامت مادرانه را به زیبایی در بازیاش بازتاب داد. یا در کمدی «تگزاس» مرزبندی روشنی با تجربیات کمدیاش دارد. یا در سریال «زیرخاکی» عملکرد ویژه او و پژمان جمشیدی بود که تبدیل به خاطرهای خوش شد. اهمیت کار این دو وقتی بیشتر میشود که بدانیم فصل آخر «زیرخاکی» قصه نداشت و جور این کمبود را بازیگران کشیدند. «سیاه چاله» سریال قبلی صامتی از شبکه خانگی در مقام بازیگر بود که نه سریال چنگی به دل زد و نه بازی او تبدیل به اتفاقی خاص شد.