کولاک سلطانی با زخم کاری
دومین قسمت از «زخم کاری؛ مجازات» اتفاقات مهیج زیادی دارد
هفت صبح| هفته پیش، همزمان با رونمایی از فصل چهارم سریال «زخم کاری» با عنوان فرعی «مجازات» پروندهای منتشر کردیم که حاوی بررسی موقعیت شخصیتهای اصلی در روایت محمدحسین مهدویان بود. اشاره شد که پدر سیما جزو کاراکترهای مرموز این فصل است که در نقطه شروع چیز زیادی دربارهاش عاید مخاطبان نمیشود. به همین خاطر هم بود که درباره این شخصیت به تفصیل ننوشتیم. نقش پدر سیما را مهدی سلطانی ایفا کرده که در دومین قسمت «زخم کاری 4» چشمها را خیره کرد. چطور؟ این گزارش را بخوانید.
مورد اول | موقعیت در داستان
ابتدا هشدار دهیم که این گزارش بخشی از داستان سریال را لو میدهد... مهدی سلطانی همان کسی است که در فصل پیش مخاطبان پی بردند مردی است متمول و خانواده دوست که ناگهان ورشکست میشود و در پاکستان زندگیاش پایان مییابد. دخترش سیما (الناز ملک) برای او مراسم ختم گرفت ولی در فلشبک ابتدایی قسمت دوم فصل چهارم «زخم کاری» کاشف به عمل آمد شایعه مرگ، برای دور کردن طلبکارها توسط سیما بوده است.
حالا او یکی از عوامل مهم در داستان «زخم کاری» محسوب میشود. چون از دست دختر خود دلخور است و همین کینه قدیمی، دستاویز سمیرا (رعنا آزادیور) برای انتقام از سیما و همسر سابق خود یعنی مالک (جواد عزتی) شده. او طبق یک نقشه، پدر سیما را از آسایشگاه روانی بیرون آورد تا جشن ازدواج دختر او با مالک را عرصه انتقام شخصی خود کند.
مورد دوم| عبور از کلیشه
تجربه ثابت کرده ایفای نقش معتاد به الکل و نیز نقش یک روانی، برای بازیگر مثل حرکت روی لبه تیغ است. برخی در نمایش وجوه مختلف چنین آدمهایی، گرفتار برونریزی افراطی میشوند و نتیجه به دست آمده، مخاطب را پس میزند. مهدی سلطانی و کارگردان «زخم کاری» اما متوجه این خطر بودهاند.
در سکانس فلشبک که پدر سیما، مست و عصبی است و غرش میکند و اسباب خانه را میشکند، با مردی مواجه هستیم که خروش ناگهانی او باورپذیر است. سلطانی حواسش به تمام جزئیات بوده؛ چه آن چهره برافروخته و چه صدایی که از عمق گلو بیرون میآید. اجرای صحنه به گونهای است که مخاطب علاوه بر ترس و نگرانی، برای سرنوشت مردی پولدار و خانوادهدوست، تاسف میخورد. این مهم به دست نیامده جز با بازی درخشان سلطانی و کارگردانی خوب مهدویان.
مورد سوم | شگفتانه دیگر
بعد از روایت سرگذشت پدر سیما در قالب فلشبک، نوبت به رویارویی سمیرا با او در بیمارستان اعصاب و روان میرسد. همین جا اشاره کنیم که مهدی سلطانی در قسمت قبل، شمایل یک مرد بیمار را بی آنکه حرفی بزند یا حرکتی کند را باورپذیر به تصویر کشید و در قسمت دوم شکل کامل آن در بازیاش نمود یافت.
القصه، زن کینهتوز «زخم کاری»، نام سیما را میآورد و پدرِ بیتفاوت، ناگهان سر برمیگرداند؛ یک بازی در سکوت از مهدی سلطانی که همه احساسات از کینه و تالم در چهرهاش هویدا میشود. در ادامه به سیمرا شک میکند که نکند قصد جانش را دارد؛ یک ترس قدیمی به خاطر تهدیدهای طلبکاران. پس، از عمق وجود فریاد برمیآورد و استمداد میطلبد. اینجا وحشت، چهره بازیگر را میپوشاند و یک سکانس حسی دقیق به ثمر مینشیند.
مورد چهارم| آینده کاراکتر
در حالی که همه نگاهها به شخصیتهای اصلی فصل چهارم «زخم کاری» بود، سازندگان با وارد کردن کاراکتر پدر سیما، ورق را برگرداندند. حالا او نقطه ثقل داستان و در مرکز دوئل آدمها است. سمیرا طی یک قدرتنمایی، پانی (مهرآوره شریفینیا) را با خود همراه کرد تا در شب عروسی مالک و سیما، برگ برنده رو کند. داستان با ورود آمبولانس به محل جشن تمام شد و با این اتفاق، مخاطبان در انتظار تماشای قسمت سوم سریال هستند؛
قسمتی که جمعه پیش رو در پلتفرم فیلیمو منتشر میشود و آوردگاه سمیرا، سیما، پانی، مالک و دیگر طرفین دعوا است. طبعا منتظریم تا ببینیم مهدی سلطانی در موقعیت مهمتر و داغتر قصه «زخم کاری 4» چه کرده و چه مواجههای با دختر و دامادش خواهد داشت... مهدی سلطانی تا چند وقت پیش سریال «گناه فرشته» را در فیلیمو داشت که مردی بود آرام و منطقی. حالا اما رویی دیگر از بازی او را شاهد هستیم. کارنامه او سرشار است از نقشهای موفق که «زخم کاری» فقط بعد از دو قسمت جزو شاخصترین آنها لقب گرفته.