شطرنج با مهرههای زخمی! | بازیگران زخم کاری چه عملکردی تا به اینجا داشتهاند؟
محمدحسین مهدویان در روایت «زخم کاری» به فرازهای پایانی از فصل سوم نزدیک شده است
هفت صبح| گره «انتقام» گامبهگام کورتر میشود؛ روایت «زخم کاری» هر چه به پایان نزدیکتر میشود، به نظر میرسد بیشتر باید نگران پایانبندیاش باشیم. داستانی که در اوج جذابیت در فصل اول کلید خورد و در فصل دوم به رکودی زودرس مبتلا شد، حالا در فصل سوم جانی دوباره گرفته و بخشی از ناامیدیهای فصل قبل را مرتفع کرده است. جدال میان مالک مالکی و مسعود طلوعی برسر میراث ریزآبادیها، با نقشآفرینی بازیگرانی که هیچیک به دیگری اعتماد کامل ندارند، پیچیده شده است و مشخص نیست محمدحسین مهدویان چه نقشهای برای شخصیتهای اصلیاش در ذهن دارد که تعیین سرنوشت آنها را به فصل چهارم موکول کرده است.
مالک| جواد عزتی
جواد عزتی در همان فصل اول آنقدر در نقش «مالک» جاافتاد و مخاطب را با خود همراه کرد که غیبتش در روایت فصل دوم، تبدیل به اصلیترین پاشنه آشیل سریال شد اما حالا و در فصل سوم، او بازیگر اصلی در میدان است. مالک مالکی قهرمانی زخمخورده و از گور برگشته است که هیچ انگیزهای جز «انتقام» در سر ندارد.
او که تنهایی مطلق را در تابوت تجربه کرده، حالا به هیچکس اعتماد ندارد و اصرار دارد به تنهایی، نقشههایی که در سر پرورانده را به سرانجام برساند. جواد عزتی، هرچند همچنان یکی از بهترین بازیها را در مقابل دوربین «زخم کاری» ارائه میکند اما بهنسبت انتظاراتی که خودش در فصل اول برایمان ایجاد کرد، کمی از اوج فاصله گرفته و گویی از نفس افتاده است. با این همه اصلیترین کنجکاویمان برای دنبال کردن داستان، سرنوشت اوست.
سمیرا | رعنا آزادیور
در آخرین سکانس از فصل دوم «زخم کاری» و در شرایطی که تنها چند گام تا به قتل رساندن مسعود طلوعی فاصله داشت، چشم در چشم مالک شد و به زانو درآمد؛ سمیرا درهم شکستهترین کاراکتر این روایت در دو فصل قبل بود و حالا گویی در مواجهه با حجم تحقیرها و تخریبها، بیش از هر کس دیگری، انگیزه برای تسویهحساب دارد.
رعنا آزادیور که بیشک با ایفای نقش «سمیرا» در فصل اول این سریال، یکی از ماندگارترین نقشآفرینیها را در کارنامه بازیگری خود رقم زد، حالا گرفتار همان ایدهها و جزئیاتی است که شاید در فصل اول برگبرندهاش بود اما حالا بهواسطه تکرار، از جذابیتش کاسته شده است. با این همه جایگاه مرموز و شخصیت چندلایهای که او به تصویر درآورده، یکی از جذابیتهای اصلی برای دنبال کردن داستان «زخم کاری» است.
سیما | الناز ملک
هر آنچه بهعنوان یک اتفاق خوب میتوانست در اولین گام ورود به دنیای بازیگری، بعد از «سقوط» برای او رقم بخورد، همچون شکوفههایی در معرض سرما، با تجربه «زخم کاری» از بین رفت! الناز ملک از همان فصل دوم «زخم کاری» نتوانست شمایلی درگیرکننده از «سیما» پیش روی مخاطبان این سریال خلق کند و طبیعتا همین فاصله میان یک شخصیت با مخاطبان، زمانی که کارگردان و فیلمنامهنویس اصراری بیش از اندازه برای پررنگ کردن آن شخصیت در داستان داشته باشند، به ضد خود عمل میکند و بیشتر و بیشتر باعث سقوط میشود! سیما شخصیتی بلاتکلیف و بیدلیل مهم شده در روایت «زخم کاری» است که حتی تماشای برخی فرازهای فصل سوم را دشوار کرده است!
مسعود طلوعی | کامبیز دیرباز
طلوعی در فصل اول «زخم کاری» تنها یک نام بود اما همان یک نام چنان ابهتی داشت که او را بهعنوان یک شبهپدرخوانده در روایت سریال پذیرفته بودیم. در فصل دوم اما همه آن ابهت با کیفیت نقشآفرینی کامبیز دیرباز فروریخت. مسعود طلوعی حالا تبدیل به شخصیتی شده است که هیچجوره نمیتوانیم محور بودنش در یک هلدینگ بزرگ اقتصادی و سرشار از فساد و خونریزی را باور کنیم.
دیرباز هم به قاعده اکثر نقشآفرینیهایش، اینبار هم حضوری معمولی در داستان دارد؛ او خالق شخصیتی است که نه عاشقانههایش را باور کردهایم و نه غضبهای خونآلودش را. فلاشبکهای پیش از تیتراژ هم نتوانسته است او را به شمایلی درخور توجه برای رویارویی با مالک مالکی تبدیل کند. با باز شدن پای برادرش به داستان آیا فرجی حاصل میشود؟ معلوم نیست!
کیمیا | الهه حصاری
هنوز منتظریم تا شاید اتفاقی که باید رخ دهد و از منطق مهدویان برای این میزان از حضور او در داستان، رمزگشایی شود. کاراکتر کیمیا، یکی از جذابترین شخصیتهای فرعی داستان «زخم کاری» در فصل اول بود که هم ورودی به قاعده به زندگی مالک داشت و هم بهموقع تبدیل به مهرهای برای بازیهای پیچیده سمیرا شد.
بازگشت او در فصل دوم و اصرارش برای کمک به میثم اما تا لحظه مرگ میثم هم هیچ منطقی پیدا نکرد و حالا هم مشخص نیست با این میزان از آسیبی که محتمل است از سمت مالک و سمیرا، متوجهاش باشد، چه اصراری به میانجیگری و دخالت در امورات آنها دارد؟ بازی الهه حصاری را هم به استناد همان فصل اول میتوان تحسین کرد و قضاوت درباره ادامه حضورش را به جمعبندی داستان موکول میکنیم!