رئالیتیشو خانگی با چهرههای تکراری| بررسی سایه روشنهای «سرگیجه»
درباره یک رئالیتیشو خانگی که ایدهای خوب و اجرایی قابل قبول دارد و ضعف اصلیاش به ترکیب شرکتکنندگان برمیگردد
هفت صبح| هفته پیش سری دوم رئالیتیشو «سرگیجه» به پایان رسید و این هفته فصل سوم آن در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود. این اثر را محمد حاتمی کارگردانی کرده است و به طور مشترک از طریق پلتفرمهای فیلیمو و فیلمنت به دست مخاطبان میرسد. در گزارش امروز، ویژگیهای مسابقه «سرگیجه» به همراه نقاط قوت و ضعف آن ارزیابی شده است.
مورد اول| حکایت سرگیجه
اساس رئالیتیشو «سرگیجه» که شعار « بچرخ تا بچرخیم» برای آن انتخاب شده، چالشهایی است که چهار شرکتکننده پشت سر میگذارند. به انتخاب گردونه شانس، یک نفر حاکم میشود و محکوم باید حکم را اجرا کند. برخی چالشها داخل استودیو است و برخی از آنها در بیرون انجام میشوند. وقتی محکوم بیرون میرود، از طریق ارتباط تصویری با موبایل، با شرکتکنندهها در تماس است.
کارگردان نیز فعل و انفعالات بیرون و داخل استودیو را ضبط میکند. اگر مسابقه را دیده باشید، میدانید که «سرگیجه» شکلی از دوربین مخفی است که نمونههایی داخلی و خارجی هم دارد. مثلا در شبکه نسیم، برنامه «چهار شگفتانگیز» به این صورت بود که یک نفر بین مردم میرفت و چالشی را به سرانجام میرساند. «سرگیجه» اما تفاوتهایی با نمونههای دیگر دارد و از این منظر نمیتوان آن را متهم به کپیبرداری کرد.
مورد دوم| چالشها
«سرگیجه» مشتمل بر دو بخش کلی است: چالشهای داخل استودیو و چالشهای خارج از استودیو. دومی مهیجتر است؛ چون شرکتکننده باید میان مردم کاری خارج از عرف یا حرکتی خاص انجام دهد. مثلا سیدجواد هاشمی در فصل یک دنبال شاهد عقد برای ازدواج دوم بود؛ حسین رفیعی صاحبخانهای را برای استفاده از دستشویی مجاب کرد؛ نیما شاهرخشاهی در قبال عکس سلفی از مردم پول میگرفت و... در سری دوم عبدالله روا باید از ارتفاع میپرید؛ مهدی داناییمقدم باید در ارتفاع، ساختمانی را تمیز میکرد، محمد نادری مجبور شد در مترو جوک بیمزه تعریف کند، داناییمقدم از مردم میخواست کمی از خوراکی خود را به او بدهند و... عمده چالشهای بیرونی ایده و اجرایی خوب دارند.
مواردی مثل ورزش کردن میثم درویشانپور اما فاقد ویژگی خاصی هستند... . سازندگان «سرگیجه» باید فکری اساسی برای طراحی چالشهای متفاوت برای بخش استودیو کنند. ایدههایی مثل ریختن سوسک و کرم برسر دیگری یا خوراندن خوراکی تند و بازی جرات و حقیقت توان کافی برای ایجاد هیجان و جذابیت ندارند. خاصه اینکه شرکتکنندگان دچار رودربایستی میشوند و چالشها گاه بیسرانجام میماند.
مورد سوم|شرکتکنندگان
سیدجواد هاشمی، حسین رفیعی، نیما شاهرخشاهی و میثم درویشانپور شرکتکنندگان فصل اول «سرگیجه» بودند و محمد نادری، مهدی داناییمقدم، عبدالله روا و مسعود روشنپژوه در فصل دوم به رقابت پرداختند. حتما خود سازندگان اطلاع دارند که با مهمانانی در این سطح نمیتوانند کیفیت محصولشان را ممتاز کنند. ایراد چهرههای تکراری که گریبان تلویزیون را گرفته بود، حالا تبدیل به نقطه ضعف برنامههایی مثل «سرگیجه»، «پدرخوانده 3» و... شده است. نمیدانیم؛ شاید «سرگیجه» اگر مثل «گل یا پوچ» سراغ مردم عادی میرفت از این دام رها مییافت. خیلیها در فضای مجازی، مهمترین ایراد «سرگیجه» را شرکتکنندگان معمولی و تکراری آن دانستهاند.
مورد چهارم| نکته ویژه
با همه این اوصاف، «سرگیجه» برنامهای کم ادعا است که میتواند طیفی را با خود همراه سازد. این رئالیتیشو نکات فرامتن هم دارد که یکی از آنها توجهی است که به توانایی بانوان کرده و از ظرفیت آنها در چالشها بهره برده. در فصل دوم، عبدالله روا باید در چالش سقوط از ارتقاع (بانجی جامپینگ) شرکت میکرد؛ نگران بود و انصراف داد. سازندگان اما هنرنمایی خانمها در این ورزش سخت و خاص را نشان دادند.
در قسمتی دیگر، چالش مهدی داناییمقدم، شستن شیشه برج در ارتفاع بود. او این کار را انجام داد ولی با ترس و لرز. همزمان شاهد یک خانم بودیم که با آرامش در ارتفاع کارش را میکرد! در سری اول نیز سارا خالقی (خلبان) در میان ترس سیدجواد هاشمی اقدام به هنرنمایی کرد و این بخش از «سرگیجه» مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. با این حال هنوز نوبت به حضور خانمها مقابل دوربین به عنوان شرکتکننده نرسیده است. نمیدانیم اصلا سازندگان از بانوان دعوت کردهاند یا خیر. اگرنه که نقطه ضعفی دیگر برای «سرگیجه» ثبت خواهد شد.