سیمای زنی در همین نزدیکی| نگاهی به بازی هدی زینالعابدین در سریال «در انتهای شب»
هدی زینالعابدین توانسته شخصیتی ملموس و قابل باور از کاراکتر «ماهرخ» را ارائه دهد
هفت صبح| «در انتهای شب» از همان نقطه شروع به دلیل نمایش ملموس یک زندگی واقعی، توانست احساسات و عواطف مخاطبانش را درگیر کند. شخصیتپردازی عمیق این سریال به همراه بازی درخشان بازیگرانش باعث شد بتوانیم بخشی از وجود خودمان را در این شخصیتها ببینیم و به همین جهت کاملا با آنها همذاتپنداری کنیم.
هدی زینالعابدین که سالهای اخیر در فیلمها و سریالهای مختلفی مثل «عرق سرد»، «زالاوا»، «رهایم کن» و … موفق ظاهر شده، اینبار هم درکنار پارسا پیروزفر بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است. کمتر سریالی را سراغ داریم که در همین قسمتهای ابتدایی توانسته باشد تا این حد در روح مخاطبانش نفوذ کند. آیدا پناهنده از جمله کارگردانهایی است که در اکثر آثارش با شخصیتهایی عمیق و ملموس، احساسات مخاطبانش را درگیر کرده است.
اهمیت نقش
کل ماجراهای سریال پیرامون رابطه یک زن و مرد در زندگی مشترک روایت میشود. ماهی زنی است که 10 سال پیش سر کلاس دانشگاه به استادش که 10 سالی از او بزرگتر است، دل میبندد و احساس میکند نمیتواند بدون حضور او ادامه دهد. همهچیز عاشقانه شروع میشود و او حتی مهریهاش را هم 25 شاخه گل مریم قرار میدهد. در مسیر زندگی اما همهچیز تغییر میکند و عشق تحتالشعاع شرایط سخت قرار میگیرد.
ماهی میخواهد همهچیز را تحت کنترل داشته باشد و زندگی را به بهترین شکل پیش ببرد اما کمالگرایی بیش از اندازه او در کنار مسئولیتناپذیری همسرش وضعیت آزارندهای برای هر دو رقم میزند. این مسئله باعث میشود روزبهروز از هم دور شوند آن هم درحالی که هنوز هم یکدیگر را دوست دارند.
ماهی تماممدت حتی تا لحظهای که روی صندلی طلاق مینشیند امیدوار است شرایط تغییر کند و بتواند باز هم همان رابطه عاشقانه را از سر بگیرد اما موفق نمیشود. بعد از جدایی هم نمیتواند تحمل کند زن دیگری به همسرش نزدیک شود و به همین دلیل به بهانههای مختلف به خانه او میآید.
ویژگی ظاهری
در دو قسمت اول سریال، ماهی را با موهایی جوگندمی و چهرهای ساده و بدون آرایش میبینیم. او در قالب زنی قرار دارد که تمام وقتش را در خدمت خانواده است و کارهای خانه و بیرون از خانه و رسیدگی به بچه و نگرانی بابت قسط خانه و مدیریت مسائل اجازه نمیدهد به خودش برسد. در قسمت سوم اما بعد از جدایی با موهای مششده و آرایش و تتوی روی دست به خانه همسر سابقش میآید و او هم از دیدن چهره جدید ماهی غافلگیر میشود.
جنس بازی
ویژگی مهم بازی هدی زینالعابدین در نقش ماهی به توانایی او در انتقال احساسات درونی این شخصیت برمیگردد. در ظاهر هیچکس متوجه احساسات او نمیشود و همه گمان میکنند مشکل اصلی از سختگیری او و کمالگراییاش میآید اما وقتی به این شخصیت نزدیک میشویم کاملا میتوانیم رد تمام خلأهایی که در زندگی با آنها روبهروست را بفهمیم.
او مدام تلاش میکند خودش را ثابت کند و احساساتش را به بهنام بفهماند اما پشت سر هم شکست میخورد و همین هم باعث میشود همیشه چشمهایش پر از اشک باشد و موقع حرف زدن نتواند بغض توی گلویش را کنترل کند. او در ظاهر خودش را موافق جدایی نشان میدهد اما حالات چهرهاش حاکی از این است که با تمام وجود میخواهد کنار بهنام بماند؛ بهنامی که روزی میشناخته و از عشق او سرشار میشده اما حالا انگار نمیتواند تمام او را کنار خودش داشته باشد. این نمایش جذاب از تضاد درون و بیرون، مهمترین ویژگی بازی زینالعابدین است که هربار به شکلی متفاوت بروز پیدا میکند.
سکانس بهیادماندنی
یکی از درخشانترین سکانسها با بازی هدی زینالعابدین در «در انتهای شب»، جایی است که همراه با منشی دفتر ازدواج و طلاق به آبدارخانه میرود و سیگار میکشد. زن از او درباره آشناییاش با بهنام میپرسد و موقع حرف زدن درباره روزهای عاشقانهای که با بهنام از سر گذرانده، چشمهایش برق میزند و روی لبهایش لبخند مینشیند و طوری احساساتش را بروز میدهد که میفهمیم هنوز هم همانقدر بهنام را دوست دارد.
این نمایش عاشقانه آن هم درست زمانی که بهنام با بیحوصلگی و عصبانیت رفته است تا 25 شاخه گلی را که مهریه اوست برایش بگیرد، اوج احساسات او را به نمایش میگذارد. این نمایش عاطفی با اظهارنظرهای بامزه منشی شکل دیگری به خود میگیرد و نهایتا به سکانس تلخ جاری شدن صیغه طلاق و اشک ریختنهای مداوم ماهی میرسد.