آبیار با ابزار اقتباس در جستوجوی هویت ملی
نرگس آبیار پس از ساخت سریال اقتباسی «سووشون»، سراغ رمان پرفروش «بامداد خمار» رفته است. چرا این اتفاق اهمیت دارد و چرا همراهی یک بانک با پروژه جدید او قابل تامل است؟
هفت صبح| منیژه خسروی - نرگس آبیار فیلمساز معتبری است که حالا مرحلهای تازه از فعالیت حرفهای خود را آغاز کرده. ساخت دو سریال اقتباسی براساس دو رمان مشهور «سووشون» و «بامداد خمار» نشانهای از این مسئله است. جالب آنکه هر دو اثر، محبوب و پرفروش هستند که یکی مورد توجه قشر نخبه و دیگری عامه مردم است. وجه مشترک این دو رمان، هویت ملی است که هر کدام، این مهم را با زبان خاص خود مطرح میکنند. پس، فعلا دو امتیاز باید به حساب خانم آبیار واریز کرد: تلاش برای اقتباس و اهتمام به هویت ملی. «بامداد خمار» قرار است با سرمایهگذاری کارت گردشگری پارس به سرانجام برسد و به عنوان یکی از محصولات پلتفرم تازه تاسیس شیدا در اختیار مخاطبان قرار بگیرد.
مورد اول| جایگاه نرگس آبیار
نرگس آبیار پیش از ساخت فیلم بلند، در وادی ادبیات قدم میزد و ۳۱ عنوان کتاب در حوزه داستانی و ادبیات دارد. در ادامه، فیلم کوتاه و مستند ساخت و سپس وارد حوزه سینمای حرفهای شد. این اتفاق سال 91 و با فیلم متفاوت «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» رقم خورد. آبیار در گام دوم با «شیار ۱۴۳» جهشی بلند داشت. تحسین منتقدان و رسانهها به همراه کسب سه سیمرغ ویژه هیات داوران، بهترین بازیگر زن و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فجر، تاییدی است بر کیفیت این اثر. فیلم بعدی او «نفس» نیز در جشنواره فجر درخشید. اتفاق خاصتر کارنامه آبیار «شبی که ماه کامل شد» است که توانست ۶ سیمرغ را به خود اختصاص دهد. آخرین ساخته او یعنی«ابلق» نیز صاحب عنوان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فجر شد. علاوهبر این، آبیار بعد از ساخت فیلم «نفس» که منجر شد تا عضو رسمی آکادمی اسکار شود، در بخش بینالملل حضوری پررنگ دارد و آثارش مورد توجه مخاطبان و جشنوارههای جهانی است.
مورد دوم| چشم انتظار سووشون
بازخوانی کارنامه آبیار، آدرسی است تا بدانیم چرا حضورش پشت دوربین «بامداد خمار» واجد ارزش است. تازه، سریال «سووشون» بر اساس رمان ماندگار سیمین دانشور هم هست که بهزودی پخش میشود. در این روزها که هزینه تولید «سووشون» زبانزد شده، عدهای عقیده دارند پروژههای عظیم نیازمند بودجه ویژه هستند. استدلال این است که حتی سریالهای بیکیفیت تلویزیون با ارقام بالا تولید میشوند. پس، هزینه سریال ملی «سووشون» زیاد نیست و ریشه این حاشیهها، به خطر افتادن بیش از پیش موقعیت تلویزیون با تولید آثاری پرمخاطب چون «سووشون» تعبیر میشود.
مورد سوم | سرمایهگذار و پلتفرم
حساسیت رسانهای بر فعالیتهای جانبی موسسات مختلف، امری مهم و لازم است. با این حال، برخی پیشداوریها و اعتراضِ بدون استدلال، مشکوک و عاری از نگاه دلسوزانه است. ابتدا به ساکن، سرمایهگذاری سازمانها در تولید آثار فرهنگی-هنری امری نیکو است؛ به شرطها و شروطها. پیشتر که چند بانک وارد حوزه سینما شدند، همین نکته را نوشتیم. حالا نوبت به بانک گردشگری رسیده که «بامداد خمار» یکی از پروژههای آن است. طبعا ساخت محصولات هنری با استفاده از انباشت سرمایه و سودی که از مردم دریافت میشود، پسندیده است. و چه بهتر که این همکاری با چهرهای کاربلد چون نرگس آبیار باشد. این را هم اضافه کنیم که بانک مذکور، پروژه را بزرگتر دیده است و خود، پلتفرم تازهای به نام شیدا تاسیس کرده.
مورد چهارم| رمان بامداد خمار
در میان رمانهای عامهپسند، «بامداد خمار» یکی از آثار خاص و ویژه است. این کتاب به قلم فتانه حاج سیدجوادی در سال 74 منتشر شد و حالا تیراژ آن از ۳۰۰ هزار نسخه عبور کرده و همچنان محبوب است. حرفهای روشنفکری! را کنار بگذاریم و اقرار کنیم «بامداد خمار» در قالب یک داستان سرگرمکننده، سویههای آموزشی-تربیتی دارد. صفحات حوادث روزنامهها همچنان پر است از سرنوشت پسران و دختران نوباوه که هیجان نوجوانی، آنها را گرفتار مصائب میکند. پس، «بامداد خمار» در قالب سریالی بر اساس اقتضائات امروز، میتواند در کنار کارکرد سرگرمی، درسآموز باشد. علاوه بر این، پرداختن به تاریخ که مهمترین مولفه در حوزه هویت ملی است، در آثاری چون «سووشون» و «بامداد خمار» اهمیت ویژهای دارد و یکی از چالشهای امروز با نسل Z به دلیل فراموشی هویت ملی در آثار نمایشی است.
مورد پنجم| اقتباس، مخاطب و چند ماجرا
مدتی است مسئله اقتباس در فرآیند تولید فیلم و سریالهای ایرانی رشد داشته و از قضا نتیجه اغلب آنها خوب بوده. این کاری است که کشورهای صاحب صنعت سینما به کرات انجام میدهند و بازار را به تسخیر در میآورند. این هم نکتهای دیگر از اهمیت تولید «بامداد خمار» که محمد داوودی فیلمنامه آن را به تهیهکنندگی حسن مصطفوی آماده کرده. همین نکته درباره «سووشون» نیز صدق میکند. ضلع دیگر ماجرا، مخاطب است که در سیر تولیدات و نیز گسترش پلتفرمها، بازیگر اصلی محسوب میشود. مخاطبی که طی سالهای اخیر، پلتفرمها و محصولاتشان را بهترین عنصر برای سرگرمی دانسته و طبیعی است هر اتفاق تازه با رنگ و بوی متفاوت، او را بیش از پیش سر ذوق آورد. این انتظاری است که از «شیدا»، «بامداد خمار»، «سووشون» و ... میرود.