این فقط یک سریال است
درباره واکنش و شکایت قضایی از افعی تهران
هفت صبح| «من خودم نصف کتکهام رو از شما خوردم. منو نگاه کن! شما نبودی میگفتی اینقدر با خطکش میزنم کف دستت که تا 3روز نتونی با قاشق غذا بخوری؟» این جملات آرمان بیانی خطاب به ناظم دوران تحصیلش حکم آتش تهیهای را داشت که بهدنبال آن قرار بود عملیات یک انتقام، اجرایی شود. انتقام از یک ناظم ظالم، پس از سالها، آنهم با سلاح فریاد و تحقیر. این خلاصه روایت سکانسی است که پیمان معادی آن را برای قسمت هشتم «افعی تهران» نوشته بود و در نقش آرمان بیانی، در اجرای آن هم سنگتمام گذاشت.
سکانسی که هرچند در ابتدا از سوی گروهی از مخاطبان به بهانهای برای به اشتراک گذاشتن خاطرات تلخ خود از دوران تحصیل تبدیل شده بود اما سرانجامی غریب پیدا کرد و حالا به «اعلام جرم علیه سازندگان سریال» منتهی شده است! وزارت آموزش و پرورش، حالا در موضع مدافعان «معلمان» وارد میدان شده است و مدیرکل حقوقی، املاک و معاضدت قضایی این وزارتخانه از شکایت و اعلام جرم رسمی دفتر حقوقی و قضایی وزارت آموزش و پرورش علیه دستاندرکاران اصلی «افعی تهران» خبر داد.
این پایان ماجرا نبود و ساعتی بعد معاون حقوق عامه دادستان کل کشور هم در نامهای از دادستان عمومی و انقلاب تهران خواست ضمن تشکیل پرونده قضایی جهت رسیدگی به اتهام سازندگان و عوامل تولید سریال «افعی تهران»، چگونگی صدور مجوز و نحوه نظارت بر تولید و پخش مجموعه مذکور از سوی ساترا به عنوان متولی قانونی موضوع نیز در دستورکار قرار گیرد.این در حالی است که وزارت آموزش و پرورش در سالیان اخیر بارها به مجازات معلمهایی پرداخته که به تنبیه بدنی دانشآموزان اقدام کردهاند و خبر این مجازاتها و تعلیقها توسط خود آموزش و پرورش رسانهای هم شده است.
مشخص نیست چرا در حالیکه خود وزارتخانه با این معضل دست به گریبان است ناگهان به این شکل با یک سریال و شخصیت تخیلیاش مواجهه خشن انجام داده و عجیبتر ازآن واکنش دادستانی تهران است. این اتفاق موجب شد تا بسیاری از چهرهها به یادآوری خاطراتشان از تنبیه بدنی توسط معلمها روی بیاورند. به شکلی عجیب خبری از ترکیه هم کار شد که درآن یک هنرپیشه مشهور این کشور مدرسه دوران کودکی خود را با رقمی کلان خریده و به انتقام تنبیههای دوران کودکیاش آن را تخریب کرده است! به هرحال تنبیه بدنی یک عمل زشت و قبیح است که خوشبختانه وزارت آموزش وپرورش هم به اشکال مختلف به مبارزه با این مسئله پرداخته و مشخص نیست چرا حالا بهانه را برای تسویه حساب با یک محصول سینمای خانگی مناسب دیده است!
اینکه این میزان حساسیت نسبت به یک سکانس از یک سریال، چه سرانجامی پیدا خواهد کرد و عوامل این سریال محبوب قرار است چه تاوانی بابت آن پرداخت کنند، هنوز مشخص نیست اما این ماجرا، یادآور تجربهای بارها تکرار شده است. تجربه واکنش جمعی اعضای یک صنف نسبت به تصویر ارائه شده از خود در قاب یک محصول نمایشی. اتفاقی که در پروندهای ویژه در شماره امروز آن را مرور کردهایم تا یک باردیگر یادآوری کنیم؛ درک یک محصول نمایشی، نیازمند درک مقتضیات روایت دراماتیک است و این واقعیتی است که به نظر میرسد، هنوز نیاز به یادآوری دارد!