بازندههای تلویزیون در سال ۱۴۰۲
درباره 10 چهره، برنامه، شبکه و سریال که بر اساس تحلیل تحریریه هفتصبح موفق نبودند
روزنامه هفت صبح| بگذارید اعتراف کنیم که از «بازندهها» نوشتن کار خوشایندی نیست! دوست داریم شرایط تلویزیون و کیفیت محصولاتش آنچنان خوب باشد که بخش «بازندهها» برای همیشه از این صفحه حذف شود. واقعیت اما چیزی دیگر است و حتی علاوه بر 10 مورد پیش رو، باز هم میتوان نام لیست بازندهها را طولانیتر کرد. مثلا ویژه برنامههای نوروز و یلدا که پسرفت تلویزیون در این دو مناسبت مهم بودند.
رضا اسدی در مقام مجری برنامه «گزارش ورزشی» همچنان ایرادات اساسی دارد؛ درست مثل خود برنامه. ویژه برنامههای جام ملتهای آسیا هم گل طلایی را نزدند. وضع برای «خودمونی» شبکه سه و «سید خندان» شبکه دو مثل قبل است و برنامهای نیست که مخاطب را ترغیب به تماشا کند. در پرونده مرور سریالها به 10 نمونه موفق اشاره کردیم اما مجموعههای بیکیفیت هم تا دلتان بخواهد روی آنتن رفت.
یکی از آنها «رعد و برق» است که مدت زیادی طول کشید تا آماده شود اما نتیجه چیزی نشد که انتظار میرفت. فارغ از اینها، خبر بد جایی است که آمار غیر رسمی اما موثق سریالها و برنامهها حکایت از کیفیت نامطلوب محصولات میدهند. امیدواریم سال آینده بوی بهبود از شبکههای تلویزیونی به مشام برسد. نکته آخر این که برندههای 1402 تلویزیون، سوژه یک پرونده جداگانه هستند.
سریال / نون خ 4
فضای کلی: امید اول تلویزیون در ابتدای سال 1402 لقب داشت اما فقط چند قسمت کافی بود تا مخاطبان پی ببرند کیفیت فصل چهارم «نون خ» افتی محسوس پیدا کرده است. قصه این سری با محوریت حمله گرگ به روستای نورالدین خانزاده شروع شد و در ادامه ماجرای رقابت اهالی ده پایین و بالا پیش آمد.
چرا بازنده است: عدم انسجام در روایت، بهره نگرفتن درست از سوژهها، نداشتن قصه جذاب و ... از مواردی است که «نون خ 4» را تبدیل به سریالی شکست خورده کرد. اوج ضعف آن در قسمت آخر نمود یافت؛ آن هم در حالی که انتظار میرفت قصههایی که در قسمتهای قبل باز شده بودند، سرانجامی درست داشته باشند. تکلیف برخی خرده داستانها روشن شد اما ضربه کاری در سکانس پایانی وارد آمد که نورالدین و خلیل از دست صاحبان دلار میگریزند. این شیوه پایان بندی حکایت از عدم تسلط سازندگان بر داستان داشت.
نکته: گفته میشود یکی از دلایل ضعف فصل چهارم سریال محبوب «نون خ» شرایطی است که در جامعه پیش آمد و سازندگان نیز متاثر از فضا بودند. آنها برای فصل پنجم اما موقعیتی متفاوت پشت سر گذاشتند و پیشبینی میشود، محصول جدید، جبران مافات کند. «نون خ 5» در حال آماده سازی برای پخش از شبکه یک بعد از اتمام سریال «زیرخاکی» است.
بازیگر/ سیدجواد رضویان
فضای کلی: داستان سری دوم «چشم بندی» از جایی شروع شد که جهان (حمید لولایی) و ناهید (مرجانه گلچین) با هم ازدواج کردهاند. در این فصل پای پسر ناهید (نادر با بازی جواد رضویان) هم به قصه باز شد. او در زندان بود که پی به ازدواج مادرش برد.
چرا بازنده است: سید جواد رضویان بازیگری است که بارها توانایی خود در عرصه کمدی را اثبات کرده. با این حال خیلی اوقات فیلمها و نقشهایی را میپذیرد که حتی روی کاغذ هم میتوان پی به شکست آنها برد. نمونهاش «چشمبندی 2» که فصل اول آن یک کمدی ضعیف بود و رسانهها بارها نقدهایی منفی دربارهاش نوشتند. برای رضویان اما این مسئله قابل اعتنا نبوده است! او در «چشم بندی» تلاش کرد شمایل متفاوتی از کاراکترهای کمدی بر تن کند؛ به همین خاطر به سبک لاتها حرف میزد و رفتار میکرد. این ابهت ظاهری با درون ضعیف او قرار بود خنده ایجاد کند که متاسفانه چنین نشد و یک سریال و نقش ضعیف دیگر در کارنامه رضویان به ثبت رسید.
نکته: «معرکه» تازهترین تجربه سید جواد رضویان از اجرا است که پخش آن از مدتی پیش در شبکه سه شروع شد. او از پس کار خود برآمده است و نسبت به اجراهای قبلی، عملکردی به مراتب بهتر دارد.
سریال / بیست کووید
فضای کلی: «بیست کووید» که تا همین چند شب پیش روی آنتن شبکه سه بود، از تازهترین تلاشهای تلویزیون برای ثبت دراماتیک روزهای کرونا است. این سریال با محوریت وقایع و اتفاقات دوران کرونا، داوطلب شدن عدهای از مردم را برای کمک به کادر درمان را به تصویر کشید. قصه آن هم در مشهد میگذشت.
چرا بازنده است: حرف همانی است که در میانه پخش زدیم و متاسفانه اوضاع در ادامه هم بهبود نیافت. قصه چه پیش از شیوع ویروس و چه پس از آن، فاقد جذابیت بود و مجموعهای کامل از کلیشهها را در خود داشت؛ از خواستگاری، احتکار ماسک، ترس از کرونا، مرگ و میر و ... حتی تحول برخی شخصیتها. سازندگان مدعی بودند که «بیست کووید» آغشته به لحن کمدی است اما شوخیهای نچسب و دم دستی فاقد قدرت برای خنداندن بود. شخصیتهای مثلا شوخ سریال، نتوانستند حس همراهی مخاطب را برانگیزند؛ به این دلیل که طراحی آنها از اساس ایراد داشت و ضعفهای فیلمنامه بیشمار بود. علی عامل هاشمی به عنوان کاراکتر اصلی سریال هم نتوانست از تجربیات قبلی خود فراتر برود. ایراد مهم دیگر «بیست کووید» روایت کند و قسمتهای اضافهای بود که نفس سریال را بیش از پیش گرفت.
نکته: از شبکه سه که برای حفظ وجاهت باکس سریالی خود تلاش میکند، پخش آثاری مثل «بیست کووید»، «همهگیری» و ... عجیب است.
کارگردان/ محمدصادق بکتاشیان
فضای کلی: امسال دو سریال «همهگیری» و « مشاور» به کارگردانی او از شبکه سه و افق پخش شد. اولی داستانی از دوران کرونا داشت و محور دومی تلاش یک روحانی برای راهنمایی کردن مردم بود.
چرا بازنده است: ایراد اصلی «همهگیری» جایی بود که زاویه نگاهی تازه به کرونا نداشت. مسئله قاچاق دارو و نقش یک رئیس بیمارستان در این زمینه سوژه داغی است اما چون ماجرا به خوبی دراماتیزه نشد، تیر سریال هم به هدف نخورد. سریالی تاثیرگذار است که هم جسارت کافی داشته باشد و هم قصهاش سرگرم کننده باشد اما «همهگیری» فاقد این دو ویژگی بود. بازی بازیگران هم چنگی به دل نزد و از این منظر هم سریال شکست خورد.
سوژههای «مشاور» طیفی از مسائل مختلف را در برمیگرفت؛ از تصمیم زوج جوان برای طلاق به دلیل مشکلات مالی تا اختلاف یک دختر یا یک پسر با خانواده. مواردی مثل بلاگر هم در سریال بود. آن چه «مشاور» بیان میکرد، قابل تامل بود اما چالشهای سریال و چالشهای مهم آن به خدمت درام درنیامد. این مجموعه چیزی شبیه سریالهای شعاری است که بارها در تلویزیون دیدهایم. این بار هم قصه و درام جای خود را به پند و موعظه داد.
نکته: محمد صادق بکتاشیان تنها چهره ناموفق این دو سریال نیست و باید عوامل دیگر مثل فیلمنامه و ... را هم کنار او دید.
بازیگر/ علیرضا خمسه
فضای کلی: «چرخ گردون» تازهترین همکاری علیرضا خمسه با یک سریال تلویزیونی محسوب میشود. او در این اثر کمدی که پخش فصل اول آن چند شب پیش به پایان رسید، نقش مردی به نام غلام عدسی را بازی میکرد. پای این شخصیت از زمانی به قصه باز شد که کریم آشی (حمید لولایی) در پارک حضور داشت و همین تقابل، سرفصل دوئل آنها بود.
چرا بازنده است: سریال «چرخ گردون» را میتوان جزو ضعیفترین کمدیهای تاریخ تلویزیون دانست. از علیرضا خمسه با آن همه سابقه و تجربه خوب، عجیب است که با خواندن فیلمنامه متوجه این نکته نشده بود. شاید هم شده و دلیل خاص خود برای همکاری را داشته است. او در عمل نتوانست کمکی به وضعیت اسفناک «چرخ گردون» کند؛ بدتر این که ایفاگر نقشی شد که همه کلیشهها را با خود داشت. اینگونه به نظر میرسید که خمسه و لولایی، مختار هستند برای ایجاد خنده دست به هر کاری بزنند! باور کنید مقابل دوربین همین قدر رها و بلاتکلیف بودند و چه حیف.
نکته: «سرزمین مادری» که بعد از 10 سال رفع توقیف شد، یادمان آورد علیرضا خمسه چه بازیگر توانمندی است. او نقش یک نقاش ارمنی را جذاب ارائه کرد. خمسه در فصل دوم مسابقه انتخاب استندآپ کمدین «بگو بخند» هم یکی از داوران بود. حضورش باعث بالا رفتن وزن و کیفیت برنامه شد.
شبکه/ شبکه دو
فضای کلی: در مجموع شبکه دو وضعیت خوبی از نظر برنامه و سریال، طی سالهای اخیر نداشته است. با تغییر مدیریت هم اوضاع بهتر نشد و تلاشهای تازه نیز فعلا راه به جایی نبرده است.
چرا بازنده است: در اتفاقی عجیب، شبکه دو نوروز 1402 سریال نداشت. در ادامه هم بارها آثار تکراری و یا خارجی روی آنتن فرستاد و فقط 4 سریال جدید ایرانی در کنداکتور قرار داد. این سریالها هم جزو آثار ناموفق امسال لقب دارند. نمونهاش «چرخ گردون» که در همین پرونده مورد اشاره قرار گرفته. «تب و تاب» دیگر سریال شکست خورده شبکه دو است که یک داستان ضعیف و شعاری با تلخیهای بیمورد داشت. مینی سریال «قصههای صندوق» با موضوع انتخابات نیز یک کمدی غیر قابل دفاع بود. شبکه دو در برنامهسازی هم نتیجه لازم را نگرفته؛ مثلا «سید خندان» همچنان از ایجاد یک فضای شاد عاجز است و مسابقه «شصتادیا» تلاشی ناکام در راستای یک هدف بزرگ محسوب میشود. در ادامه بیشتر درباره آن نوشتهایم.
نکته: در نیمه دوم سال با حضور برنامهای مثل «بسته پیشنهادی» شبکه دو کمی جان گرفت. «نوسان» هم برنامهای استاندارد است اما این که بتواند مخاطب گسترده را درگیر کند، انتظار زیادی است. این شبکه «مدار بسته» را هم دارد که نتوانست از حد متوسط فراتر برود. «صبحانه ایرانی» هم جزو برنامههای معمولی است.
گزارشگر/ محمدرضا احمدی
فضای کلی: معتقدیم محمدرضا احمدی بهترین گزارشگر فعلی تلویزیون است اما حیف که در بزنگاهها به جای استفاده مطلوب، فرصت سوزی میکند. او در مقام مجری هم بر کارش مسلط است و امسال تلاش کرد خود را از دام حاشیه رها کند. سال پیش چند بار گرفتار اعتراضات هواداران پرسپولیس و استقلال شد. همزمان با برگزاری جام ملتهای آسیا محمدرضا احمدی، به عنوان گزارشگر اختصاصی بازیهای ایران، عازم قطر شد.
چرا بازنده است: عملکرد احمدی نه تنها مورد پسند واقع نشد که در بازی آخر ایران مقابل قطر، انتقاداتی فزاینده به خود دید. طبعا گزارشگر باید با هیجان گزارش کند و در لحظه جملهای به زبان بیاورد که تبدیل به تکیه کلام و خاطره دستهجمعی شود. گزارشهای احمدی اما «خودنمایانه» بودند و به دل ننشستند. اوج اشتباه استراتژیک او جایی بود که بعد از گل زود هنگام ایران سراغ کری خوانی علیه قطریها رفت و گمان میکرد در همان دقایق ابتدایی کار تمام است! ادبیات او زیبنده نبود و تحلیلش از اساس به ضد خود تبدیل شد.
نکته: هفته پیش خبرآنلاین با اشاره به خداحافظی موقت محمدرضا احمدی برای مسافرت نوروزی نوشت:« شایعاتی پیرامون اقامت دائم محمدرضا احمدی در کانادا نقل محافل مجازی شده است. برخی میگویند سفر زودهنگام نوروزی که محمدرضا احمدی از آن سخن گفته در راستای برنامه مهاجرتی این گزارشگر سیماست.»
مجری/ یوسف تیموری
فضای کلی: یوسف تیموری کمدین خوبی است و مسابقه «قهرمان» تصمیم داشت از توانایی او بهره ببرد. تیموری کنار ایمان قیاسی ایستاد و این مسابقه را اجرا کرد. آنها مجریان ویژه برنامه شب یلدای شبکه سه هم بودند.
چرا بازنده است: یکی از عوامل شکست «قهرمان»، به استفاده بد از ظرفیت یوسف تیموری بر میگردد. سازندگان پیش خود فکر کردند برای جذابیت برنامه، سراغ مسائل فرامتن بروند و به ایده استفاده از تیموری به عنوان یک کمدین خوش انرژی رسیدند. احتمالا این فکر زمانی به ذهن شان خطور کرد که با شوخیهای تیموری در «جوکر» مواجه شدند. با این حال کسی به این فکر نکرد که او باید چگونه کنترل شود. به همین خاطر مسابقه «قهرمان» بیش از آن که از فضایی مهیج بهخاطر رقابت ورزشکاران برخوردار باشد، تحت تاثیر شوخیهای اغراق شده تیموری قرار گرفت. او در این برنامه مجاز بود گاه و بیگاه سر به سر همکارش بگذارد؛ چهره ورزشکاران را با آدمهای دیگر قیاس کند؛ زیر پای قیاسی ترقه بیندازد و ... خودش هم متوجه نبود که زیاده روی نتیجهای جز پس زده شدن از سوی مخاطب ندارد.
نکته: برعکس «قهرمان»، ویژه برنامه یلدا به شکل زنده پخش شد و تیموری روی آنتن زنده حاشیه آفرید. شاخصترین آن شوخی با جمله «نان پدر و شیر مادر حلالت» بود که اعتراض هادی عامل را به دنبال داشت.
مسابقه/ شصتادیا
فضای کلی: مسابقه تلویزیونی «شصتادیا» از محصولات جدید شبکه دو است که هدف آن ایجاد رقابت بین دو گروه متولدین دهه شصت و دهه هشتاد است. علیرضا استادی اجرای آن را برعهده دارد.
چرا بازنده است: تلویزیون چندین برنامه برای نسل دهه هشتاد و نیز نود ساخته است که اغلب گفتوگو محور بودهاند. «شصتادیا» همان دغدغه را به شکلی دیگر و با حضور دهه شصتیها پیش گرفته. برای این منظور هم قالب مسابقه را انتخاب کرده است. آیا با این روش میتوان پی به تفاوت نسلها برد؟ نه! از نظر ساختاری هم «شصتادیا» یک مسابقه خلاقانه نیست؛ چرا که در همین تلویزیون مواردی چون «سیمرغ»، «راز سیب» و ... متولد شدند که همچنان ماندگار هستند.
مسابقه شبکه دو اما چند آیتم ساده و معمولی دارد که مبتنی بر سوالات، آمادگی بدنی، چالش شناخت نسلها از یکدیگر و ... است. ایراد مهم دیگر «شصتادیا» عدم برخورداری از رنگهای شاد و چشم نواز است. لباس شرکت کنندهها، فضای دکور و ... باید از طیف رنگها و المانهایی برخوردار باشد که حواس مخاطب را بدزدد. داریم از مسابقهای حرف میزنیم که یکی از اهداف آن ایجاد هیجان و شادی است اما جلوهای شاداب ندارد. تلاش علیرضا استادی در مقام مجری را نادیده نمیگیریم ولی برخلاف بازیگری، مجری موفقی نیست.
نکته: قرار است «شصتادیا» در نوروز با حضور چهرههای مطرح پخش شود.
برنامه / شب خوش
فضای کلی: «شب خوش» با اجرای مهران غفوریان از محصولات جدید شبکه سه است که مثل خیلی از برنامهها، با هدف سرگرمی ساخته شده است و دنبال پیام خاصی نیست. ایرادی هم ندارد و اتفاقا چنین محصولاتی نیاز مبرم این روزهای مردم است تا برای ساعتی از مشغلههای روزمره رها شوند. مشکل جایی است که «شب خوش» در انجام ماموریت ذاتی خود ناکام مانده.
چرا بازنده است: برنامه تلویزیونی «شب خوش» از نظر ساختاری، یک کپی ضعیف از نمونههای خارجی و داخلی است. چالشهای این برنامه فاقد هیجان کافی است که با حضور مهمانهای تکراری به سرانجام میرسند. مهران غفوریان در مسند مجری، نمیتواند افزودهای جذاب به برنامه داشته باشد و با احترام به توانمندیاش، مناسب این برنامه نیست. ایدههای «شب خوش» خیلی زود به تکرار افتادند؛ در هر قسمت یک نفر به عنوان مهمان مقابل مجری مینشیند و به سوالات او پاسخ میدهد و در چند چالش شرکت میکند؛ درست شبیه محصولاتی که بارها در تلویزیون دیدهایم. هدف اصلی «شب خوش» این است که برای لحظاتی حال مخاطب را خوب کند اما موفق نمیشود چون اساسا فاقد ویژگی لازم برای شکار بیننده است. تک اتفاقات مثبت نیز حاصل طنازی مهمانان است.
نکته: طبق اعلام، قرار است «شب خوش» به شکل ویژه در نوروز امسال از طریق شبکه سه پخش شود.