ایران، اروپا و بازی با زمان

همگرایی تهران و مسکو بـازتابی از نگرانی مشترک درباره الگوی غربی در استفاده ابزاری از نهادهای بینالمللی است
هفت صبح، حسین فاطمی| با فرارسیدن موعد تعیینشده اروپاییها برای ارسال نامه مربوط به فعالسازی «مکانیسم ماشه» به شورای امنیت، تحرکات دیپلماتیک پیرامون پرونده هستهای ایران وارد مرحلهای پرشتاب و حساس شده است. در همین رابطه، دور تازه رایزنیهای ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین، پس از حمله مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران، اهمیتی دوچندان یافته است.
«رضا نجفی» سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس، با اشاره به «پیشرفت» در مذاکرات اخیر تأکید کرد که گفتوگوها در راستای تدوین شیوهنامه تعاملات مبتنی بر قانون مصوب مجلس ادامه خواهد داشت. این موضعگیری نشان میدهد تهران ضمن حفظ چارچوب قانونی داخلی، تمایلی به قطع کامل ارتباط با آژانس ندارد و تلاش میکند مسیر تعامل فنی را باز نگه دارد.
اما همزمانی مذاکرات وین با سفر مقامات آژانس به واشنگتن، نگرانیها درباره استقلال این نهاد را افزایش داده است. تجربه گذشته نشان داده که گزارشهای آژانس، هرچند فنی و مبتنی بر بازرسیهای میدانی معرفی میشوند، در عمل اغلب با ملاحظات سیاسی غرب همراستا میشوند.
از همین رو، ایران بیم آن دارد که گفتوگوهای جاری نه به اعتمادسازی، بلکه به بسترسازی برای فشارهای بیشتر منجر شود. از این زاویه، هرگونه توافق احتمالی درباره ترتیبات نظارتی تنها در صورتی کارکرد خواهد داشت که دو طرف بتوانند معادلهای متوازن از حقوق و تعهدات را تعریف کنند؛ در غیر این صورت، مذاکرات وین صرفا به ابزاری در دست غرب برای تقویت سناریوی «مکانیزم ماشه» بدل خواهد شد.
تماسهای پرتنش با تروئیکای اروپایی؛ فشار ضربالاجل یا فرصت مذاکره؟
گفتوگوی تلفنی عصر جمعه گذشته میان وزرای خارجه سه کشور اروپایی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و عباس عراقچی، بار دیگر نشان داد که فاصله دیدگاهها همچنان عمیق است. منابع غربی گزارش دادهاند که این تماس با لحنی تقابلی آغاز شد و ایران صراحتا مشروعیت اروپا در فعالسازی «اسنپبک» را زیر سوال برد.
در مقابل، اروپاییها با اشاره به زمان محدود، کوشیدند ایران را به پذیرش یک راهحل میانی ترغیب کنند. هرچند عراقچی بر مواضع اصولی ایران مبنی بر فقدان صلاحیت حقوقی اروپا تأکید داشت اما پیشنهاد برگزاری نشست معاونان وزرای خارجه در روزهای آینده نشانهای از گشودن کانال دیپلماتیک است. این حرکت حاکی از آن است که تهران در عین موضعگیری سخت، نمیخواهد راه گفتوگو بسته شود. تحلیلگران این وضعیت را نوعی «مدیریت تنش کنترلشده» توصیف میکنند؛ یعنی ایران با برجستهکردن خطوط قرمز، مانع از تصور ضعف میشود اما همزمان راهی برای تعلیق بحران باقی میگذارد.
از سوی دیگر، ایده تمدید ششماهه مهلت ماشه بهعنوان راهحل میانی مطرح شده است. این طرح اگرچه در ذات خود به معنای استمرار تهدید است اما میتواند فرصتی برای بازتنظیم معادلات دیپلماتیک ایجاد کند. پرسش اصلی آن است که آیا اروپا در این فاصله حاضر به بازاندیشی در نقش خود خواهد شد یا همچنان در مدار واشنگتن حرکت میکند.
گفتوگوی تهران و مسکو؛ همگرایی استراتژیک علیه فشار غرب
به موازات آنچه گفته شد، تماس تلفنی میان عراقچی و «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه، در همین بستر زمانی واجد اهمیت ویژه است. هر دو طرف بر نقض فاحش قطعنامه ۲۲۳۱ توسط اروپا و آمریکا تأکید کرده و بر ضرورت خاتمه این قطعنامه در موعد مقرر پافشاری کردهاند.
از نگاه ایران، حمایت روسیه و چین بهعنوان دو عضو دائم شورای امنیت، وزنهای حیاتی برای جلوگیری از یکجانبهگرایی غرب محسوب میشود. همگرایی تهران و مسکو در این مقطع، نه صرفا ناشی از مناسبات سنتی دو کشور، بلکه بازتابی از نگرانی مشترک درباره الگوی غربی در استفاده ابزاری از نهادهای بینالمللی است. روسیه بهویژه پس از جنگ اوکراین، حساسیت بیشتری نسبت به رفتار غرب در شورای امنیت دارد و بنابراین، مخالفت با تمدید یا فعالسازی مکانیزم ماشه را بخشی از مقاومت خود در برابر فشارهای غربی میداند.
برای ایران نیز این هماهنگی استراتژیک فرصتی است تا در برابر تلاشهای اروپا و آمریکا، جبههای بازدارنده در سطح شورای امنیت ایجاد کند. با این حال، محدودیت این سناریو آنجاست که حتی حمایت کامل مسکو و پکن، الزاما به معنای لغو فشارهای اقتصادی و سیاسی غرب نخواهد بود. تهران اگرچه به این پشتوانه تکیه دارد اما میداند که برای عبور از بحران جاری نیازمند حفظ کانالهای ارتباطی با اروپا و آژانس نیز هست.
دیپلماسی «مسلح» ایران و هشدارهای صریح تهران
اظهارات «سعید خطیبزاده» معاون وزیر خارجه، درباره اینکه هر مذاکره آینده برای ایران یک «مذاکره مسلح» خواهد بود، بازتابی از نگاه محتاط و بیاعتماد تهران به غرب است. او با اشاره به حمله اخیر به تأسیسات هستهای تأکید کرد که اعتماد به روند مذاکرات بهشدت تضعیف شده و هرگونه بازگشت به گفتوگو تنها در صورتی معنا دارد که «خصومتها متوقف شوند».
این رویکرد نشاندهنده یک تغییر راهبردی در دیپلماسی ایران ناظر بر گذار از منطق «اعتمادسازی متقابل» به سمت «بازدارندگی همزمان با مذاکره» است. به بیان دیگر، ایران میکوشد به طرف مقابل القا کند که هرگونه فشار میتواند به واکنش متقابل سخت منجر شود و دیپلماسی تنها در سایه احترام به این معادله کارکرد خواهد داشت.
خطیبزاده با تصریح بر حق ایران برای غنیسازی اورانیوم، در واقع پیامی دوگانه ارسال کرد. از یکسو آمادگی برای مذاکره درباره سطح و جزئیات فعالیت هستهای و از سوی دیگر، هشدار نسبت به هرگونه تلاش برای تحمیل «غنیسازی صفر»؛ این موضع انعطافپذیر در تاکتیک اما سختگیرانه در اصول، چارچوبی است که تهران در هفتههای اخیر برای مدیریت همزمان فشار و مذاکره اتخاذ کرده است.
سناریوهای پیشرو؛ تعلیق موقت یا بازگشت پرهزینه؟
برآیند تحرکات اخیر نشان میدهد که صحنه دیپلماسی هستهای ایران در آستانه ضربالاجل ماشه، وارد مرحلهای حساس و پرابهام شده است. یکی از سناریوهای محتمل، فعال شدن مکانیزم ماشه است که میتوان د به بازگشت خودکار قطعنامههای شورای امنیت و تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی منجر شود. این گزینه نهتنها ایران، بلکه کل نظام منع اشاعه را با بحران مشروعیت روبهرو خو اهد کرد.
گزینه دیگر، تمدید ششماهه مهلت ماشه است؛ راهحلی میانی که فرصتی محدود برای گفتوگو فراهم میکند اما تهدید را بهطور کامل رفع نمیکند. این سناریو در حال حاضر محتملترین مسیر ارزیابی میشود. سناریوی دیگر، توافق موقت فنی با آژانس است. اگر تهران و آژانس بتوانند بر سر چارچوبی جدید برای همکاری به توافق برسند، اروپا ممکن است این توافق را بهعنوان توجیهی برای تعلیق ماشه بپذیرد.
با این حال، چنین راهکاری شکننده بوده و به سرعت میتواند زیر فشارهای سیاسی فروبپاشد. در هر صورت، هفتههای پیش رو آزمونی حیاتی برای دیپلماسی ایران خواهد بود. موفقیت در خرید زمان از طریق تمدید مهلت ماشه یا توافق فنی با آژانس، نیازمند تداوم رویکرد ترکیبی ایران است؛ یعنی ایستادگی بر اصول حقوقی و امنیتی، همراه با گشودن روزنههایی برای مذاکره نتیجهمحور.