کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۷۰۷۸
تاریخ خبر:
‌فضای سیاسی آمریکا 200 روز پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید

برج‌سازی که قدرت را مهندسی می‌کند

برج‌سازی که قدرت را مهندسی می‌کند

رئیس‌جمهوری آمریکا با فشار بر نظام قضایی تا بازطراحی انتخابات، دموکراسی را به دیکتاتوری انتخابی تغییر می‌دهد

هفت صبح،‌ حسین فاطمی|  دویست روز از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید گذشته و گویی آمریکا در این مدت، سوار بر قطاری پرسرعت، مسیری تازه را تجربه می‌کند. گاردین در گزارشی که به‌تازگی منتشر کرده، این ۲۰۰ روز را نه‌فقط دوره‌ای از تغییرات سیاسی، بلکه نقطه عطفی می‌بیند که بسیاری از تحلیلگران، آن را گامی بلند به سوی «اقتدارگرایی» توصیف می‌کنند.

 

اقتدارگرایی، یعنی تمرکز قدرت در دست یک نفر یا گروهی کوچک، کم‌رنگ شدن استقلال نهادها و محدود شدن آزادی‌های سیاسی و مدنی. این واژه شاید تا چند سال پیش برای کشوری مثل آمریکا، که دموکراسی‌اش الگویی جهانی بود، غریب به نظر می‌رسید. اما حالا، داستان فرق کرده و تحولات اخیر، هم در داخل آمریکا و هم در محافل آکادمیک، زنگ خطر را به صدا درآورده است.

 

ترامپ این بار با کوله‌باری از تجربه چهار سال اول و شبکه‌ای از متحدان سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای به میدان آمده است. او دیگر آن رئیس‌جمهور آزمون‌وخطا نیست. از عفو محکومان حمله به کنگره در ۶ ژانویه گرفته تا فشار بر نهادهای قضایی و آماری و حتی بازطراحی حوزه‌های انتخاباتی را در دستور کار دارد. روزنامه  گاردین این اقدامات را نشانه‌هایی از یک برنامه‌ریزی دقیق برای تثبیت قدرت می‌داند. نقشه راه ترامپ چیست؟  

 

 از آزمون و خطا به نقشه‌ای حساب‌شده 

ترامپ در دوره اول بارها با دیوارهای محکمی برخورد کرد؛ از مقاومت کنگره و دستگاه قضایی گرفته تا مخالفت‌های درون‌حزبی. آن روزها، توییت‌های پرغیظ و غضب او از این موانع خبر می‌داد و گاهی مجبور به عقب‌نشینی می‌شد. اما حالا، انگار قواعد بازی را بهتر یاد گرفته است. او از توییتر به «تروث سوشیال» خودش کوچ کرده و از آنجا، نقشه‌هایش را با هوادارانش به اشتراک می‌گذارد. این تغییر، فقط یک جابه‌جایی ساده نیست؛ نشانه‌ای از برنامه‌ای دقیق‌تر برای دور زدن موانع است.

 

وفاداری به جای شایسته‌سالاری 

در اولین قدم، او افراد وفادار را در رأس نهادهای حساس مثل وزارت دادگستری، اف‌بی‌آی و اداره آمار گمارده است. این انتخاب‌ها نه بر اساس تخصص، بلکه بر پایه نزدیکی سیاسی به او انجام می‌شود. نتیجه؟ نهادی که باید مستقل باشد، حالا به ابزاری برای اجرای خواسته‌های رئیس‌جمهور تبدیل شده است.

 

قانون در خدمت قدرت

 در سطح قانونی، ترامپ از اختیارات اجرایی‌اش نهایت استفاده را می‌کند. او با صدور احکام فوری و فشار بر کنگره برای تغییر قوانین انتخاباتی، سعی دارد نظارت بر خودش را کم‌رنگ کند. این اقدامات شاید در ظاهر قانونی باشند، اما هدفشان روشن است: محدود کردن مکانیزم‌های کنترل و تعادل قوا که به او آزادی عمل بیشتری می‌دهد. 

 

 شبکه‌ای از بانفوذان

 در لایه‌ای دیگر، او با چهره‌های بانفوذ اقتصادی، رسانه‌ای و فناوری هم‌پیمان شده است. این شبکه، مثل تار عنکبوتی است که می‌تواند موانع بوروکراتیک را دور بزند و مخالفان را تحت فشار قرار دهد. در علوم سیاسی، به این روش «مهندسی اقتدار» می‌گویند یعنی ساختن ساختاری که در برابر تغییرات آینده، مثل یک قلعه محکم، مقاومت کند. ستون‌های دموکراسی زیر فشار ترامپ فقط به تغییرات روزمره بسنده نکرده، او مستقیماً قلب دموکراسی آمریکا را هدف گرفته است.

 

قوه قضائیه، که باید نگهبان قانون باشد، حالا زیر تیغ تهدیدات اوست. از فشار برای استیضاح قضات مخالف تا بی‌اعتنایی به احکام دادگاه‌ها، همه نشان از تلاش برای تبدیل این نهاد به بازوی سیاسی او دارد. تجربه کشورهایی مثل لهستان و مجارستان نشان می‌دهد وقتی قوه قضائیه استقلال خود را از دست بدهد، بقیه نهادها هم مثل دومینو فرو می‌ریزند.  نظام انتخاباتی هم از این توفان در امان نمانده است.

 

فشار بر ایالت‌ها برای بازترسیم حوزه‌های انتخاباتی به نفع جمهوری‌خواهان و کنار گذاشتن مهاجران بدون مدرک از سرشماری می‌تواند ترکیب کنگره و توزیع منابع را برای سال‌ها تغییر دهد. حتی نهادهای آماری، که باید آینه واقعیت باشند، هدف قرار گرفته‌اند. برکناری مدیر اداره آمار کار پس از یک گزارش منفی، نمونه‌ای از این دخالت‌هاست. وقتی داده‌های رسمی دستکاری شوند، تصمیم‌گیری عمومی از واقعیت تهی می‌شود و این، یعنی خداحافظی با نظارت و پاسخگویی.

 

 فشار بر رسانه و دانشگاه

راینه‌ها و دانشگاه‌ها با اهرم‌های مالی و حقوقی، نهادهای علمی و رسانه‌ای منتقد زیر فشارند تا صدای مخالفان کمتر شنیده شود. این جبهه نرم، اقتدارگرایی را در لایه‌های عمیق‌تر جامعه ریشه‌دار می‌کند و مقابله با آن را سخت‌تر.اگر این مسیر ادامه پیدا کند، آمریکا ممکن است به سمتی برود که تحلیلگران آن را «دیکتاتوری انتخابی» می‌نامند. انتخاباتی که برگزار می‌شود، اما قواعدش چنان به نفع حاکم چیده شده که نتیجه‌اش از قبل معلوم است.

 

به این ترتیب شکاف میان حامیان و مخالفان عمیق‌تر می‌شود، اعتماد به نهادها رنگ می‌بازد و مشارکت سیاسی کمرنگ خواهد شد. در این فضا، اعتراضات خیابانی یا حتی تنش‌های امنیتی دور از ذهن نیست. در این صورت اعتبار دموکراتیک آمریکا خدشه‌دار می‌شود و متحدانش دچار تردید خواهند شد. در همین حال، رقبایی مثل چین و روسیه از این فرصت برای تبلیغ الگوهای خودشان استفاده می‌کنند. 

 

تاریخ نشان داده که بازگشت از اقتدارگرایی نهادینه‌شده، کاری بس دشوار است. کشورهایی مثل ونزوئلا و ترکیه، حتی با تغییر در انتخابات، نتوانسته‌اند ساختارهای اقتدارگرا را به‌راحتی کنار بزنند. حالا سؤال اینجاست: آیا جامعه آمریکا و نهادهایش می‌توانند پیش از تثبیت این روند، واکنشی هماهنگ و مؤثر نشان دهند؟ پاسخ به این سؤال، نیازمند حرکتی هم‌زمان در میدان‌های حقوقی، سیاسی و فرهنگی است؛ چالشی که آینده دموکراسی آمریکا به آن گره خورده است.


 

سایر اخبارسیاسیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۱۷۰۷۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر