در نقد واکنش تند علی شمخانی نسبت به منتقدانش

افرادِ صاحبِ نام مانند شمخانی کماکان تحت ذیلِ قضاوت ِ عمومی قرار دارند و باید محتوای گفتار و کردارشان را با درک این واقعیت هماهنگ سازند
هفت صبح| حواشی مربوط به مراسم عروسی دختر علی شمخانی، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی همچنان ادامه دارد و واکنشهای زیادی را در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی برانگیخته است. حواشی این رویداد از جایی آغاز شد که ویدیویی کوتاه از حضور شمخانی در بخش زنانه مراسم عروسی دخترش منتشر شد.
طبق رسم رایج در بسیاری از عروسیهای سنتی کشور، داماد، پدر عروس، برادرها و برخی نزدیکان برای لحظاتی وارد قسمت زنانه میشوند تا مراسم دستبهدست کردن عروس و داماد انجام شود و سپس بلافاصله خارج میشوند. اتفاقی که در این مراسم رخ داده نیز همین بود.اما انتشار همین بخش کوتاه از مراسم با نقدها و تفسیرهای فراوان در فضای عمومی کشور همراه شد.
تقریبا تمام رسانهها، چه منتقد و چه مدافع از زاویهای به موضوع پرداختند و درباره آن تحلیل نوشتند. قصد نداشتم به این موضوع ورود کنم. چون از زوایای گوناگون به این مسئله پرداخته شده و نکته تازهای برای گفتن باقی نمانده است. اما آنچه باعث شد این نقد نوشته شود، نه خود مراسم که جملهای از علی شمخانی بود که موجب شد چند نکته را ذکر کنیم.
یعنی نخستین واکنش علی شمخانی به منتقدان عروسی دخترش بود که گفته حرامزادهها من هنوز زندهام. دبیر پیشین شورایعالی امنیت ملی در حاشیه مراسم ختم سردار افشار در واکنش به حواشی ایجادشده درباره ویدیوی جنجالی مراسم عروسی دخترش گفت: «پاسخم به حواشی اخیر همان محتوای قبل است؛ حرامزادهها، من هنوز زندهام.»
اگر از منظر آیینهای اجتماعی به ماجرا نگاه کنیم، شکل برگزاریِ عروسیهای غیرمختلط که بخشی از فضای فرهنگی و مذهبیِ کشور محسوب میشود، برای بسیاری آشنا و پذیرفته است. حضور کوتاه والدین در قسمت زنانه، تبریک و همراهی خانواده با جشن عروسی معمولا روالی شخصی و خصوصی تلقی میشود و انتشارِ بخشهایی از آن به شکل عمومی میتواند واکنشهای متفاوتی را برانگیزد. هم از سمت کسانی که انتشار فیلمهای خصوصی را ناپسند میدانند و هم از سمت کسانی که حساسیت کمتری به این موضوع نشان میدهند. بنابراین در درجه اول خود مراسم و نحوه برگزاری آن چندان نوآورانه یا شگرف نیست.
آنچه باعث شد این عروسی حساسیت بالای افکار عمومی را به خود جلب کند، نحوه برگزاری مراسم است. این مراسم از سوی فردی برگزار شد که سالها مسئولیتهای مهم و حساس در کشور بر عهده داشته و از او انتظار میرود همانطور که شعار سادهزیستی، حفظ ارزشهای اسلامی و اخلاقی را در برنامهها و سخنانش مطرح میکند، در عمل نیز به این اصول پایبند باشد.
فیلمهای منتشرشده از مراسم، تصویری متفاوت ارائه میدهد و بسیاری احساس کردند با آنچه او در طول سالها به عنوان ارزشها و اصول خود تبلیغ کرده، همخوانی ندارد. این تضاد میان شعارها و آنچه در عمل رخ داده، باعث شد تا موضوع بیش از یک جشن خانوادگی ساده دیده شود و به سوژهای برای نقد و بحث عمومی تبدیل شود.
اما مسئله مهم از زاویه این متن، نوع مواجهه یک چهره پیشینِ امنیتی با انتقادها بود. آقای شمخانی میتوانست از فرصت استفاده کرده و پاسخ رسمی، منطقی و آرامی ارائه دهد. مثلا توضیح دهد که حضور او صرفا مقطعی و خانوادگی بوده، انتشار این فیلم از سوی او نبوده و نشر آن را نامناسب بداند، اگر برخی از محتوای منتشرشده به احساسات عمومی آسیب زده است عذرخواهی کند و تاکید کند که به اصول اخلاقی پایبند است.
پاسخی در چنین چارچوبی علاوه بر آرام کردن فضای عمومی، نشاندهنده درکِ مسئولیتپذیری و حساسیت نسبت به تاثیر سخنان و اقدامات یک شخصیت عمومی بود. اما آقای شمخانی در مقابل، انتخاب عبارتی که پیشتر در مواجهه با تهدیدهای خارجی بهویژه خطاب به رژیم اسرائیل به کار برده است را برزبان راند. همین سخن باعث شد تا نوعی ابهام پدید آید.
آیا منتقدان داخلی را با دشمنان خارجی معادل گرفته است؟شمخانی هنگامی که از ترور اسرائیل جان سالم به در برد، خطابش به آن کشور بوده است. حال پرسش اینجاست که آیا منتقدان داخلی او که به نحوه برگزاری عروسی دخترش توجه کردهاند، برای او معادل نیروهای اسرائیلی هستند؟ آیا واقعا ممکن است کسی که سالها در پستها و مسئولیتهای حساس بوده، معنای گفتههای خود را نادیده بگیرد یا از آن بیخبر باشد؟
وظایف یک مقام امنیتی، حتی پس از خروج از پست رسمی، تنها کاربردِ نظامی یا اطلاعاتی ندارد. بخشی از کارکردِ چنین افراد، نمایاندنِ یک استاندارد رفتاری خاص است. کسی که سالها در ردههای بالای تصمیمگیریِ امنیتی کشور نقش داشته و نقشی در تدوین یا امضای سیاستهای کلان ایفا کرده است، میبایست در انتخابِ واژگان و سنجشِ پیامدهای زبانیاش دقتِ مضاعف به خرج دهد. جملههایی که از زبانِ او خارج میشوند، میتواند برداشتهای سیاسی، روانی و نمادین ایجاد کند و این مسئولیتپذیریِ کلامی از او مورد انتظار است.
اشتباهی که اینجا رخ داد، بهکارگیری عبارت تندی بود که پیشتر در متن مقابله با تهدیدهای خارجی مطرح شد. تکرارِ چنین واژگانی در مواجهه با منتقدان داخلی با تعبیر و تفسیرهای دوگانهای خوانده میشود. از یک سو نشانه عدم تحملِ نقد است و از سوی دیگر ناخواسته میتواند کوچک کردن فرقی باشد که باید میان مخالف داخلی و دشمن خارجی قائل شد.
نقدِ رفتارهای عمومیِ مقامات و نخبگان از حقِ جامعه است. این نقدها بهعنوان بخشی از سازوکار بازخورد اجتماعی میتواند به شفافسازی، پاسخگویی و بهبودِ الگوهای رفتاری منجر شود. وقتی پاسخِ یک مقام با الفاظی برخورد میشود که بارِ خصمانه و شخصی دارد به طور قطع در فضای گفتوگو در کشور تاثیر منفی میگذارد و فرصت بازسازی اعتماد را زایل میکند. بهویژه اینکه در سیاستِ کشور، بازنشستگیِ رسمی همواره به معنی پایان ِ نفوذ یا حساسیتِ عمومی نیست.
افرادِ صاحبِ نام مانند شمخانی کماکان تحت ذیلِ قضاوت ِ عمومی قرار دارند و باید محتوای گفتار و کردارشان را با درک این واقعیت هماهنگ سازند. نتظار میرود که پاسخِ متناسب، شفاف و متین از سوی کسانی که سابقه و منش سیاسی و در مورد اخیرسابقه امنیتی دارند ارائه شود. عذرخواهیِ صریح در صورت نیاز، شفافسازی درباره پرسشهایی که حول شخصیت دبیر پیشین امنیت ملی کشور شکل گرفته میتواند بحث را به بستری عقلانیتر بکشد.
آنچه از این ماجرا برجای میماند، دو درسِ ساده اما مهم است. اول، حریمِ خصوصیِ خانوادهها محترم است و انتشارِ تصاویر خصوصی باید با احتیاط و احترام مدیریت شود. دوم، زبانِ سیاستورزی و حتی زبان پاسخ به نقدها باید با ملاحظات اخلاقی و پیامدی همراه باشد. تکرار عباراتی که در بسترِ جنگ یا تهدیدهای خارجی معنایی دیگر داشتند، وقتی در مواجهه با هموطنان استفاده میشوند، میتواند به سوءبرداشت و تشدید تنش میان حکومت و جامعه بینجامد. موضوع مهمی که در عرصههای حساس ملی کمتر از هر زمان دیگری به نفع کشور است.