توافق بازدارندگی هستهای بریتانیا و فرانسه

تهدیدات فزاینده روسیه و عدم قطعیت در تعهدات ایالات متحده، همکاری امنیتی اروپا را به پایهای برای ایجاد یک بلوک دفاعی بدل میکند
هفت صبح، حسن فاطمی| توافق اخیر میان بریتانیا و فرانسه برای تقویت همکاری در زمینه بازدارندگی هستهای که نوزدهم تیر ۱۴۰۴ به امضای «کییر استارمر» نخستوزیر بریتانیا و «امانوئل مکرون» رئیسجمهوری فرانسه رسید، نقطه عطفی در معماری امنیتی اروپا محسوب میشود.
این توافق که در چارچوب اعلامیه نورثوود و معاهده لنکستر هاوس (۲۰۱۰) شکل گرفته، نهتنها پاسخ به تهدیدات فزاینده در قاره اروپا، بهویژه از سوی روسیه، بلکه نشانهای از تغییر پارادایم در رویکرد دفاعی اروپا در برابر وابستگی تاریخی به ایالات متحده است.
تحول در تهدیدات امنیتی اروپا
اروپا در سالهای اخیر شاهد تحولات عمیقی در محیط امنیتی خود بوده است. جنگ روسیه و اوکراین که از سال ۲۰۲۲ آغاز شد، نگرانیهای جدی در مورد توسعهطلبی نظامی روسیه ایجاد کرده است. این درگیری، همراه با افزایش تهدیدات ترکیبی نظیر حملات سایبری و اطلاعات نادرست، کشورهای اروپایی را به بازنگری در استراتژیهای دفاعی خود واداشته است.
اظهارات «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده، مبنی بر لزوم خودکفایی دفاعی اروپا و تهدید به کاهش تعهدات آمریکا در ناتو، شکافهای موجود در معماری امنیتی یورو-آتلانتیک را برجسته کرده است. در این زمینه، توافق بریتانیا و فرانسه برای تقویت بازدارندگی هستهای بهعنوان پاسخی به این تحولات، نشاندهنده تلاش برای کاهش وابستگی به چتر هستهای آمریکا و ایجاد یک بلوک دفاعی مستقلتر در اروپاست.
این توافق همچنین در بستر روابط پسابرگزیت معنا مییابد. سفر مکرون به بریتانیا، اولین سفر رسمی یک رئیسجمهوری فرانسه از سال ۲۰۰۸، نشاندهنده تلاش برای بازسازی اعتماد میان دو کشور پس از تنشهای ناشی از برگزیت و اختلافات در زمینههایی مانند حقوق ماهیگیری و قراردادهای زیردریایی است. این همکاری میتواند بهعنوان گامی برای تقویت روابط بریتانیا با اتحادیه اروپا در حوزه دفاعی تلقی شود، بهویژه در شرایطی که بریتانیا دیگر بخشی از ساختارهای رسمی اتحادیه نیست.
تقویت توان پاسخ مشترک
اعلامیه نورثوود که بر پاسخ مشترک هستهای به تهدیدات علیه منافع حیاتی بریتانیا یا فرانسه تاکید دارد، نشاندهنده یک رویکرد تهاجمیتر در بازدارندگی هستهای است. این توافق به دشمنان بالقوه، بهویژه روسیه، پیام روشنی ارسال میکند که هرگونه اقدام خصمانه علیه یکی از این دو کشور با واکنش هماهنگ هر دو مواجه خواهد شد. این رویکرد که ریشه در دکترین بازدارندگی کلاسیک دارد، با افزودن لایهای از همکاری دوجانبه، قدرت بازدارندگی را تقویت میکند.
خرید جنگندههای F-35A با قابلیت حمل سلاحهای هستهای تاکتیکی توسط بریتانیا، گام مهمی در گسترش توان هستهای این کشور است. این جنگندهها، که برای اولین بار از پایان جنگ سرد امکان حمل تسلیحات هستهای توسط نیروی هوایی بریتانیا را فراهم میکنند، نشاندهنده تغییری در دکترین هستهای بریتانیا هستند که تاکنون به موشکهای زیردریایی ترایدنت محدود بود. این تحول، علاوه بر تقویت توان بازدارندگی، به بریتانیا اجازه میدهد نقش فعالتری در ساختارهای ناتو ایفا کند و بهعنوان مکملی برای توان هستهای فرانسه عمل کند.
اتحاد صنعتی و فرصتهای اقتصادی
توافق لنکستر هاوس هم که در سال ۲۰۱۰ پایهگذاری شد، بهعنوان چارچوبی برای همکاریهای صنعتی و دفاعی میان دو کشور عمل میکند. تصمیم برای سفارش موشکهای کروز Storm Shadow و توسعه پروژههای جدید مانند موشکهای Deep Strike و موشکهای هوا به هوا، نشاندهنده یک «اتحاد صنعتی» جدید است که نهتنها اهداف نظامی، بلکه منافع اقتصادی را نیز دنبال میکند.
این پروژهها با ایجاد هزاران شغل در بریتانیا و فرانسه، به تقویت اقتصادهای ملی این دو کشور کمک میکنند. علاوه بر این، تمرکز بر تولید مشترک تسلیحات پیشرفته، وابستگی اروپا به تامینکنندگان خارجی بهویژه ایالات متحده را کاهش میدهد و خودکفایی صنعتی را تقویت میکند.
این همکاری همچنین میتواند بهعنوان الگویی برای سایر کشورهای اروپایی عمل کند. در شرایطی که آلمان، به رهبری فریدریش مرتس، اعلام کرده که قصد دارد هزینههای نظامی خود را برای تبدیل شدن به قویترین ارتش متعارف اروپا افزایش دهد، همکاری بریتانیا و فرانسه میتواند بهعنوان محرکی برای ایجاد یک شبکه گستردهتر همکاریهای دفاعی در اروپا عمل کند.
بازتعریف نقش اروپا در ناتو
توافق بریتانیا و فرانسه، با حمایت «مارک روته» دبیرکل ناتو، نشاندهنده تلاش برای تقویت جایگاه اروپا در این ائتلاف نظامی است. انتقادات مکرر ترامپ از کشورهای اروپایی به دلیل عدم تحقق اهداف بودجهای ناتو (۲درصد تولید ناخالص داخلی برای هزینههای دفاعی) فشار بر اروپا را برای ایفای نقش فعالتر افزایش داده است.
در این زمینه، همکاری هستهای بریتانیا و فرانسه میتواند بهعنوان یک اهرم سیاسی برای جلب حمایت سایر اعضای ناتو و تقویت انسجام این ائتلاف عمل کند. علاوه بر این، ایجاد ستاد ائتلاف جدید حامی اوکراین در پاریس که با حضور مجازی ولادیمیر زلنسکی اعلام شد، نشاندهنده تلاش برای هماهنگی بیشتر در حمایت از اوکراین در برابر روسیه است. این اقدام، علاوه بر تقویت موضع اروپا در قبال بحران اوکراین، میتواند بهعنوان پلی برای همکاریهای گستردهتر میان بریتانیا، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی عمل کند.
تهدیدات نوظهور و بازدارندگی چندلایه
یکی از زوایای کمتر مورد توجه در این توافق، تمرکز بر تهدیدات نوظهور مانند حملات سایبری و جنگ ترکیبی است. استارمر در بیانیه خود به افزایش حملات سایبری اشاره کرده و این توافق را گامی برای مقابله با این تهدیدات معرفی کرده است. در دنیای مدرن، بازدارندگی دیگر تنها به توان هستهای یا متعارف محدود نمیشود، بلکه نیازمند رویکردی چندلایه است که شامل دفاع سایبری، جنگ اطلاعاتی و قابلیتهای فضایی باشد. توافق بریتانیا و فرانسه برای توسعه نیروی مشترک ترکیبی که توانایی فعالیت در حوزههای سایبری و فضایی را دارد، نشاندهنده درک این دو کشور از پیچیدگیهای تهدیدات قرن بیستویکم است.
این رویکرد چندلایه میتواند بهعنوان الگویی برای سایر کشورهای ناتو عمل کند و به تقویت معماری امنیتی یورو-آتلانتیک کمک کند. برای مثال، توسعه موشکهای Deep Strike و همکاری در زمینه فناوریهای پیشرفته میتواند به اروپا امکان دهد تا در برابر تهدیدات نامتقارن، مانند حملات سایبری تحت حمایت دولتهای متخاصم، پاسخهای موثرتری ارائه دهد.
اعتمادسازی و هماهنگی
با وجود پیشرفتهای قابلتوجه، این توافق با چالشهایی نیز مواجه است. روابط بریتانیا و فرانسه پس از برگزیت با تنشهایی همراه بوده است. اظهارات مکرون درباره برگزیت بهعنوان نتیجه «دروغ و وعدههای دروغین» و اختلافات در زمینههایی مانند حقوق ماهیگیری، نشاندهنده نیاز به اعتمادسازی مداوم است. علاوه بر این، هماهنگی استراتژیک میان دو کشور، بهویژه در زمینه تصمیمگیریهای هستهای، نیازمند سازوکارهای پیچیدهای است که تضمین کند منافع هر دو کشور بهطور برابر مورد توجه قرار میگیرد.
یکی دیگر از چالشها، واکنش سایر کشورهای اروپایی به این توافق است. در حالیکه آلمان و برخی دیگر از اعضای ناتو از این همکاری استقبال کردهاند، ممکن است برخی کشورها نگران ایجاد یک محور دفاعی دوجانبه باشند که سایر اعضا را به حاشیه براند. برای رفع این نگرانی، بریتانیا و فرانسه باید تلاش کنند تا همکاریهای خود را در چارچوب ناتو و با مشارکت سایر شرکا بهویژه آلمان، پیش ببرند.
معماری امنیتی جدید اروپا
توافق بازدارندگی هستهای بریتانیا و فرانسه گامی مهم در جهت بازتعریف معماری امنیتی اروپا است. این توافق نهتنها توان بازدارندگی هستهای اروپا را تقویت میکند، بلکه بهعنوان محرکی برای خودکفایی دفاعی و صنعتی قاره عمل میکند. با توجه به تهدیدات فزاینده از سوی روسیه و عدم قطعیت در تعهدات ایالات متحده، این همکاری میتواند بهعنوان پایهای برای ایجاد یک بلوک دفاعی اروپایی منسجمتر عمل کند.
در عین حال، موفقیت این توافق به توانایی بریتانیا و فرانسه در غلبه بر چالشهای سیاسی، هماهنگی استراتژیک و جلب حمایت سایر کشورهای اروپایی بستگی دارد. توسعه نیروی مشترک ترکیبی و سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، مانند موشکهای پیشرفته و دفاع سایبری، میتواند اروپا را به بازیگری قدرتمندتر در صحنه جهانی تبدیل کند. در نهایت، این توافق نهتنها پاسخی به تهدیدات کنونی، بلکه سرمایهگذاری در آیندهای امنتر برای قاره اروپاست.