موساد رئیس خودخوانده کاخ سفید است؟

آیا موساد، در سالهای همکاری اطلاعاتی با سیا، به اطلاعاتی از آمریکا دست یافته که فراتر از مبادلات معمول امنیتی است؟
هفت صبح| در دنیای سیاست، گاهی یک توییت میتواند صدای رسایی باشد برای گفتن آنچه در نطقهای دیپلماتیک جا نمیشود. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در شبکه اجتماعی ایکس، خطاب به نخستوزیر اسرائیل چنین کرد و واکنشی نشان داد که چهرهای دیگر از آنچه میان تهران و تلآویو در جریان است را به نمایش گذاشت.
او نوشت: «نتانیاهو نزدیک به دو سال پیش وعده پیروزی در غزه را داده بود. اما نتیجه چه شد؟ ورود به یک باتلاق نظامی، حکم بازداشت به اتهام جنایات جنگی و پیوستن ۲۰۰ هزار نیروی جدید به حماس.» و سپس، صراحت کلامش را به پرونده ایران کشاند: «در مورد ایران، او خیال خام داشت که میتواند بیش از ۴۰سال دستاوردهای صلحآمیز هستهای را از بین ببرد. اما نتیجه این شد. هر یک از آن تعداد دانشمند ایرانی که مزدوران او به شهادت رساندند، صدها شاگرد توانمند تربیت کرده بودند و این شاگردان بهزودی به نتانیاهو نشان خواهند داد که چه در چنته دارند.»
اما شاید تندترین بخش اظهارات او، به بعد از حملات موشکی ایران به خاک اسرائیل بازگردد، جایی که عراقچی نوشت: «موشکهای قدرتمند ما مراکز مخفی رژیم صهیونیستی را با خاک یکسان کردند، مراکزی که نتانیاهو هنوز هم سانسورشان میکند و او مجبور شد بهسوی «بابا» فرار کند و حالا با وقاحت، برای آمریکا تعیین تکلیف میکند که در گفتوگو با ایران چه بگوید یا نگوید.»
و در پایان، پرسشی کنایهآمیز و پرمعنا مطرح کرد: «نتانیاهو دقیقاً چه چیزی میکشد؟ و اگر هیچ، موساد دقیقاً چه نوع پروندهای از قلب کاخ سفید دارد؟»ژهمین پرسش، دریچهایست برای نگاهی دوباره به سازمان اطلاعاتی اسرائیل؛ نهادی مخفی و مرموز که دهههاست در قلب بسیاری از بحرانهای منطقهای و بینالمللی حضوری بیصدا اما پررنگ دارد. این گزارش، مروری است بر تاریخچه موساد، روسای آن، روشهای جنجالبرانگیز و رابطه پیچیدهاش با سازمان اطلاعات آمریکا.
موساد چیست؟
موساد، سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل، دهههاست که یکی از بازیگران اصلی در دنیای جاسوسی جهانی است و با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) همکاری نزدیکی داشته و اغلب از روشهای غیراخلاقی برای رسیدن به اهداف خود بهره برده است.موساد، که بهطور رسمی «مؤسسه اطلاعات و عملیات ویژه» نامیده میشود، سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹) تأسیس شد تا وظایف جاسوسی خارجی، عملیات مخفی و مبارزه با تروریسم را برای اسرائیل انجام دهد.
برخلاف دیگر سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل مانند شینبت برای امنیت داخلی و آمان برای اطلاعات نظامی، موساد در خارج از مرزهای اسرائیل فعالیت میکند، اطلاعات جمعآوری کرده یا مأموریتهای مخفیانه انجام میدهد. شهرت این سازمان بهخاطر عملیاتهای پر سر و صدا اما استفاده از روشهای غیراخلاقی، مانند ترور و نقض قوانین بینالمللی است که انتقادهای زیادی را به دنبال داشته است.
تعداد کارکنان موساد تا سال ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) حدود ۷,۰۰۰ نفر تخمین زده شده که شامل تعداد محدودی مأمور فعال، معروف به «کاتسا» و شبکهای جهانی از همکاران به نام «سایانیم» است که اغلب افراد یهودی در خارج از اسرائیل هستند و حمایت لجستیکی ارائه میدهند. بودجه سالانه این سازمان، حدود ۳ میلیارد دلار، آن را به دومین سازمان جاسوسی بزرگ در جهان غرب پس از سیا تبدیل کرده است.
روسای موساد
در ۴۰ سال گذشته، موساد توسط چندین مدیر هدایت شده که هر یک توسط نخستوزیر اسرائیل برای دورهای معمولاً پنجساله منصوب شدهاند، هرچند برخی دورههای کوتاهتر یا طولانیتری داشتهاند. اما طی سالهای اخیر آنچه بیش از همه نام موساد را لابهلای سطور مطبوعات و رسانههای ایران پررنگ کرد حمله سایبری استاکسنت به تاسیسات هستهای ایران بود.
رئیس وقت موساد در آن دوران مئیر داگان بود که توسط آریل شارون منصوب شد و برای دورهای طولانی موساد را هدایت و آن را به سازمانی تهاجمیتر تبدیل کرد. عملیات ترور محمود المبحوح، عضو حماس، در دوبی در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) با هدایت وی انجام شد که به دلیل استفاده از گذرنامههای جعلی و نقض حاکمیت کشورها انتقادهای گستردهای را برانگیخت. داگان همچنین با حمله سایبری استاکسنت به تأسیسات هستهای ایران مرتبط بود که با همکاری سیا انجام شد. این روشها به دلیل تأثیرات غیراخلاقی بر غیرنظامیان مورد انتقاد قرار گرفتند.
با پیشرفت در دنیای فناوری اطلاعات افسر حرفهای موساد تامیر پاردو در نیمه نخست دهه 90 ریاست این سازمان را عهدهدار شد. او بر عملیات سایبری تمرکز داشت و همکاری نزدیک با سیا را ادامه داد، هرچند روابط سیاسی آمریکا و اسرائیل تحت نخستوزیری بنیامین نتانیاهو متشنج بود. دوره او شامل عملیاتهای ادعایی علیه برنامه هستهای ایران بود که به دلیل روشهای غیراخلاقی، مانند خرابکاری، ترور و روشهای غیرانسانی نگرانیهایی درباره تشدید تنشهای منطقهای ایجاد کرد.
نیمه دوم دهه نود یوسی کوهن که به ریسکپذیری شهرت داشت، در دورهای پرتنش با ایران مدیریت موساد را بر عهده گرفت. او با ترور محسن فخریزاده، دانشمند هستهای ایران، در سال ۱۳۹۹ مرتبط بود. این اقدامات، گرچه اهداف استراتژیک را دنبال میکردند، به دلیل فقدان شفافیت و مسئولیتپذیری غیراخلاقی تلقی شدند. همکاری نزدیک او نیز با سیا ادامه یافت، اما روشهای تهاجمی او همواره غیراخلاقی و جنجالبرانگیز بود.
از خردادماه 1400 تاکنون دیوید بارنئی، کماندوی سابق ارتش مدیریت موساد را بر عهده گرفت که عملیاتهای پرسروصدایی را انجام داده است که جنگ دوازده روزه با ایران نیز در دوران مدیریت او روی داده است. بارنئی در اقدامات اخیر خود از حمایت سیا و آمریکا تشکر کرده است. با این حال، این اقدامات به دلیل اولویت دادن به نتایج نظامی بر راهحلهای دیپلماتیک و خطر تشدید درگیری، غیراخلاقی تلقی شدهاند.
موساد و سیا: شراکتی پیچیده
رابطه موساد و سیا از دهه ۱۳۳۰ با رئوبن شیلوآ، اولین مدیر موساد، آغاز شد. این همکاری در دوران جنگ سرد و برای مقابله با تهدیدات خاورمیانه تقویت شد. موفقیت اولیه موساد در بهدست آوردن سخنرانی خروشچف علیه استالین در سال ۱۳۳۵ که با سیا به اشتراک گذاشت، تحسین برانگیخت. در دهه ۱۳۶۰، ماجرای پولارد، جاسوسی اسرائیل از آمریکا، اعتماد را خدشهدار کرد و به دلیل نقض اخلاقی روابط متحدین، انتقادهایی را برانگیخت.
در سال ۱۳۹۱ گزارش شد که مأموران موساد با جعل هویت مأموران سیا، جنگجویان جندالله را در پاکستان استخدام کردند که خشم مقامات آمریکایی را برانگیخت. با این حال، همکاری میان این دو سازمان امنیتی ادامه یافت. در دهه ۱۳۸۰، عملیات مشترک استاکسنت علیه ایران نشاندهنده همکاری نزدیک این دو سازمان بود.
موساد چه پروندهای از کاخ سفید دارد؟
در پایان، شاید مهمترین بخش از سخنان صریح و کمسابقه سیدعباس عراقچی نه در توصیف شکستهای میدانی اسرائیل، بلکه در آن پرسش کوتاه و معنادار نهفته باشد که میگوید «موساد دقیقاً چه نوع پروندهای از قلب کاخ سفید دارد؟» سوالی که اگرچه به زبان طعنه مطرح شده، اما بازتابدهنده دغدغهای جدی است. اینکه چرا رئیسجمهوری ایالات متحده تا این اندازه برابر فشارها و مواضع بنیامین نتانیاهو انعطافپذیر و گاه حتی تابع است پرسش مهمی است که عراقچی آن را مطرح کرده است.
اگر آنگونه که عراقچی میگوید، نتانیاهو «برای آمریکا تعیین تکلیف میکند»، پرسش اصلی اینجاست که آیا موساد، در سالهای نفوذ و همکاری اطلاعاتی با سیا، به اطلاعاتی دست یافته که فراتر از مبادلات معمول امنیتی است؟ آیا این سازمان، در دل ساختار قدرت واشنگتن، چیزی را ثبت یا حفظ کرده که حالا برگ برنده پشت پرده تصمیمگیریهای کلان آمریکا در قبال ایران و خاورمیانه باشد؟
روشن است که نمیتوان به این پرسشها پاسخی قطعی داد. اما در جهانی که مرز میان اطلاعات و قدرت هر روز کمرنگتر میشود، نمیتوان چنین احتمالاتی را نیز بهسادگی نادیده گرفت. بهویژه وقتی که این سوال، از زبان یکی از چهرههای ارشد دیپلماسی ایران، آنهم در قامت وزیر خارجه، بهصراحت مطرح میشود.