یک لیوان گلگاوزبان برای بیژن

آبادان شهری است پر از زخمهایی که هنوز بسیاری از آنها التیام نیافتهاند
هفت صبح| معمولاً پشت میز کامپیوتر مینشینم و با آسودگی خاطر یادداشت مینویسم؛ اما این بار ایستادهام و با لرزش دست، سخت مشغول تایپ روی صفحه کوچک موبایل هستم. ایستادهام به احترام ۴۵۰۰ شهیدی که مردم آبادان در هشت سال دفاعمقدس تقدیم میهن کردند تا دست مهاجمانِ بیگانه به زنان و دختران شهرشان نرسد.
ایستادهام به پاس شجاعت بانوان غیور آبادان که دهههاست بار سنگین غمها را بر دوش میکشند؛ از آتش سینما رکس تا خاکسپاری جانباختگان متروپل. میخواهم با یادآوری هر قطره اشک و هر واژه مظلومانه این زنان، صدای احترام درونم را به گوش مخاطبان برسانم.
آبادان شهر اولینهاست. اولین پالایشگاه نفت جهان که هنگام تاسیس، بزرگترین پالایشگاه نفت جهان بود. اولین شبکه فاضلاب شهری، اولین بلندمرتبه سازی در ایران. تیم ورزشی نفت آبادان و قهرمانیهایش. شهری که روزگاری نه چندان دور، رونق اقتصادی چنان بر آن حاکم بود که جوانان به آنجا میرفتند تا کاری خوب بیابند و با یکی دوسال تلاش، زندگی خود را بسازند. تجربهای که بیست سال بعد و در دهه 70 با سفر به ژاپن میسر بود.
تا همین 10 سال پیش میشد در معابر فرعی شهر قدم زد و رد تیرهای جنگی را بر دیوارها مشاهده کرد. در کنار اروندرود ایستاد تا اگر آب گل آلود نباشد، به تماشای کشتیهای غرق شده در دوران جنگ نشست. هر کوچهای در این شهر، خاطراتی تلخ دارد. از شهدا یا جانبازانی که در راه وطن تقدیم کردهاند. از کسب و کاری که نابود شده و از خانوادههایی که با اجبار جنگ، در شهرهای مختلف کشور و بلکه سرزمینهای دور، پراکنده شدهاند. آبادان شهری است پر از زخمهایی که هنوز بسیاری از آنها التیام نیافتهاند.
در چنین فضایی حتی یک جمله نسنجیده، زخم تازهای بر تن زخمیِ این مردم میگذارد. سخنان اخیر بیژن عبدالکریمی که شرم دارم بازگویش کنم، هرچند در قالب نقد اجتماعی یا تحلیل فلسفی بیان شده باشد، باید از فیلتر حساسیت تاریخی و عاطفی گذر کنند. میشل فوکو در آثارش تاکید میکند که «زبان، دستگاه تولید حقیقت است» و هر واژه، توان آن را دارد که ساختارهای اجتماعی را بسازد یا ویران کند. بنابراین یک سخنران، پیش از بیان هر جملهای، باید بیندیشد که کلماتش چگونه واقعیتی را رقم خواهد زد.
سخنی که یک بار بر زبان جاری میشود، میتواند مثل دانهای سمی در خاک جامعه بگسترد و ریشهکنیاش چنان دشوار شود که هیچ عذرخواهی صوری و حتی واقعی، قادر به برطرف کردن اثرات آن نباشد.
علاوه بر احتیاط در گفتار، بحث کیفیت عذرخواهی نیز از اهمیت برخوردار است. پذیرش مسئولیت کلمات، شفافیت در توضیح اشتباه و پرهیز از هرگونه فرافکنی از قبیل چون مقصر قلمداد کردن رسانهها یا شرایط بیرونی، راه صحیح بازسازی اعتماد است.
اگر سخنران با صداقت بپذیرد که اشتباهش در کدام بخش بوده و چگونه قصد اصلاح آن را دارد، مخاطب نیز میفهمد که پشت آن عذرخواهی، تلاش واقعی برای جبران وجود دارد. بیژن عبدالکریمی با یک عذرخواهی باسمهای، حتی خودش را از چنین عذرخواهی شکوهمندی نیز محروم کرده است.
در جوامعی با تاریخ پیچیده، توجه به بهداشت زبانی اهمیت ویژهای دارد. بهداشت زبانی بهویژه در سطح ملی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. کلمات علاوه بر این که بر افکار و احساسات تاثیر میگذارند، در درازمدت، روند گفتوگوی اجتماعی و تعاملات عمومی را شکل میدهند. وقتی از دقت و احترام در سخن گفتن غفلت شود، فضا برای سوءتفاهمها و شکافها باز میشود. کلمات ناپخته مانند سنگهای ریز و درشت در مسیر گفتوگو افتاده و راه را مسدود کنند.
بیژن عبدالکریمی اگر در میانه هیاهوهای رسانهای که گرفتار آن شده است فرصت کتاب خواندن را از دست داده، دستکم میتواند فیلمفارسیهایی همچون گنج قارون و قیصر را ببیند تا کمی با حال و هوای آبادان قبل از انقلاب آشنا شود.
میتواند سفری کند به آبادان و فلکه الفی را ببیند که پنجاه سال پیش، هر روز قبل از ظهر، بیش از 30 روزنامه روز دنیا از لندن و پاریس و... را میشد از کیوسک روزنامهفروشی آن خرید. حتی اگر حوصله این کارها را هم ندارد، میتواند از تیم ضبط ویدیو بخواهد که لیوانی از دمنوش گلگاوزبان در اختیارش بگذارند تا هیجانهای ویرانگر را از وجودش دور کند و به او فرصت بهکارگیری کلمات منصفانه را عطا کند.
ایستادهام و هر ضربه انگشت بر صفحه موبایل، برایم معنایی دارد. یادآوری رشادتها و صبوری آبادان، هشدار به همه سخنرانان درباره خطرات کلمات بیملاحظه و دعوتی به رعایت دقیق در گزینش کلمات تا کرامت هموطنان و امنیت اندیشه تضمین شود.