کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۲۸۸۵
تاریخ خبر:
سه نسل، سه نگاه؛ سیاست در چشم دهه‌شصتی‌ها، هفتادی‌ها و هشتادی‌ها

هر نسل یک داستان دارد| نسل نودی‌ها؛ آینده‌ای که زودتر از انتظار می‌رسد

هر نسل یک داستان دارد| نسل نودی‌ها؛ آینده‌ای که زودتر از انتظار می‌رسد

رسانه‌های اجتماعی و ابزار دیجیتال، نسل‌های مختلف را به مشارکت سیاسی و تغییرات فرهنگی در ایران ترغیب کرده‌اند

هفت صبح،‌ محمد حاجی مومنی| هر نسل قصه‌ خودش را از سیاست دارد. دهه شصتی‌ها رویاهایی را زیسته‌اند، دهه هفتادی‌ها پرسیده‌اند و دهه هشتادی‌ها دوباره روایت کرده‌اند؛ اما در میان این روایت‌ها، زبان سیاست، مشارکت و تغییر به شکلی بنیادین دگرگون شده است. این گزارش، تلاشی است برای شنیدن صدای متفاوت نسل‌ها پیش از آنکه این تفاوت‌ها به شکاف‌های غیرقابل ترمیم بدل شود.

 

‌گزارشی از تحولات نسلی در ایران؛ از رویاهای تثبیت‌شده تا پرسش‌های تازه

در گوشه‌ای از یک کلاس دانشگاهی، استاد علوم سیاسی مثالی از مشارکت مدنی می‌زند. یکی از دانشجویان دهه هشتادی، گوشی موبایلش را که روی آن پخش زنده‌ای از یک صفحه‌ اینستاگرامی در جریان است، لحظه‌ای کنار می‌گذارد و به لبخند کوتاهی بسنده می‌کند.

 

نگاهش اما سنگین‌تر از آن چیزی‌ست که در سکوت جا مانده؛ او در جهانی متولد شده که اخبار اعتراضات جهانی را همزمان از توییتر، اینستاگرام و تیک‌تاک می‌گیرد، همه چیز را لحظه‌ای و بی‌واسطه درک می‌کند. مقایسه‌ همین واکنش ساده با تصویر ذهنی یک دهه شصتی از سیاست_ سیاستی که از مسیر مطبوعات، مناظره‌های تلویزیونی و صف‌های رای معنا پیدا می‌کرد _ گویای بخشی از شکاف نسلی است که امروز جامعه‌ ایران را به لایه‌های متفاوتی از برداشت و انتظار تقسیم کرده.

 

ریشه‌های تاریخی یک تفاوت

دهه شصتی‌ها نسلی هستند که کودکی‌شان در جنگ گذشت، نوجوانی‌شان در دوران بازسازی و بلوغ فکری‌شان در سال‌های اصلاحات شکل گرفت. خاطرات جمعی این نسل، با صف نفت و کوپن آغاز شده و با فضای نسبتا باز سیاسی دهه هفتاد پیوند خورده است. آنان دوران طلایی مطبوعات، مناظره‌های پرحرارت زنده تلویزیونی و اولین کارزارهای مشارکت انتخاباتی را تجربه کردند. بسیاری‌شان روزنامه‌هایی مثل جامعه، خرداد و نشاط را زیر بغل داشتند و ساعت‌ها درباره‌ نامزدها و ائتلاف‌های سیاسی بحث می‌کردند.

 

اما دهه هفتادی‌ها در دوره‌ای رشد کردند که اینترنت خانگی به آرامی وارد زندگی شد و شبکه‌های فارسی‌زبان ماهواره‌ای شکلی از اطلاع‌رسانی آلترناتیو ایجاد کردند. بسیاری از آنان، برای نخستین بار، مفاهیم سیاسی را از طریق برنامه‌های ماهواره‌ای یا گفت‌وگوهای بی‌واسطه در فروم‌های اینترنتی دریافت کردند. برای این نسل، سیاست صرفا هیجان مناظره‌ انتخاباتی نبود و گاه ناامیدی از نتیجه‌ آن حاصل شد. جایی که وعده‌های تغییر، دیرتر از انتظارشان محقق شد.

 

نسل هشتادی اما در زمانه‌ انفجار شبکه‌های اجتماعی زاده شد؛ دورانی که از ۱۰ سالگی با موبایل هوشمند و اینترنت پرسرعت عجین شده‌اند. برای آنان، مواجهه با وقایع سیاسی جهانی مثل جنبش «بلک لایوز متر» در آمریکا یا اعتراضات اقتصادی فرانسه از طریق اینستاگرام و توییتر فارسی، بخشی از زندگی روزمره است. واکنش سیاسی آنان نه با حضور در نشست‌های رسمی با فالوکردن کمپین‌های آنلاین، امضای طومارهای اینترنتی و بازنشر تصاویر اعتراضی در استوری‌ها شکل می‌گیرد.

 

سیاست در چشم نسل‌ها

دهه شصتی‌ها سیاست را در نهادهای رسمی می‌جویند. برای آنان، رای دادن، حضور در مراسم‌های بزرگ سیاسی و مطالعه‌ تحلیل‌های روزنامه‌ای، نمود مشارکت است. این نسل هنوز به قدرت نهادهای مدنی باور دارد؛ هرچند در این باور، گاه شکاف‌هایی از سرخوردگی نیز دیده می‌شود.

 

دهه هفتادی‌ها اما سیاست را بیش از آن‌که در صندوق رای بجویند، در رفتارهای اجتماعی می‌سنجند. حضور در پویش‌های محیط زیستی، تولید محتواهای انتقادی در وبلاگ‌ها و کانال‌های تلگرامی یا کمپین‌های دانشجویی مانند اعتراض به شهریه‌های دانشگاه آزاد یا فعالیت در کارزارهای حقوق زنان، جلوه‌های مشارکت این نسل است. دهه هشتادی‌ها اما سیاست را بازتعریف کرده‌اند.

 

برای آنها، یک ویدیوی ۱۵ ثانیه‌ای در تیک‌تاک که به زبان طنز از موضوعی سیاسی انتقاد کند یا یک چالش اینترنتی مانند «چالش سکوت» در استوری‌ها، معادل کنشگری است. این نسل، مفاهیم قدرت و تغییر را در ساحت رسانه‌های دیجیتال تجربه می‌کند و حتی ممکن است با ساخت یک میم سیاسی یا فالوکردن صفحات منتقد اجتماعی، نوعی مشارکت خودآگاه را ابراز کند.

 

 رسانه و تکنولوژی؛ نقش اول داستان

رسانه‌های مختلف، نقشی اساسی در شکل‌دهی به برداشت سیاسی نسل‌ها داشته‌اند. دهه شصتی‌ها رسانه را با روزنامه‌های کاغذی، رادیوهای کلاسیک و تلویزیون دولتی شناختند؛ زمانی که اخبار سراسری ساعت ۲۱ برای تحلیل شبانه کافی بود. دهه هفتادی‌ها در میانه‌ی تغییر رسانه‌ای بزرگ قرار گرفتند؛ با ظهور ماهواره، اینترنت خانگی و وبلاگ‌نویسی. آنها نخستین ایرانی‌هایی بودند که واژه‌هایی مانند «چت‌روم»، «بلاگر» و «یوتیوب» را به زندگی اجتماعی خود وارد کردند.

 

نسل هشتادی اما در دل انفجار دیجیتال متولد شد. فرزندان این نسل، در پنج سالگی از طریق روبیکا، شاد و آپارات محتوا دیدند و در ده سالگی از وی‌پی‌ان برای دسترسی آزادتر به شبکه‌های جهانی استفاده کردند. برای آنان، منبع جریان سیاسی از تلویزیون رسمی نمی‌آید؛ بلکه از ترندهای توییتر فارسی، هشتگ‌های اینستاگرامی و چالش‌های تیک‌تاک جهانی شکل می‌گیرد.

 

 آموزش رسمی و برداشت‌های متفاوت

آموزش رسمی همچنان بر ارزش‌هایی چون عدالت، ایثار و مشارکت تاکید دارد، اما نسل‌های جدید مفاهیم را به شیوه‌ای متفاوت دریافت می‌کنند. دهه شصتی‌ها با کتاب‌های درسی‌ای خو گرفتند که با تصویری از مفاهیم نمادین برجسته بود. دهه هفتادی‌ها همان تصاویر را دیدند، اما از بستر فضای آزاد اینترنت، با روایت‌های دیگر نیز آشنا شدند.

 

نسل هشتادی اما به سرعت با تضاد میان آموزه‌های رسمی و تجربه‌های واقعی روبه‌رو شده است. برای او، عدالت به معنای واقعی دسترسی برابر به تحصیل، شغل و آزادی اجتماعی تعریف می‌شود، نه فقط مفهومی آرمانی در کتاب درسی. این نسل، با ابزارهایی چون کمپین‌های دیجیتال، کارزارهای خیریه‌ آنلاین یا چالش‌های حمایت از حقوق بشر، مفهوم مشارکت را بازتعریف کرده است.

 

 سبک‌های مشارکت؛ از صندوق رای تا فضای دیجیتال

دهه شصتی‌ها صندوق رای را ابزار تغییر می‌دانند. برای آنان، شرکت در انتخابات، حتی با تردید، هنوز نوعی مشارکت مدنی محسوب می‌شود. در مقابل، بخش قابل توجهی از دهه هفتادی‌ها، تجربه‌های خود را از پیوستن به کارزارهای محیط زیستی، اجتماعی یا فرهنگی در فضای واقعی یا مجازی مهم‌تر از شرکت در فرایندهای رسمی می‌دانند.

 

دهه هشتادی‌ها هنوز در آغاز بلوغ سیاسی خود هستند، اما نشانه‌های مشخصی از نوع جدید کنشگری دیجیتال بروز داده‌اند. حمایت از یک کمپین اینترنتی، مشارکت در چالش‌های آنلاین یا حتی ترک یک اپلیکیشن به عنوان اعتراض نمادین (مثلاً حذف روبیکا در حمایت از دسترسی آزادتر به اینترنت) از جمله روش‌های مشارکتی آنهاست. برای آنان، مهم نیست تریبون کجاست؛ مهم این است که صدایشان شنیده شود.

 

 نسل نودی‌ها؛ آینده‌ای که زودتر از انتظار می‌رسد

دهه نودی‌ها امروز شاید هنوز کودک یا نوجوان باشند، اما نشانه‌های یک نسل متفاوت را در خود دارند. نسلی که از نخستین سال‌های زندگی با گوشی‌های هوشمند، اپلیکیشن‌های جهانی و روایت‌های چندرسانه‌ای احاطه شده‌اند. برای آنان، مرز میان سیاست داخلی و جهانی، سنت و مدرنیته، رسانه رسمی و شبکه‌های اجتماعی تقریباً محو شده است.

 

آشنایی زودهنگام با روایت‌های جهانی درباره حقوق بشر، عدالت اجتماعی و محیط زیست، ذائقه‌ سیاسی این نسل را از اکنون شکل داده است؛ حتی اگر هنوز در چهارچوب‌های رسمی سیاست مشارکت نداشته باشند. کارزارهای حمایت از حیوانات، دغدغه‌های محیط‌زیستی یا چالش‌های شبکه‌ای برای آموزش برابر، بخشی از دنیای روزمره‌ آنان را می‌سازد.

 

دهه نودی‌ها نسلی هستند که دیگر علاوه بر آنکه در فضای مجازی زیست می‌کنند با ساختار فکری «شبکه‌ای» پرورش یافته‌اند. برای آنان، مرجعیت نه الزاماً رسمی، که از درون حلقه‌های هم‌نسلان و پلتفرم‌های جهانی می‌آید. آینده سیاست در ایران، خواه ناخواه، باید آماده شنیدن صدای این نسل تازه باشد؛ نسلی که شاید خاموش به نظر برسد، اما در لایه‌های زیرین، شتابی متفاوت برای بازتعریف جامعه در خود دارد.

 

 نسل‌ها؛ پازلی که بی‌خوانش نمی‌توان چید

سیاست در ایران امروز، دیگر یک جریان یکنواخت نسلی نیست؛ مجموعه‌ای از خرده‌روایت‌هاست که هرکدام زبان، دغدغه و شیوه کنشگری خود را دارند. دهه شصتی‌ها با زیستن در دل ساختارها، دهه هفتادی‌ها با نقد و فاصله‌گیری، دهه هشتادی‌ها با بازتعریف مفاهیم در فضای دیجیتال و دهه نودی‌ها با درونی‌سازی جهانی‌ترین ارزش‌ها از همان سال‌های ابتدایی زندگی، هریک قطعه‌ای از این پازل گسترده‌اند. هیچ نسلی بر دیگری برتری ندارد؛ اما هر نسلی معنای متفاوتی از واژه‌هایی چون «عدالت»، «آزادی»، «مشارکت» و «تغییر» ساخته است. این تفاوت‌ها اگر ناشنیده بمانند، شکاف خواهند شد و اگر فهمیده شوند، به فرصت بدل خواهند شد.

 

دهه شصتی‌ها به اصلاح تدریجی از مسیر نهادها باور دارند؛ دهه هفتادی‌ها بیشتر به تغییر رفتارهای اجتماعی و ساختارهای موازی می‌اندیشند؛ دهه هشتادی‌ها سیاست را در لابه‌لای زبان تصویر، طنز و حرکت‌های شبکه‌ای بازآفرینی کرده‌اند و نسل نودی‌ها؟

 

آنها نسلی هستند که سیاست را در دل جهانی به شدت متصل و بی‌مرز خواهند فهمید؛ نسلی که هم رسانه‌های رسمی و هم الگوهای رایج مشارکت را هم ممکن است از نو تعریف کند. هنوز در آغاز راهند، اما نشانه‌های جست‌وجوی برابری، عدالت اجتماعی و نقد بدون واسطه در کنش‌های اولیه‌شان دیده می‌شود.

 

اگر سیاست‌گذاری آینده در ایران بخواهد میان این نسل‌های گوناگون پلی واقعی بزند، باید زبان چندنسلی را بیاموزد: زبانی که در آن مشارکت، فقط رای دادن یا خطابه‌های رسمی نباشد؛ در لایک‌ها، استوری‌ها، امضاهای دیجیتال، چالش‌های مدنی و کنش‌های غیرسنتی نیز بازتاب یابد.و اگر این پازل نسلی به درستی خوانده شود، ایران آینده، نه یک سرزمین گسسته، که مجمعی از روایت‌های رنگارنگ و هم‌افزا خواهد بود.

 

 

برای پیگیری اخبارسیاسیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۵۹۲۸۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر