کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۸۳۷۹
تاریخ خبر:

سفر با چمدان وعده | روایت ۴۰ سال سفر روسای جمهور به استان‌ها

سفر با چمدان وعده | روایت ۴۰ سال سفر روسای جمهور به استان‌ها

سفرهای استانی با هدف دیدار بی‌واسطه با مردم و پیگیری مشکلات انجام می‌شود

هفت صبح، ایمان بریم| روستای کوچک «کَلوخی» در سیستان‌و‌بلوچستان، زمستان ۱۴۰۳: پیرمردان و جوانان روستا در حیاط گِلی خانه‌ای جمع شده‌اند و چشم انتظار مهمان بلندپایه‌ای هستند. ناگهان هیاهو در می‌گیرد؛ رئیس‌جمهور وارد روستا می‌شود.کسی باور نمی‌کند این همان پزشکی است که پنجاه سال پیش در همین روستا خدمت سربازی کرده بود​.

 

مردمی که او را به نام کوچک «مسعود» می‌شناسند، با خوشحالی به استقبالش می‌روند و خاطرات قدیم را مرور می‌کنند. این صحنه‌ دیدار مستقیم رئیس‌جمهور با مردم عادی یادآور سنت دیرینی است که در جمهوری اسلامی شکل گرفته: سفرهای استانی روسای جمهور و حضور بی‌واسطه آنان در میان مردم.

 

سنت سفرهای استانی؛ پلی میان دولت و ملت

پس از انقلاب، ارتباط مستقیم مسئولان با مردم اهمیت ویژه‌ای یافت. در سال‌های جنگ تحمیلی و بازسازی، سرکشی رهبران و مسئولان به استان‌ها عمدتا با هدف دلجویی از مردم جنگ‌زده و پیگیری پروژه‌های عمرانی بود. با این حال، سفرهای استانی به شکل یک رویه مدون و منظم در دوره‌های بعد پررنگ‌تر شد.

 

روسای‌جمهور پیشین نیز به استان‌ها سفر می‌کردند، اما معمولا با همراهی چند وزیر و برای بازدید محدود از پروژه‌ها و جلسات اداری​. در دهه ۱۳۷۰، دولت‌ها دفتری برای رسیدگی به مناطق محروم در نهاد ریاست‌جمهوری ایجاد کردند و بودجه‌هایی به آن اختصاص می‌یافت​. سیدمحمد خاتمی (۱۳۷۶–۱۳۸۴) نیز در دوران اصلاحات دیدارهای استانی داشت؛ او در سفرهای خود اغلب به مراکز استان‌ها می‌رفت و پای صحبت مسئولان محلی می‌نشست.

 

هرچند خاتمی اهل شور و هیجان پوپولیستی نبود، اما ارزش این ارتباط را می‌دانست. وقتی در سال ۱۳۸۷ زمزمه بازگشت او به رقابت انتخاباتی شنیده شد، سفرهای استانی‌اش آغاز گردید و همین امر واکنش تند رقبایش را برانگیخت. روزنامه کیهان در اسفند ۱۳۸۷ این سفرهای انتخاباتی خاتمی را به استناد قانون، «خلاف صریح قانون» خواند و او را به تبلیغات زودرس متهم کرد​. این جنجال نشان داد که سفر به استان‌ها تا چه حد اقدامی سیاسی اثرگذار تلقی می‌شود که می‌تواند کفه‌ رقابت را جابه‌جا کند.

 

احمدی‌نژاد و اوج‌گیری سفرهای مردمی

با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴، سنت سفر استانی وارد مرحله تازه‌ای شد. احمدی‌نژاد سفرهای استانی را به برنامه‌ای منظم و پرشور تبدیل کرد که در چند دور تمامی ۳۱ استان کشور را دربر گرفت​. او علاوه بر خود، تمام اعضای کابینه را به شهرهای مختلف می‌برد و جلسات دولت را به دل مناطق محروم می‌کشاند​. برای نخستین بار، دیدن رئیس‌جمهور که بی‌تکلف روی زمین در بین روستاییان می‌نشیند یا در مناطق دورافتاده سرزده به یک روستا وارد می‌شود به واقعیتی رایج بدل شد​.

 

هدف اعلامی روشن بود: شنیدن بی‌واسطه مشکلات مردم و تصمیم‌گیری در محل​. حامیان دولت نهم این اقدام را «پدیده‌ای نو» و مصداق مردمی‌بودن دولت معرفی کردند​. به اذعان مسئولان دفتر مناطق محروم ریاست‌جمهوری، ارتباط نزدیک دولت با مردم باعث شد مشکلات از زبان خود آنها شنیده شود نه صرفا از گزارش‌های پشت‌میز​. حتی رهبر انقلاب نیز از این ابتکار حمایت قاطع کرد و در سال ۱۳۸۶ آن را «اقدامی بسیار خوب و ارزشمند»دانست که دولت را با حقایق کشور آشنا می‌کند.​ ​

 

اما روی دیگر این حرکت، وعده‌های بزرگ و انتظارات سنگین بود. احمدی‌نژاد در هر سفر ده‌ها مصوبه و طرح عمرانی تصویب می‌کرد که اجرای کامل آنها از توان بودجه و امکانات کشور خارج بود​. بنا به گزارش دولت بعدی، در هشت سال دولت‌های نهم و دهم بیش از ۲۱۱ هزار میلیارد تومان تعهد در سفرها ایجاد شد که تا پایان دولت تنها ۳۲درصد آن محقق گردید​. خود احمدی‌نژاد نیز در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری دولت نهم اذعان داشت «سالانه مسافرت‌های بی‌جهت و بی‌فایده دولت بیش از ۵۰۰ میلیون دلار خرج روی دست ملت می‌گذارد» که با رفتارهای بعدی او بسیار متناقض بود.

 

مخالفان سیاسی او را متهم می‌کردند که با سفرها و پخش پول نفت «هزاران نفر را دنبال خودروی خود به خیابان می‌کشاند» و تصمیماتی می‌گیرد که بسیاری از آنها بدون کار کارشناسی می‌مانند​. با این وجود، فضای رسانه‌ای داخلی در آن سال‌ها عمدتا از زاویه مثبت به این سفرها می‌نگریست. دوربین‌های صداوسیما انبوه جمعیت مشتاق در ورزشگاه‌ها را نشان می‌دادند که برای دیدن رئیس‌جمهور آمده‌اند و نامه‌های درخواست‌شان را روی سر گرفته‌اند. احمدی‌نژاد هم با لباس ساده و ادبیات عامه‌پسند، تصویری از «رئیس‌جمهورِ کوچه‌بازاری» ارائه می‌داد. این هویت چنان با او عجین شد که هنوز هم سفرهای استانی تداعی‌کننده نام احمدی‌نژاد است.

 

از اعتدال تا مردمی‌گرایی دوباره: تجربه روحانی و رئیسی

انتخابات ۱۳۹۲ ورق را برگرداند. حسن روحانی با شعار اعتدال و عقلانیت برنده شد؛ رای مردم به مسیری متفاوت از احمدی‌نژاد بود.​ دولت روحانی در ابتدای کار سعی کرد رویه سفرهای استانی را اصلاح کند. مشاوران او حتی نام «سفر استانی» را کنار گذاشتند و عنوان «کاروان تدبیر و امید» را برگزیدند​. تفاوت رویکرد روحانی محسوس بود: او عمدتا به مرکز استان‌ها می‌رفت، بسیاری پروژه‌ها را از طریق ویدئوکنفرانس افتتاح می‌کرد و از بردن همه وزیران خودداری نمود​.

 

رئیس دفتر معاون اجرایی رئیس‌جمهور در آن زمان صراحتا اعلام کرد «نه نامه‌ای می‌گیریم و نه ملاقات مردمی داریم؛ قرار نیست مانند قبل انبوه نامه‌های درخواستی جمع‌آوری شود و وعده‌های نشدنی داده شود.»​. همچنین تاکید شد مصوبات بی‌شمار و بدون پشتوانه پرهیز گردد تا باری بر دوش دولت نگذارد​. این تغییرات نشان از درس‌گیری دولت یازدهم از تجربه‌های گذشته داشت. با این حال، در عمل روحانی نیز به کلی از سایه رفتار احمدی‌نژاد خارج نشد.

 

استقبال‌های مردمی هرچند محدودتر، اما همچنان با بسیج نیروهای محلی برگزار می‌شد. روحانی با صدای بلند و لحن احساسی برای جمعیت سخنرانی می‌کرد و مردم با تشویق و هورا واکنش نشان می‌دادند​. بسیاری از مراجعه‌کنندگان باز هم نامه به دست به استقبال او می‌آمدند تا مشکلات‌شان را مستقیما مطرح کنند​. حتی روزنامه حامی دولت (جمهوری اسلامی) در آن زمان گلایه کرد که کاش رئیس‌جمهور به جای ماندن در شهر شیراز، به چند شهرستان فارس هم سر می‌زد تا شور و نشاط بیشتری ایجاد شود​. این انتقاد دوستانه نشان می‌داد انتظار افکار عمومی از رئیس‌جمهور برای حضور میدانی همچنان بالاست. 

 

روحانی در سال‌های پایانی دور اول ریاست‌جمهوری خود قدری از محافظه‌کاری اولیه فاصله گرفت؛ مثلا در آخرین سفرش به آذربایجان غربی علاوه بر مرکز استان، در شهر مهاباد نیز در جمع مردم حاضر شد​. به هر روی، عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم ثابت کرد که سنت سفر استانی چنان نهادینه شده که حتی یک رئیس‌جمهور متمایل به تکنوکراسی نیز نمی‌تواند آن را به طور کامل کنار بگذارد.

 

با شروع دولت سیزدهم، سفرهای استانی بار دیگر جان تازه‌ای گرفت.مرحوم ابراهیم رئیسی که با شعار «دولت مردمی» به قدرت رسید، در همان چهل روز نخست ریاست‌جمهوری خود به ۵ استان سفر کرد و رکوردی تاریخی برجا گذاشت.​ این سفرهای پرتعداد هفتگی نشان داد دولت سیزدهم اعتمادسازی میان اقشار مختلف را در گرو همین ارتباط رودررو می‌بیند. 

 

نمایش قدرت یا خدمت صادقانه؟ اثرات رسانه‌ای و سیاسی

سفرهای استانی اکنون به بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت سیاسی روسای جمهور ایران تبدیل شده است. هر دولت تازه تاسیس خود را موظف می‌داند که این سنت را ادامه دهد و البته به شیوه خود تفسیر کند. دولت چهاردهم که به عنوان «دولت وفاق ملی» بر سر کار آمده نیز از این قاعده مستثنا نیست. مسعود پزشکیان، در همین مدت کوتاه آغاز به کار دولتش، چندین سفر استانی پیاپی انجام داده است.​ دولت پزشکیان ماموریت خود را التیام شکاف‌ها و مشکلات انباشته تعریف کرده و گفتمان عدالت و انصاف را سرلوحه قرار داده است​. 

 

از دید یاران او، «مردم بزرگ‌ترین عامل موفقیت دکتر پزشکیان بوده‌اند» و رضایت مردم باید مهم‌ترین شاخص ارزیابی مدیران باشد​. بنابراین ارتباط نزدیک و بی‌واسطه با مردم  در این دولت گویا به عنوان یک نمایش سیاسی نیست و ابزار اصلی مشروعیت‌بخشی نیز به شمار می‌رود. تصویری که رسانه‌ها از رئیس‌جمهور جدید می‌سازند، پزشکیانی است که با لباس خاکی به میان روستاییان می‌رود و در همان اتاق‌های گِلی که روزگاری سرباز جوانی در آن بوده، با مردم گفت‌وگو می‌کند​.

 

در نخستین سفرهای دولت او، ده‌ها مصوبه عمرانی و هزاران میلیارد تومان اعتبار برای استان‌های محرومی چون خوزستان تصویب شد​. این اقدامات پیام روشنی دارد: دولت جدید می‌خواهد نشان دهد که برای حل فوری معضلات مردم آستین بالا زده است و از دل حرف تا عمل فاصله‌ای نیست. با این حال، ارزیابی اثرات واقعی سفرهای استانی موضوعی محل بحث است. مدافعان این سنت می‌گویند حضور میدانی رئیس‌جمهور اعتماد و دلگرمی مردم را تقویت می‌کند و به جامعه امید می‌دهد که صدایشان شنیده شده.​

 

همچنین رسانه‌های رسمی غالبا پوشش مثبتی از این رویدادها ارائه می‌کنند و تصاویر استقبال مردمی را به نمایش می‌گذارند تا وجهه مردمی دولت پررنگ‌تر شود. از منظر امنیتی نیز، دیدار مستقیم با جوامع محلی می‌تواند نارضایتی‌ها را مدیریت کند و به تخلیه هیجانات منفی کمک نماید. برای مثال، سفر رئیسی به خوزستان در نخستین هفته‌های کاری‌اش تلاشی بود برای آرام‌سازی اعتراضات مردمی بر سر بی‌آبی در آن استان.

 

در مقابل، منتقدان نگاه واقع‌بینانه‌تری دارند. از دید آنان، سفرهای استانی بیش از آنکه گرهی از مشکلات ساختاری کشور باز کند، کارکرد تبلیغاتی و نمایشی دارد.یکی از تحلیلگران با اشاره به تجربه دولت نهم استدلال می‌کند: «اگر این سفرها مشکلی را حل می‌کرد، باید در دوره احمدی‌نژاد کمترین مشکل را می‌داشتیم. اگر موجب محبوبیت می‌شد، ۱۳۹۲ کسی رای نمی‌آورد که نقطه مقابل او بود». به عقیده‌ منتقدان، حل مسائل مردم از مسیر نهادهای نمایندگی و نظام کارشناسی می‌گذرد نه حرکت‌های فردی رئیس‌جمهور​.

 

آنها می‌گویند رئیس‌جمهوری که وقت خود را صرف سرکشی به تک‌تک مشکلات خرد می‌کند، از پرداختن به سیاست‌های کلان باز می‌ماند.​ همچنین امروز دیگر شرایط سال ۱۳۸۴ حاکم نیست؛ دولت پول فراوان نفتی برای پخش در استان‌ها ندارد و جامعه دچار مشکلات عمیق اقتصادی است​. صف استقبال ساختن دشوارتر از گذشته شده و در برخی سفرهای اخیر، صداهای نارضایتی مردم نیز شنیده می‌شود​. با افزایش شبکه‌های اجتماعی، امکان پنهان ماندن ناکامی‌ها یا وعده‌های عمل‌نشده کمتر است. از این رو، اگر دستاورد ملموسی از دل مصوبات سفرها بیرون نیاید، ممکن است همین ابزار تبلیغاتی به عاملی برای سرخوردگی عمومی تبدیل شود​.

 

فرجام سخن

اکنون پس از قریب به چهار دهه تجربه، سفرهای استانی به سنتی تثبیت‌شده در سیاست‌ورزی ایران بدل شده است. از اصلاح‌طلب تا اصولگرا، هر رئیس‌جمهوری کوشیده است به نحوی «رئیس‌جمهورِ همه مردم» در اقصی‌نقاط کشور جلوه کند. این سفرها به ابزار دوگانه‌ای تبدیل شده‌اند که هم می‌توانند تریبون تبلیغاتی قدرت باشند و هم کانال ارتباطی ملت. در بهترین حالت، تصمیم‌های میدانی در استان‌ها باعث تسریع پروژه‌های معطل‌مانده و رفع محرومیت مناطق دورافتاده می‌شود.

 

در بدترین حالت، انبوه مصوبات کاغذی و کارناوال‌های زودگذر بر جای می‌ماند که تنها توقعات را بالا می‌برد. حقیقت آن است که افکار عمومی ایران قدر ارتباط بی‌واسطه را می‌داند و از دیدن عالی‌ترین مقام اجرایی در شهر و دیار خود احساس احترام می‌کند. اما همان مردم انتظار دارند که نتیجه عینی این آمد‌و‌شدها را نیز ببینند؛ چه در قالب طرح‌های عمرانی به ثمرنشسته و چه در قامت کاهش مشکلات معیشتی.

 

به بیان دیگر، سفر استانی زمانی در حافظه جمعی ماندگار می‌شود که وعده‌هایش روی زمین نماند و صرفا بر صفحه اخبار نقش نبندد. روسای جمهور در ایران پس از انقلاب دریافته‌اند که مشروعیت و مقبولیت‌شان تا حد زیادی به تعامل‌شان با مردم گره خورده است. هر یک با سبک و سیاق خاص خود این میراث سیاسی را ادامه داده‌اند و بی‌شک آیندگان نیز برای اثرگذاری بر دل‌ها و ذهن‌ها، بار دیگر چمدان سفر خواهند بست.

 

 

کدخبر: ۵۸۸۳۷۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر