پزشکیان و ماجرای مجاهدان شنبه
سعید لیلاز از سه ماموریت ویژه رئیسجمهور میگوید
هفت صبح| «اصطلاح «مجاهدان شنبه» را مرحوم احمد کسروی در اثر سترگ خود، کتاب «تاریخ مشروطه ایران» نوشته و در آنجا توضیح میدهد که انقلاب مشروطه روز جمعه پیروز شد؛ درست مثل انتخابات ریاست جمهوری در ایران؛ و بلافاصله بعد از روز جمعه، گروهی که مرحوم کسروی آنها را «خوشهچینان انقلاب» نامگذاری میکند، روز شنبه، فردای روز پیروزی انقلاب مشروطه، بدون اینکه کوچکترین دخالتی کرده یا زحمتی کشیده باشند و مجاهدتی به خرج داده باشند یا در فرایند پیروزی انقلاب، هزینهای کرده باشند، بلافاصله حمایلهای پر از قطار فشنگ به گردنشان بستند و نفری یک تفنگ دستشان گرفتند و خودشان را در داخل صفوف مجاهدینی جا زدند که مثل مرحوم باقرخان و ستارخان و شهید ثقهالاسلام و بزرگان دیگری که عموما آنها هم اهالی تبریز بودند، جا زدند و حتی جلوتر از آنها قرار گرفتند و گفتند ما هم در پیروزی انقلاب و نتایج آن شریک هستیم.
احمد کسروی اسم اینها را میگذارند «مجاهدان روز شنبه» و به طرز عجیب و شگفتآوری در تمام انتخابات ریاست جمهوری که حداقل من از سال ۱۳۷۶ به این طرف یادم هست، این مفهوم «مجاهدان شنبه»، کاملا موضوعیت داشته و ما هر بار به بلایای آن مبتلا شدهایم و این خطر جدی در کمین دولت آقای پزشکیان هم هست.»
اینها بخشی از مصاحبه سعید لیلاز با وبسایت خبرآنلاین است که اسم کسانی که در انتخابات نقشی ندارند و پس از انتخابات وارد معرکه میشوند میگذارد: مجاهدان شنبه. در این مصاحبه او قرار بوده درباره اولویتهای دولت پیش روی مسعود پزشکیان حرف بزند. اولویتهایی که عمدتا متمرکز است بر حقوق بازنشسته و شاغل ایرانی اعم از خصوصی و دولتی. بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید:
دقیقتر بگویم، کسانی که کوچکترین دخالت و هزینهای نکردند در پیروزی کاندیدای موردنظرشان یا در دوران قبل از این پیروزی از هیچ محدودیتی تحت فشار نبودند و هیچ هزینهای برایش نپرداختند، روز شنبه، فردای روز انتخابات میآیند جلو و خودشان را صاحب حق میدانند و میگویند ما بایستی در محصول عمده این پیروزی شریک باشیم.
یادم هست که مرحوم عزتالله سحابی هم برای من تعریف میکرد و هم بعدا در خاطراتش نوشت که وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، آن کسانی که بلافاصله بعد از کودتای ۲۸ مرداد یا حتی قبل از کودتای ۲۸ مرداد از ایران فرار کرده بودند و بیش از ۲۵ سال را در کشورهای آمریکایی و اروپایی در آسایش و خوشی بهسر برده بودند، وقتی آمدند ایران، مقابل کسانی که ۱۰ تا ۱۵ سال زندانی کشیده بودند، از جمله خود مرحوم سحابی که ۱۳ سال زندان را تحمل کرده بود، قرار گرفتند و گفتند اینها که در زندان بودند رادیکال و تند هستند و مصلحت نیست ما اینها را بهکار بگیریم، در نتیجه، و همان آقایانی که سالها در آمریکا و اروپا زندگی کردند، آمدند و مَناصب را اشغال کردند.
آقای پزشکیان باید دو، سه تا کار را فورا انجام دهد. اصلیترین مسئله ملت ایران در حال حاضر اقتصاد و معیشت مردم است، آقای پزشکیان هم قدرت قانونی لازم را دارند و هم قدرت اجرایی و هم منابع کافی را برای اینکه متوسط مبلغ پرداختی به ۲۰ میلیون حقوقبگیر بازنشسته و شاغل ایرانی را اعم از خصوصی ودولتی را قبل از پایان مهرماه فورا، بازنگری و ترمیم کند و البته این افزایش، ربطی به آن افزایش سنواتی در اسفندماه ندارد. ما باید فورا، به این مهار و شکاف پدیدآمده بین ملت ایران و دولت و حکومت پایان دهیم.
حرکت دومی که فورا باید انجام بگیرد در زمینه معیشت سه میلیون خانوار کشاورز ایرانی است. سوای این، قیمتهای خرید تضمینی مواد کشاورزی مثل گندم، جو یا هر کالای دیگری را که دولت تعیین میکند. اولویت دوم آقای پزشکیان این باید باشد که اولا بدهی دولت به کشاورزان زحمتکش ایرانی که بسیار بسیار موفق عمل کردهاند، را فورا تسویه کند، علاوهبراین، تا زمانی هم که بدهی، تسویه نشده، مطابق با نرخ بهره بانکی به آنها سود بپردازد و ثالثا برای سال آینده معادل تحولات تورم، تغییرات در نرخ خرید تضمینی محصولات کشاورزی اساسی اعمال کند. مسئله گندم، مسئله جو، مسئله مواد غذایی، مسائلی نیست که ما به صرف اقتصاد به آنها بپردازیم.
به شما قول میدهم دارد، کارشناسان کمک میکنند در جزئیات، تمام اینها، هم مطالعه شده، هم منابعش میتواند وجود داشته باشد و دیده شود. ما در حال حاضر روزانه حدود سه هزار میلیارد تومان فقط یارانه،یعنی از طریق سه کالای انرژی در ایران ( گاز ، بنزین و گازوئیل) روزی سه تا چهار هزار میلیارد تومان پول هدر میرود. اینها را میشود اصلاح کرد.
گام سومی که دولت باید فورا بردارد، در تعامل با مقام معظم رهبری باید یک سامان بنیادینی به این لایحه عفاف و حجاب دهد. لایحه عفاف و حجابی که حتی دولت مرحوم رئیسی هم علاقهای به گردن گرفتن آن نداشت و هیچ کسی حاضر نیست مسئولیتش را بپذیرد، الان بهترین زمان است برای اینکه در تعامل با مقام معظم رهبری این لایحه پس گرفته شود و یک سامان بگیریم برای این موضوع.
من به شما اطمینان میدهم بدون پلیس و بدون بزن و بگیر و زد و خورد و دعوا، وضعیت عفاف و حجاب در پایتخت اغلب کشورهای اسلامی به مراتب از تهران بهتر است و بنابراین تمام این کارهایی که ما به بهانه ارتقای حجاب و عفاف انجام دادیم، اینها همه منجر به نقض غرض شده؛ هم حجاب را بهتر نکرده و بلکه بدتر کرده، هم شکاف مردم و حاکمیت را بیشتر کرده طوری که سرانجام شما خودتان دیدید، مقام معظم رهبری هم از این شکاف، ابراز نارضایتی کردند.
یادتان نرود سردار یدالله جوادی، معاون سیاسی محترم سپاه دو سه هفته پیش مصاحبه مهمی کردند که در آن شلوغیها زیاد دیده نشد، ایشان گفت ما از نتایج و مشارکت سه تا انتخابات قبلی اصلا راضی و خرسند نیستیم. من به شما عرض میکنم؛ بیش از ۹۰ درصد مسائل اقتصادی ایران در داخل ایران است و ریشهاش داخلی است و ربطی به برجام ندارد. من فقط برای اینکه ثابت کنم حرفم درست است، در ۹ ماه اول سال ۱۴۰۲ به اندازه تمام سال ۹۷ و ۹۸ نفت فروختیم و درآمد نفتی داشتیم.
دلاری دارم میگویم. و الان سطح تجارت خارجی ایران به پیش از دوران تحریم دوم، یعنی حدود سال ۱۳۹۶ برگشته است. ما حدودا ۲۰۰ میلیارد دلار امسال تجارت خارجی داریم که تقریبا معادل سال ۱۳۹۶ است. الان، ریالی و ارزی صحبت میکنم، نه بشکهای. بنابراین مشکل حادی در زمینه برجام یا FATF الان در ایران وجود ندارد،شما همه اینها را بگذارید کنار. اگر حق با شما باشد، این ایالات متحده آمریکاست که ایران را تحریم کرده، ایران که خودش را تحریم نکرده که بگوییم بیا برو و رفعش کن. مگر اینکه گویندگان این سخن قائل به این باشید که ما برویم پیش آمریکاییها و باج بدهیم.
نه، من مخالفم این هستم که جمهوری اسلامی باج بدهد.ایالات متحده آمریکا باید نظام مستقل سیاسی حاکم بر ایران را بپذیرد، به روابط محترمانه در برابر این نظام تن دهد و برگردد به برجام. آمریکا از برجام خارج شده، چرا شما اصرار میکنید ما به برجام برگردیم؟من معتقدم حتما جو روانی بازار را بهبود میبخشد، ولی هشدار میدهم، جو روانی، موقتی، دامنهاش کوتاه و کماثر است. بنابراین، نباید انتظار داشت که روی کار آمدن آقای پزشکیان منجر به کاهش اساسی قیمت دلار شود و بعد هم بماند در آن حالت.
قیمت دلار هم مثل هر کالا و خدمات دیگری تابع نظام عرضه و تقاضا است. اگر عرضه دلار افزایش پیدا کند و تقاضایش، یعنی رشد نقدینگی کاهش پیدا کند، قیمت دلار تثبیت میشود، وگرنه، قیمت دلار معادل نرخ تورم میرود بالا و باید هم برود بالا، وگرنه صادرات کشور از صرفه اقتصادی میافتد و واردات افزایش مییابد،همان اتفاقی که در سال ۱۴۰۲ افتاد.