معادله چند مجهولی ۸ تیر
پاسخ به سوالات درمورد احتمال ردصلاحیت کاندیداها، مشارکت، ائتلافها، کنارهگیریها و نتیجه احتمالی انتخابات ریاستجمهوری
هفت صبح| امروز شنبه ۱۹ خرداد است. 3هفته دیگر در چنین روزی، همه دنبال این هستند که ببینند چه کسی رئیسجمهور شده. اما آیا از همین حالا هم میتوان در این زمینه حدس و گمانی داشت؟ برای اینکه معادله را حل کنیم باید مرحلههای مختلف انتخابات را با هم مرور کنیم؛ انتخابات 4خان یا مرحله سخت دارد: مشروعیت یا تاییدصلاحیت توسط شوراینگهبان، مصلحت یا رایزنیهای سیاسی برای انصراف یا ائتلاف، مشارکت یا حضور مردمی و مقبولیت یا رایداشتن پیش شرکتکنندگان. ببینیم که در هر مرحله چه کسانی میتوانند به سلامت عبور کنند و چه کسانی برای رد شدن از آن خان با مشکل روبهرو خواهند بود.
کاندیداهای دولتی جانشین سیدابراهیم رئیسی، گویا در زمینه تایید صلاحیت، با تردید روبهرو شدهاند. نشانه آن را هم میتوان در نامه بیسابقه جمعی از وزرا و اعضای کابینه به شوراینگهبان در تایید صلاحیت اسماعیلی، وزیر ارشاد دانست. یادمان نرفته که مهرداد بذرپاش هم سال ۱۳۹۶ برای ثبتنام به وزارت کشور رفته بود و بعد از ثبتنام منصرف شد. برخی در آن زمان گفتند او نگران تایید صلاحیت خود بوده. با اینحال، به احتمال بیش از ۷۰درصد، دستکم یکی از اعضای کابینه، تاییدصلاحیت خواهد شد (امیرحسین قاضیزاده هاشمی که سابقه تاییدصلاحیت هم دارد) و آن طور که رئیس سازمان برنامهوبودجه گفته، در نهایت روی یک نفر توافق خواهد شد.یعنی بین اسماعیلی وزیر ارشاد، بذرپاش وزیر راه و مسکن، صولت مرتضوی وزیر کار، داوود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه و قاضی زاده هاشمی رئیس بنیاد شهید.
خیال کاندیداهای اصولگرا از تایید صلاحیت در انتخابات راحت است. لیستی که قرار است روز سهشنبه اعلام شود، حتما نام محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و علیرضا زاکانی را خواهد داشت. میتوان برای مصطفی پورمحمدی نیز شانسی برای تایید صلاحیت قائل شد.
اما سوال بزرگ این است که در برابر این 4نفر اصلی یعنی جلیلی، زاکانی، قالیباف و بذرپاش (یا اسماعیلی)قرار است چه نفراتی از جناح مقابل قرار بگیرند؟ بزرگترین علامت سوال، مقابل نام علی لاریجانی است. تایید صلاحیت او در این انتخابات یعنی شوراینگهبان در سال ۱۴۰۰ اشتباه کرده و ردصلاحیت او یعنی کاهش مشارکت در انتخابات و البته بیتوجهی به تذکراتی که رهبری در جریان انتخابات ۱۴۰۰ درمورد بررسی صلاحیتها داده بود. شوراینگهبان البته سابقه تجدیدنظر در نظرات خود را دارد. در سال ۱۳۸۴، مهرعلیزاده را ردصلاحیت کرد و در سال ۱۴۰۰، تایید. در سال ۱۳۹۲، هاشمیرفسنجانی را برای ریاستجمهوری ردصلاحیت کرد ولی در سال ۱۳۹۴، برای خبرگان تایید صلاحیت کرد. در این شرایط همه چیز برای لاریجانی پنجاه- پنجاه است.
به جز او آیا ممکن است فرد دیگری از جریان اعتدال هم تایید صلاحیت شود؟ وضعیت برای عبدالناصر همتی و محمد شریعتمداری هم همین قدر پنجاه- پنجاه است، با این تفاوت که تایید یا ردصلاحیت آنها اثر چشمگیری بر مشارکت در انتخابات نخواهد داشت.هیچکدام از این نفرات کاندیدای اصلاحطلبان نخواهند بود.
در مورد اصلاحطلبان چطور؟ دیروز جبهه اصلاحات اعلام کرد که از یکی از این 3نامزد حمایت خواهد کرد: عباس آخوندی، اسحاق جهانگیری و مسعود پزشکیان. در میان این سه، جهانگیری سابقه تایید صلاحیت دارد و مسعود پزشکیان سابقه ردصلاحیت ولی در حالحاضر، به نظر شانس مسعود پزشکیان برای تایید صلاحیت بیش از جهانگیری (به دلیل عملکرد در مناظرههای سال ۱۳۹۶) است و عباس آخوندی آخرین شانس را دارد.
محمود احمدینژاد، کما فی السابق تایید صلاحیت نخواهد شد. چه موافق این رویکرد باشیم و چه نباشیم؛ با اینحال، ممکن است علی نیکزاد از وزرای او تایید صلاحیت شود.
مصلحت : بیایید فرض کنیم فهرست کاندیداها چنین باشد: محمدمهدی اسماعیلی، مهرداد بذرپاش، مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، محمد شریعتمداری، امیرحسین قاضیزاده هاشمی، علی لاریجانی، صولت مرتضوی، علی نیکزاد، عبدالناصر همتی.
از میان این 12نفر احتمالا اسماعیلی یا بذرپاش، کاندیدای دولت خواهد شد. پزشکیان، پورمحمدی، شریعتمداری و همتی ممکن است به نفع لاریجانی کنار بروند، نیکزاد ممکن است به نفع جلیلی کنار برود و زاکانی و قالیباف هم ماندنی هستند. بنابراین ترکیب اصلی یک ترکیب 5نفره خواهد بود: کاندیدای دولت، لاریجانی، جلیلی، زاکانی و قالیباف.
مشارکت: میانگین مشارکت در انتخاباتهای ریاستجمهوری تاکنون ۶۰درصد بوده اما در آخرین انتخابات این عدد زیر 50 بوده. درست مشابه آخرین انتخابات برگزار شده در کشور؛ یعنی انتخابات مجلس. در 7دوره اخیر، اگر میزان مشارکت از عدد ۶۵درصد عبور کرده، یک چهره اعتدالی یا اصلاحطلب (خاتمی، روحانی) رئیسجمهور شده است. وزارت کشور میگوید در نظرسنجیها، میانگین مشارکت ۷۰درصد است. در این صورت، شانس لاریجانی بالا خواهد بود؛ البته اگر او تایید صلاحیت شود. ولی اگر مشارکت زیر ۶۰درصد بیاید این امکان وجود ندارد که یک چهره اعتدالی رئیسجمهور شود.
برای اینکه ۶۵درصد رای بدهند، باید حدود 40میلیون نفر رای بدهند و آوردن این تعداد، پای صندوق کار سادهای نیست. خیلی ساده بخواهیم بگوییم از حدود ۶۲میلیون نفری که میتوانند رای بدهند، ۲۰میلیون نفر زیر 30سال سن دارند. یعنی متولدین ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۵. کسانی که هیچ ایدهای از دوره اصلاحات و حتی محمود احمدینژاد ندارند. اگر فرض کنیم که مشارکت در میانسالان و کهنسالان، ۷۵درصد است، حدود ۳۱ و نیم میلیون نفر از آن ۴۰میلیون جور میشود ولی کاندیداها باید ۸ و نیم میلیون نفر از نسل جوان زیر ۳۰سال را هم پای صندوق بکشند.
مقبولیت: از فهرست 5نفره پایانی ما 3نفر تجربه شرکت در انتخابات را داشتند. قالیباف در انتخابات ۹۲، حدود ۱۷درصد و جلیلی، حدود ۱۲درصد آراء را داشته که با فرض مشارکت ۶۰درصدی یا ۳۶میلیون نفری یعنی حدود ۶ و نیم و ۴ و نیم میلیون رای. لاریجانی در انتخابات ۱۳۸۴، ۶درصد آرا را داشت. یعنی حدود ۲میلیون رای. با این حساب، قالیباف ممکن است با جلیلی به دور دوم برود ولی فاکتورهایی که در این آمار نیامده اولا تفاوت رای لاریجانی از ۱۳۸۴ تا امروز، یعنی در 20سال اخیر است و ثانیا ائتلافهایی که ممکن است روی آرا تاثیر بگذارد.
برای اینکه درک بهتری از وضعیت جامعه داشته باشیم شاخص جستوجو در مورد کاندیداها در گوگل را بررسی کردیم. در یک هفته گذشته بیشترین میزان رشد جستوجو برای سعید جلیلی و پس از او برای علی لاریجانی بوده است. قالیباف، کاندیدای دولت (بذرپاش یا اسماعیلی) و زاکانی در رده سوم تا پنجم قرار دارند. بنابراین نتایج، میتوان یک مرحله دوم بین سعید جلیلی و علی لاریجانی را پیشبینی کرد. چیزی مشابه انتخابات سال ۱۳۸۴. آیا نتیجه آن انتخابات یعنی باخت هاشمی هم برای علی لاریجانی تکرار خواهد شد؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم که آیا او خواهد توانست از خان اول یعنی شورای نگهبان بگذرد یا نه.