جزئیات نادیده در پرونده اتوبوسهای وارداتی
صفکشی در بهشت
هفت صبح| احتمالا تا الان در جریان تنشی که دو روز پیش در صحن شورای شهر تهران اتفاق افتاده قرار گرفتهاید، اتفاقی که طی آن هفت نفر از اعضای شورای شهر موقع سخنرانی علیرضا زاکانی، شهردار تهران اقدام به ترک صحن کردند و ماجرا آنقدر بیخ پیدا کرد که بعضیها آن را به آبستراکسیون اعضای شورا علیه شهردار تعبیر کردند اما کمیبعد معلوم شد که اصلا آن جلسه مصوبهای نداشته که اعضای شورشی شورا بخواهند با «از رسمیت انداختن جلسه» آن را لغو کنند. پس این اعتراض شدید و نمایشی چرا اتفاق افتاد؟
در جواب این سوال سناریوهای مختلفی مطرح میشود. قرائت رسمی و البته سطحی از ماجرا این است که اعضای معترض شورای شهر میگویند که امضای قرارداد ۲ میلیارد یورویی خرید اتوبوسهای برقی از یک شرکت چینی که در امور ساختمانی فعال است، آن هم بدون مناقصه اقدام غلطی بوده یا در بهترین حالت آنقدر شفاف نیست که آنها بتوانند در موردش حسن ظن داشته باشند.
همین قرائت رسمی از ماجرا باعث شد که بعضی رسانهها بنویسند که اتوبوسهای چینی بین تیم یکپارچه اصولگرای مدیریت شهری تهران اختلاف انداختهاند و روزنامه همشهری ارگان شهرداری تهران هم تیتر بزرگی در صفحه اولش منتشر کرد که«چه کسانی با پیشرفت تهران مخالفند» که طعنهای مستقیم و حتی سنگدلانه به برخی اعضای شورای شهر بود. اما برای کسانی که اخبار شورا و شهرداری را دنبال کنند و در جریان خط و ربط سیاسی اعضای شورا و پیشینه رابطه آنها با زاکانی باشند میدانند که عمق اختلاف بیشتر از این حرفها است که بتوان اتوبوسهای چینی را مقصر دانست.(هرچند این مسئله نافی مشکلات احتمالی فرایند خرید و واردکردن اتوبوسهای چینی نیست)
کسانی که عمق اختلاف را به مسائل سیاسی ربط میدهند برای رد کردن بقیه گمانهزنیها هم دلایلی دارند. آنها در جواب کسانی که پای اصلاحطلبان را وسط میکشند، میگویند که اصلا اصلاحطلبان و مهرههای نسبتا نزدیک آنها به شهرداری داخل این بازی نیستند و حتی کسی که جزئیات پرونده اتوبوسهای چینی و ایرادات آن را افشا کرد یعنی یاشار سلطانی عضو حلقه اصلاحطلبان قرار نمیگیرد و یافتههایش عموما آتش مهمات زدوخوردهای داخلی اصولگرایان بوده. (هر چند در نهایت این افشاگریها به نفع جامعه ایرانی نیز کارکرد پیدا میکنند)
گروهی که ماجرا را سیاسی میدانند، دخالت خودرو سازهای داخلی در این دعوا را هم جدی نمیدانند و میگویند که اگرچه شهرداری و در راس آن زاکانی به نوعی در توجیه خرید بسیار کلان از شرکت چینی، کوتاهی خودروسازهای داخلی و بدعهدی آنها در تحویل اتوبوس به شهرداری را مطرح کرده بود اما نفوذ خودروسازهای داخلی نمیتواند چنین اختلاف بزرگی بین شورای شهر و شهرداری ایجاد کند ضمن اینکه این اولین بار نیست که همین گروه از اعضای شورای شهر علیه زاکانی اعتراض میکنند.
مثلا میدانیم که جعفر تشکری هاشمیتقریبا هربار که جریانی انتقادی علیه شهرداری تهران به وجود آمده در سمت منتقدان ایستاده است نمونهاش ماجرای پارک قیطریه، او شخص زاکانی را هدف گرفت و توئیت کرد: «مدیران باید آداب صحبت با مردم را یاد بگیرند. عجله در پاسخگویی و حاضرجوابی فضیلت نیست. پیام کارزار بوستان قیطریه، برخورد اقناعی، کارشناسی و محترمانه از سوی مدیران است. اینک وقت آن رسیده که در پاسخ به خواست شهروندان، انتخاب مستقیم شهردار توسط مردم را از مجلس شورای اسلامیبخواهیم.»
میزان جالب بودن چنین حرفی از یک عضو شورای شهر بیشتر از این جهت است که خود اعضای شورای شهر(که همگی از اردوگاه اصولگرایان هستند) مسئول انتخاب شهردار با رای خودشان هستند و حالا یک عضو این شورا میگوید که این حق را از ما بگیرید و مستقیما بدهید به خود شهروندان. به طورکلی وقتی توئیتر تشکری هاشمی را مرور کنیم یا سخنرانیهایش در مورد مدیریت شهری را بخوانیم میبینیم که به روشهای مختلف در حال انتقاد تند از شهردار تهران است حالا ماجرا جمعآوری پلهای عابرپیاده باشد یا آلودگی هوا یا فرسودگی ناوگان حمل و نقل عمومی.
این موضوع تقریبا به همین شدت در مورد دیگر چهرههای بیشتر شناخته شده جریان معترض به زاکانی در شورای شهر هم دیده میشود مثلا ناصر امانی که یکی دیگر از چهرههای برجسته جریان معترض به زاکانی است معمولا به همین تندی از شهرداری تحت مدیریت او انتقاد میکند.
به این جملات او توجه کنید: «قبل از افتتاح سرای ایرانی در سهراه افسریه به شهرداری تهران تذکر دادم که پیوست ترافیکی این پروژه را تهیه و قبل از افتتاح اجرا کند که متأسفانه مانند اکثر تذکرات شنیده نشد و باعث ترافیک سنگین و نارضایتی شهروندان گردید، اینگونه میخواستید کمر ترافیک را بشکنید؟» یا این یکی جملات: «همزمان با شروع سومین سال این دوره مدیریت شهری، سومین معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری هم منصوب شد، یعنی هر سال یک معاون!؟ بار سنگین توسعه حمل و نقل عمومیدر تهران هنوز دست به دست میشود، دعا میکنیم عُمر تصدی این معاون که مطلوب آقای خاص است دو ساله باشد و البته موفق!»
حتی اعضای کمتر شناخته شده این گروه هم اگرچه با احتیاطتر حمله میکنند اما بیتعارف بارها به ناکارآمدی زاکانی تاکید کردهاند. نمونهاش واکنش سوده نجفی به تمسخر یکی از تصاویر زاکانی که گفته بود: «ناکارآمد وضعیف است و سرجایش قرار نگرفته، هرنقدی به او دارید اما ورود به روابطش باخدا و تمسخر گناهی نابخشودنی است.»
کمیکه عقبتر میرویم میبینیم که در ماجراهایی مانند شائبه دخالت داماد زاکانی در امور شهرداری مناطق مختلف هم همین اعضای شورای شهر بودند که تندترین انتقادها را در صحن شورا علیه او کردند. اصلا همان موقع بود که گفته شد ۹ نفر از ترکیب ۲۱ نفره شورای شهر تهران یعنی ناصر امانی، مهدی عباسی، زهرا شمس احسان، مهدی اقراریان، علیرضا قائمی، سوده نجفی، جعفر شریبانی، حبیب کاشانی و سید جعفر تشکری هاشمیدر مقابل طیف حامیشهردار تهران صف آرایی کردهاند و دیگر تعارف را کنار گذاشتهاند.
پس همانطور که میبینید شهرداری تهران و اعضای شورای شهر که همگی عنوان «اصولگرا» را یدک میکشند هیچ وقت یکدست نبودهاند و اختلافات جدی دارند، اختلافاتی که بیشتر سیاسی به نظر میرسند و در پس همه آنها یک اسم معروف دیگر هم به چشم میخورد: محمدباقر قالیباف.
در واقع بسیاری معتقدند که اعضای شورشی و منتقدان سرسخت زاکانی در شورای شهر نه به اصلاحطلبها نزدیک هستند، نه تحت نفوذ خودروسازها و جریانهای دیگر بلکه همگی در یک فصل مشترکند: نزدیکی به قالیباف، مثلا جعفر تشکری هاشمیقبلا معاون حمل و نقل و ترافیک قالیباف در شهرداری تهران بوده است همچنین سابقه همراهی او با قالیباف به فعالیت هردو در سپاه پاسداران میرسد موضوعی که در مورد ناصر امانی هم صدق میکند او هم سابقه دوستی طولانی با قالیباف در سپاه دارد و بعدتر معاون او در شهرداری تهران بوده است.
مهدی اقراریان یکی دیگر از اعضای گروه معترض به زاکانی هم اگرچه سن و سن بسیار کمتری دارد اما در جای دیگری از نزدیکان قالیباف محسوب میشود و آن دبیری شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامیاست. ممکن است شما هم شنیده باشید که این گروه از نزدیکان قالیباف توقع داشتهاند که بعد از او یکی از اعضای حلقه خودش در زمان طولانی شهرداری، روی صندلی ساختمان خیابان بهشت بنشیند اما این هم همه ماجرا نیست. اختلاف قالیباف و زاکانی اگرچه هردو به عنوان نیروهای سیاسی جریان انقلابی شناخته میشوند عمیق تر از این حرفها است و اوج این اختلاف را در انتخابات مجلس که حدود دو ماه پیش برگزار شد دیدیم جایی که حلقه قالیباف صراحتا زاکانی را به تلاش برای حذف اعضای این حلقه متهم میکردند.
ماجرا تا جایی پیش رفت که جهاننیوز، رسانه نزدیک به زاکانی رسماً تأیید کرد که قالیباف و زاکانی در انتخابات اخیر در دو جبهه مختلف قرار داشتند و در نهایت جبهه قالیباف شکست خورده است اما آیا قالیباف کسی است که اگر شکست بخورد عقب بنشیند؟