پدیدهای به اسم احد بیوته
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی؟
روزنامه هفت صبح| این روزها با انتخاب شدن «احد بیوته» به عنوان یکی از نمایندگان شهرهای اردبیل، نمین، نیر و سرعین ویدئوی یکی از طنزهای تلویزیونیاش، در شبکههای اجتماعی برای چندمین بار وایرال شده و حضورش در رقابتهای انتخاباتی مورد نکوهش قرار گرفته. هر کس از ظن خود یار گشته و آن را به پایین آمدن سطح نمایندگی معنا کرده، که اگر این گزاره درست هم باشد این اتفاق مدتها پیش رخ داده و شاید این فرد کمترین تقصیری در این قضیه نداشته باشد.
او طبق نص صریح قانون که «هر ایرانی میتواند رای دهد و خود را در معرض آرای مردم قرار دهد» وارد صحنه شده. در انتخابات دو دوره قبل هم جزو نفرات بالای جدول آرا بود و با این حال از شکست نهراسیده، ملول به کنج عزلتی ننشسته، دوباره و سه باره به پا خاسته و به میدان رقابت بازگشته. این بار همای سعادت بر روی شانهاش نشسته و موفق شده به بهارستان راه یابد. این امر نشان از پایمردی و عزم راسخاش برای رسیدن به اهدافی که برای خود ترسیم کرده دارد.
آن ویدئوی کوتاه، دو دقیقه از حیات نیم قرنی بیوته است که سالها در حوزه تئاتر و بعدها بهصورت تخصصی در طنز تلویزیونی حضور پیدا کرده و به چنان اشتهاری دست یافته که تک تک اهالی استان اردبیل از ریز و درشت و خرد و کلان او را به اسم کوچک میشناسند. این یعنی که طرف دنبال شهرت و محبوبیت صرف نبوده چرا که آن را ربع قرن پیش و در برنامه پرطرفدار جنگ آدینه که صبحهای جمعه از شبکه سبلان پخش میشد تجربه کرده.
تصور آن برنامه محبوب که بیش از ۱۰ سال روی آنتن بود و هیچ برنامهای به گرد پای محبوبیتش نرسید، بدون حضور بیوته قابل تصور نیست. او کمدین بوده و هست و اتفاقاً از نوع خوبش! از آنهایی که ملاحت ذاتیاش را به تمام نقشها و تیپهایی که ارائه کرده اضافه کرده. یکی از بهترینهایش همان تیپ پیرمرد غرغروی دوست داشتنی بود اما او به این شهرت تصویری اکتفا نکرده و دود چراغ خورده و درس خوانده و پتانسیلهای خود را در حوزههای دیگر نشان داده است.
اینکه یک نفر نخواهد در ایستگاهی- ولو موفق - متوقف شود و یک عمر از آن توفیق ارتزاق کند نشان از جاهطلبی و میل به کسب موفقیتهای بیشتر دارد. در نتیجه او خواند و خواند تا فوق لیسانس مدیریت را از اصفهان و دکترایش را از تهران گرفت و در کنار آن با سفر به تک تک روستاهای استان هم برنامه مورد نظرش را تولید کرد و هم با ملاقات با افراد سالخورده و قدیمی به فکر تدوین فرهنگ نامهای مفصل از اصطلاحات و ضربالمثلهای ترکی رایج در این روستاها افتاد تا دین خود را به فرهنگ فولکلور سرزمین مادری ادا کند.
در حالیکه ما میدانیم کار تحقیقی چقدر طاقت فرسا، حوصلهبر و طولانیست و صبر ایوب میطلبد و پوست کرگدن تا اینکه نتیجهاش شد ۱۰جلد کتاب که برای قرنهای بعد مطمئناً تبدیل به یکی از مهمترین مرجعهای گران سنگ در حوزه فولکلور آذربایجان خواهد شد.با این اوصاف این فرد هیچ کم و کسری از بقیه نامزدهای منتخب ندارد .
از طرف دیگر ۳۰ سال تنفس در هوای هنر و ادبیات، سلامت نفس و پاکدستی مختص این قشر آدمها که معمولاً به فکر مادیات و انباشت سرمایه نیستند به او اعطا کرده که در این زمینه هم او را از بیشتر سیاستمداران فعال چند گام پیشتر قرار میدهد.
مثلاً همین زلنسکی وقتی رئیسجمهور اوکراین شد خیلیها به کنایه او را شومن میخواندند، چگونه شد که دو سال تمام زیر سایه سنگین جنگ در کنار مردمش ایستاده و مقاومت میکند!؟ فردی که مهمترین جرمش خنداندن ملتی در سالهای ماضی بوده در مقایسه با آدمهایی که تصمیماتشان گریه جماعت را در آورده باید این چنین به استهزا گرفته شود؟ چه کسی میتواند اثبات کند که به عنوان مثال رضا عطاران در مقایسه با شاسی بگیرها و رانتخواران نماینده بدتری خواهد بود؟