شکستن قفل ایدز؛ امیدی که به دیوار سیاست خورد

تلاش برای کشف واکسن HIV، همیشه شبیه عبور از جادهای مهآلود بوده
هفت صبح| تصور کنید سالهاست همه دانشمندان بزرگ دنیا روی یک قفل عظیم کار میکنند. قفلی که کلید آن میتواند میلیونها انسان را از کابوس ایدز نجات دهد؛ قفلی که پشت درهای بستهاش، سلامتی و آیندهای روشنتر برای بشریت خوابیده است. حالا بعد از دههها جستوجو و آزمون و خطا، دانشمندان به ابزار جدیدی رسیده بودند: همان فناوری mRNA که دنیا را در مقابل کرونا مسلح کرد اما درست زمانی که همه امیدها به این کلید تازهنفس بسته شده بود، ناگهان صدای شوک دیگری از سیاست شنیده شد، نه علم.
تلاش برای کشف واکسن HIV، همیشه شبیه عبور از جادهای مهآلود بوده. ویروسی که بیوقفه شکل عوض میکند، اجازه نمیدهد بدن انسان حتی یک روز احساس پیروزی کند. دانشمندان فهمیدهاند برای ساختن واکسنی موثر، باید با حوصله و دقت، بدن را بارها و بارها در معرض قطعاتی متفاوت از ویروس قرار دهند؛ مثل حل کردن یک پازل دشوار با هزار قطعه.
و اینجاست که mRNA به میدان آمد: فناوریای که مثل خمیر نرم، هر آنچه دانشمندان بخواهند میتواند بسازد، عوض کند و دوباره بیازماید. امید بود که واکسن HIV هم بالاخره با همین بازی آزمون و خطا، کلید بخورد. نشانهها هم خوب بودند؛ کارآزماییهای بالینی اولیه نشان میداد این واکسنها همان واکنشهای ایمنی نادری را بیدار میکنند که سالها آرزوی دانشمندان بود. اما حقیقت علم، همیشه بیرحم است.
هنوز راه درازی مانده تا بشریت طعم پیروزی را بچشد. در دو مطالعه بالینی، ناگهان ۷ تا ۱۸ درصد داوطلبان به عوارض پوستی عجیبی دچار شدند؛ کهیرهایی مزمن که ماهها آرام نگرفت. حتی اگر جان کسی به خطر نیفتاد اما درد و خارش گاهی آنقدر زیاد بود که بعضیها خانهنشین شدند.
در دنیای علم، چنین عوارضی یک عقبگرد معمولی محسوب میشود؛ آزمایشها دقیقا برای کشف همین خطرات طراحی شدهاند اما روزگار ما روزگار عادی نیست. سکان وزارت بهداشت آمریکا، امروز در دستان رابرت اف کندی جونیور است؛ چهرهای سرشناس در صف مخالفان واکسنهای mRNA. رویکرد تازه، نه فقط تشویق به احتیاط که توقف بودجه و به بنبست رساندن صدها پروژه تحقیقاتی بود؛
حتی قرارداد ۶۰۰ میلیون دلاری مدرنا برای ساخت واکسن آنفلوآنزای mRNA لغو شد. و همین سرنوشت، گریبان پروژههای امیدبخش HIV را هم گرفت. بسیاری از دانشمندان به سادگی از گفتوگو درباره پروژهها طفره میروند؛ بیم آنکه نامشان با واکسنهای mRNA گره بخورد و سرنوشت تحقیقاتشان نابود شود. چیزی که روزگاری نقطه قوت دانش علمی آمریکا بود ( آزادی گفتوگو، بحث، آزمون و خطا ) حالا زیر سایه سیاست، آرام آرام رنگ میبازد.
با همه این احوال، بسیاری از متخصصان هنوز امید خود را از دست ندادهاند. راهحلهایی روی میز است: کاهش دوز واکسن، تغییر ترکیب ژنتیکی یا حتی تلفیق mRNA با فناوریهای قدیمیتر. اما حتی اگر عوارض پوستی تا حد قابل قبول کاهش یابد، یک حقیقت تلخ سر جای خود باقیست: هیچ واکسنی - حتی اگر معجزه کند - کارساز نخواهد بود اگر مردم به آن اعتماد نداشته باشند یا سیاستمداران مجوز آزمایش و توزیعش را صادر نکنند.
قفل HIV شاید به این زودیها باز نشود؛ نه بهخاطر پیچیدگی علم که بهخاطر زخمهای قدیمی سیاست. و این بزرگترین تراژدی قرن است: وقتی حقیقت در میدان نبرد سیاست، پشت دیوارهای ترس و بیاعتمادی، تنها میماند.