راز سر به مهر قتل مسلحانه در شهریار

هفت صبح|  یک سال قبل بود که خانواده مرد جوانی به نام هومن با مراجعه به پلیس شهریار مفقود شدن ناگهانی این مرد جوان را اعلام کردند. خانواده هومن در اظهارات ابتدایی خود به ماموران پلیس گفتند:«هومن همسر و فرزند دارد اما با اینکه سر خانه و زندگی خودش زندگی می‌کند، همیشه سراغ خانواده‌اش را می‌گرفت و از ما احوالپرسی می‌کرد.

یکی دو روز بود که از او خبری نداشتیم و همسرش هم با نگرانی با ما تماس گرفت و گفت که هومن ناگهان غیبش زده است.همسر هومن حدس می‌زد شاید او برای سر زدن به یکی از ما به خانه‌هایمان آمده باشد اما ما همگی از او بی‌خبر بودیم. هر جایی را که به فکرمان می‌رسید گشتیم اما خبری از هومن نیست.» همسر هومن به نام فرانک نیز در همان گزارش ابتدایی به ماموران گفت:«هرگز سابقه نداشت که همسرم بی‌خبر از خانواده غیبش بزند. گوشی او نیز خاموش شده و من نگران او هستم.»

با دریافت این گزارش تلاش کارآگاهان پلیس برای یافتن ردی از هومن آغاز شد.

   کشف جسد

چند روزی از اعلام فقدان هومن گذشته بود و هیچ اثری از او نبود تا اینکه در حاشیه شهر شهریار جسد مرد جوانی کشف شد که مشخصات ظاهری آن با آنچه خانواده هومن اعلام کرده بودند مطابقت داشت. این مرد جوان به ضرب شلیک دو گلوله به سر و گردنش به قتل رسیده و جسدش در حاشیه شهریار، در بیابان رها شده بود.

بلافاصله تحقیقات تیم جنایی برای احراز هویت جسد و راز گشایی از ماجرا آغاز شد و خانواده هومن با حضور در سردخانه پزشکی قانونی تائید کردند که جسد کشف شده متعلق به هومن است.به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد و تحقیقات بازپرس ویژه قتل برای پیدا کردن عامل جنایت کلید خورد.

   خودکشی در زندان

در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که فرانک از حدود چهار سال قبل با مرد غریبه‌ای به نام داریوش در ارتباط بوده است. حتی مشخص شد سیمکارتی که داریوش از آن استفاده می‌کند به نام فرانک است.به این ترتیب فرانک و داریوش تحت تحقیقات قرار گرفتند و فرضیه قتل با انگیزه رسیدن به عشق ممنوعه کلید خورد.

فرانک در همان تحقیقات ابتدایی با انکار رابطه نامشروع با داریوش گفت:«حدود چهار سال قبل بود که برای فعال کردن سیمکارت خودم به دفتر خدمات امور مشترکین مراجعه کردم. آن روز خیلی اتفاقی با داریوش برخورد کردم که او نیز قصد داشت یک سیمکارت بگیرد اما به دلیل اینکه کارت ملی‌اش مشکل داشت به او سیمکارت نمی‌دادند. همان جا بود که بین من و او سر صحبت باز شد و من با اینکه او را نمی‌شناختم اما به دلیل اینکه دلم برای او سوخت تصمیم گرفتم به نام خودم سیمکارتی بگیرم و برای کمک به داریوش آن را به او بدهم.»

فرانک ادامه داد:«بعد از آن من و داریوش ارتباطی با هم نداشتیم. فقط چند بار پیام داد و احوالپرسی می‌کرد.»

داریوش نیز در تحقیقات ابتدایی گفت:«بین من و فرانک ارتباطی وجود نداشت.فقط چند باری با همدیگر صحبت کردیم که آن هم در حد احوالپرسی و درددل بود. فرانک می‌گفت از رفتارهای شوهرش خسته شده است و به خاطر همین با هومن اختلاف دارد اما این صحبت‌ها در حدی نبود که به نقشه قتل منتهی شود.»

در حالی که داریوش و فرانک منکر هرگونه ارتباط با قتل هومن بودند اما به دلیل ضد و نقیض گویی‌های داریوش و همچنین به دست آمدن ادله و مدارکی بر علیه او، حکم بازداشت داریوش به اتهام قتل هومن صادر شده و او روانه زندان شد.

در حالی که متهم همچنان منکر اتهام خود بود و در هیچ یک از مراحل بازجویی اتهام قتل را نپذیرفته بود و در زمانی که هنوز موعد محاکمه او فرا نرسیده بود؛ در زندان اقدام به خودکشی کرده و جان خود را از دست داد.

بعد از آن خانواده هومن در حالی که تنها متهم به قتل به کام مرگ رفته بود از دادگاه درخواست دریافت دیه از صندوق بیت‌المال را کردند.

رسیدگی به این درخواست اولیای دم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران توسط قضات بررسی شده و بعد از شور قضات رای آنها در خصوص درخواست اولیای دم صادر خواهد شد.