رقابت مرگبار | درگیری کاری قدیمی دو عطار رقیب به خون و مرگ انجامید
متهم در دادگاه ادعا کرد برای دفاع از خودش مرتکب قتل شده بود
هفت صبح| رسیدگی به قتل یک مرد عطار به نام یاسر از اسفند سال 1403 با اعلام از سوی کادر درمان یکی از بیمارستان‌های تهران در دستور کار تیم جنایی پایتخت قرار گرفت. درحالی که یاسر با اصابت ضربه چاقو به شدت مجروح شده بود توسط شاگرد عطاری خود به یکی از بیمارستان‌های جنوب تهران منتقل شد اما به رغم تلاش کادر درمان برای نجات جان او به دلیل شدت جراحت وارد شده یاسر به قتل رسید.
به این ترتیب بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران با حضور در سردخانه بیمارستان بالای سر جسد، تحقیقات را برای رازگشایی از ماجرا آغاز کردند و در اولین قدم از تحقیقات مشخص شد که یاسر در یک درگیری دسته جمعی در خیابان مختاری مورد اصابت ضربه مرگبار قرار گرفته بود. شاگرد یاسر اولین کسی بود که هدف تحقیقات قرار گرفت. او گفت:« مدتی بود که در جریان اختلافات یاسر با یکی از اقوام دورش به نام مجید بودم.
مجید هم مثل یاسر در همان خیابان محل کار ما عطاری دارد و از مدت‌ها قبل بین آنها کینه و درگیری وجود داشت. شب حادثه یاسر به من گفت که قصد دارد با مجید صحبت کند و از من خواست که همراه او بروم. وقتی سر محل قرار رسیدیم ناغافل چند نفر از دوستان مجید از پشت سر به ما حمله کردند و یکی از آنها به یاسر ضربه‌هایی با چاقو وارد کرد.»
به این ترتیب شرکت کنندگان در نزاع شناسایی و دستگیر شدند و از بین شش متهم بازداشت شده یکی از آنها به نام داریوش به عنوان عامل وارد کردن ضربه کاری منجر به قتل شناخته شد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، متهمان در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میزمحاکمه رفته و از خود دفاع کردند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی اولیای دم تقاضای قصاص متهم اصلی پرونده را کردند. سپس متهمان یک به یک پای میز محاکمه ایستادند. در این درگیری پنج نفر اتهام مشارکت در نزاع منجر به قتل را یدک می‌کشیدند و داریوش نیز به اتهام مباشرت در قتل عمدی در دادگاه حضور داشت. یکی از متهمان گفت:«اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل را قبول ندارم. تنها کاری که من کردم این بود که یک موزاییک را شکستم و تکه‌ای از آن را پرتاب کردم.» دومین متهم نیز با رد اتهام خود گفت:«من در این درگیری تنها یک میوه گندیده پرتاب کردم.»
دو متهم دیگر نیز ادعا کردند که در این نزاع تنها نقش تماشاچی داشتند و به این ترتیب آنها نیز اتهام خود را نپذیرفتند.سپس نوبت به دفاع مجید رسید و او در تشریح اختلافات خود با یاسر گفت: «درگیری‌های من و یاسر از حدود سه سال قبل آغاز شد. یک روز یاسر به مغازه من آمد و به دلیل رقابت کاری که با هم داشتیم بهانه تراشی کرده و شروع به بر هم ریختن مغازه من کرد و حتی ترازوی من را هم شکست. از آن روز کینه و اختلاف بین ما بالا گرفت. ما هر دو اهل یک روستا هستیم و درگیری‌های ما حتی به ساکنین روستا هم رسیده بود و حرف و حدیث‌های پیش آمده اعصاب و روان من را به هم ریخته بود.»
متهم ادامه داد:«یک بار وقتی من و یاسر هر دو به روستایمان سفر کرده بودیم، یاسر سعی کرد با درست کردن پاپوشی برایم؛ من را درگیر یک پرونده قضایی کند اما در دادگاه قضات متوجه شدند که من نقشی در ماجرای پیش آمده نداشتم و تبرئه شدم.»
مجید در مورد شب حادثه گفت:«قرار بود عید آن سال عروسی یکی از بستگان من و یاسر در روستا برگزار شود که هر دوی ما به آن مراسم دعوت بودیم. شب حادثه من دیدم که یک شماره ناشناس روی تلفن همراهم سه بار تماس ناموفق گرفته است. وقتی با آن شماره تماس گرفتم دیدم که یاسر تلفن را جواب داد و از من خواست همان شب با همدیگر حرف بزنیم. من تصور می‌کردم که او قصد دارد با هم صحبت کنیم تا کدورت‌ها را حل کنیم و با خوشی و آشتی در عروسی شرکت کنیم.
ابتدا از او خواستم فردای آن روز همدیگر را ببینیم چون دیروقت بود اما یاسر اصرار داشت که قرار ملاقات ما همان شب باشد. من هم سر قرار رفتم و در ابتدا در ماشین یاسر نشستم اما او ناگهان برایم چاقو کشید و من پیاده شدم و شروع به فریاد زدن و کمک خواهی کردم. همان موقع چند نفر از دوستانم برای کمک به من جلو آمدند و درگیری شروع شد.»
بعد از مجید نوبت به داریوش رسید و او در برابر اتهام قتل عمدی گفت: «من در همان خیابان مغازه دارم و شب عید مقابل مغازه‌ام سبزه و ماهی گلی و سنجد می‌فروختیم. آن شب زودتر مغازه را بستیم و با یکی از دوستان در حال رفتن به بازار بودیم تا دوباره ماهی گلی و سبزه بیاوریم.
همان موقع مجید که دوستم بود با من تماس گرفت و گفت با یاسر در نزدیکی مغازه ما قرار دارد و من گفتم اتفاقا یاسر را دیدم که با خودروی خود خلاف جهت در خیابان حرکت کرد و روبه‌روی مغازه ما توقف کرد. چند دقیقه بعد مجید هم از راه رسید و ناگهان متوجه شدم که بین آنها درگیری رخ داد. من به هواخواهی از مجید که دوستم بود وارد دعوا شدم اما ناگهان یاسر با چاقو ضربه‌ای به سرم زد که باعث شد صورتم پر از خون شود و چشمم جایی را درست نبیند. او مچ دستم را هم گرفته بود و من برای اینکه خودم را از مخمصه رها کنم چند بار چاقو را پرتاب کردم که به او برخورد کرد.»
سپس عبدالصمد خرمشاهی وکیل متهم در دفاع از موکل خود گفت:«موکل من در دفاع از خود دست به پرتاب چاقو زده بود. سر او بر اثر اصابت ضربه وارد شده از سوی مقتول 40 بخیه خورده بود و تقاضا دارم اقدام منجر به قتل او را دفاع مشروع بدانید.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.
