درگیری مرگبار پدر و پسر به خاطر تغییر خانه

مرد جوان به خاطر قتل فرزندش در جریان دعوای خانوادگی به یک و نیم سال حبس محکوم شد
هفت صبح| درگیری پدر و پسر منجر به مجروح شدن پسر جوان با اصابت ضربه چاقوی پدر شد. شدت اصابت به حدی بود که این جوان به کام مرگ فرو رفت و به این ترتیب پدرش به اتهام قتل او بازداشت شد. با طی روال قانونی در پرونده سرانجام متهم با توجه به اعلام گذشت همسر خود، به تحمل یک و نیم سال حبس به لحاظ جنبه عمومی جرم با احتساب روزهای بازداشت محکوم شد.
رسیدگی به این پرونده از 13 مهر ماه سال 1403 با اعلام از سوی ماموران کلانتری یکی از محلههای اسلامشهر در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت. بلافاصله ماموران پلیس رازگشایی از موضوع را آغاز کردند. مشخص شد ساعتی قبل از اینکه همسایهها، محل درگیری موضوع را به پلیس اطلاع دهند، صدای مشاجره و درگیری از خانه مرد 48 سالهای به نام صابر شنیده میشد.
دقایقی بعد از شروع دعوا در حالی که همسایهها اظهار میکردند صدای کوبیده شدن مشت و لگد به در و دیوار را شنیده بودند؛ امدادگران اورژانس از راه رسیده و پسر صابر به نام پرهام را به بیمارستان منتقل کردند. در حالی که مشخص شد پرهام با اصابت ضربه چاقوی پدرش مجروح شده بود، ساعتی بعد از انتقال پسر جوان به بیمارستان، او به دلیل شدت جراحت وارد شده جان خودش را از دست داد. به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شده و پدر پرهام بازداشت شد.
تحقیقات از شاهد عینی
در همان بررسیهای ابتدایی مشخص شد که مادر پرهام در زمان وقوع درگیری او با پدرش در خانه حضور داشته و به این ترتیب زن جوان به عنوان شاهد عینی قتل پسرش مورد تحت تحقیقات قرار گرفت. مادر پرهام گفت:«شب حادثه من برای تهیه تدارکات مراسم عروسی پسر برادرم بیرون از خانه بودم. وقتی به خانه برگشتم سریع شام را آماده کردم و همه فکر و ذکرم پیش دخترم بود که حال خوشی نداشت.
سریع غذا را آماده کردم تا دامادم زودتر دخترم را به درمانگاه ببرد و آن شب دخترم زیر سرم رفت. اینقدر فکرم درگیر این مسائل بود که متوجه ناراحتی پرهام نشدم.او پیش از بازگشت من به خانه در حضور خواهر و شوهرخواهرش با همسرم جر و بحث کرده بود و از همان موقع بداخلاق بود.» این زن ادامه داد:«بعد از اینکه دخترم و دامادم به درمانگاه رفتند ناگهان دوباره سر مشاجره بین پرهام و شوهرم باز شد.
من هاج و واج بودم اما فهمیدم موضوع صحبت همان چیزی است که از چند وقت قبل پرهام بابت آن دلخور بود.او دلش میخواست خانهمان را عوض کنیم و محل زندگیمان را تغییر دهیم اما شوهرم مخالف بود و میگفت نمیتوانیم خانه را عوض کنیم. پرهام که انگار از ساعتی قبل خشمش را کنترل کرده بود یکدفعه صدای خود را بالا برد و با اعتراض به پدرش گفت تو چرا همیشه با ما لجبازی میکنی؟
بعد که بگو مگویشان بالا گرفت پرهام یک مشت به دیوار کوبید و سراغ چاقویی رفت که لای یک دستمال پیچیده و بالای بوفه طلایی خانهمان گذاشته بود.او به شوهرم میگفت حالا که تو اینقدر این خانه را دوست داری و دلت نمیخواهد خانه را عوض کنی، همین جا بمان. اما من دیگر از این خانه میروم و محل زندگی خودم را عوض میکنم.»
مادر پرهام ادامه داد:«پرهام با همان چاقویی که در دست داشت به سمت در خانه رفت و میخواست که ما را بترساند که مانع او نشویم اما شوهرم سعی کرد جلوی او را بگیرد و با هم گلاویز شدند.پسرم با لگد چند ضربه به دیوار زد و به پدرش میگفت از سر راهم برو کنار!
در جریان درگیری شوهرم چاقو را از دست پسرم گرفت و نمیدانم چه شد که با همان چاقو به او ضربه زد.» در حالی که متهم نیز به وارد کردن ضربه مرگبار به پسرش اعتراف کرده بود، با طی روال قانونی پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.اما پیش از رسیدن موعد محاکمه مادر پرهام رضایت بی قید و شرط خود نسبت به شوهرش را اعلام کرد.به این ترتیب متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
در دادگاه
در این جلسه رسیدگی پدر پرهام با ابراز ندامت و پشیمانی از درگیری مرگبار با پسرش گفت:«من نمیخواستم دستم به خون فرزندم آلوده شود و قصد کشتن او را نداشتم. پرهام میگفت باید خانهمان را عوض کنیم و من توانایی این کار را نداشتم.
شب حادثه از اینکه آن وقت شب سروصدا راه انداخته بود و قصد ترک خانه را داشت عصبانی شده بودم. نمیخواستم پسر جوانم آن وقت شب از خانه بیرون برود. برای همین سعی کردم مانعش شوم. اما در آن حالت خشم و ناراحتی وقتی چاقو را از دستش گرفتم نمیدانم چه شد که با چاقو به او ضربه زدم.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم، او را به تحمل یک سال و نیم حبس با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند.