مخفی کردن جسد مرد طلا فروش در انباری
عموی سابقهدار و برادرزادهاش نقشه قتل جوان کرمانشاهی را طراحی و اجرا کردند
هفت صبح| چندی قبل زن میانسالی به پلیس آگاهی تهران بزرگ رفت و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت: «ما ساکن کرمانشاه هستیم، پسرم که امین نام دارد طلافروش سیار است. او در ماه چند بار به خاطر شغلش به پایتخت رفت و آمد داشت.در هر سفرش مقداری طلا خرید و فروش میکرد و در واقع واسطه بین طلافروشیهای تهران و شهر خودمان بود.
تا اینکه چند روز پیش هم طبق روال معمول تصمیم گرفت به تهران برود.من عادت نداشتم زمانی که میدانستم درگیر کارش است با او تماسی بگیرم. منتظر بودم مثل همیشه بلافاصله بعد از کارش به خانه برگردد اما ناگهان پیامهای عجیبی برای من فرستاد و تلفن همراهش خاموش شد!» با ثبت این گزارش رسیدگی به پرونده برای پیدا کردن ردی از امین در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در همان بررسیهای ابتدایی با توجه به نشانههایی که به دست ماموران رسیده بود فرضیه وقوع جنایتی علیه امین رقم خورد.
اولین سرنخ
با توجه به احتمال وقوع جنایت، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیمی از زبدهترین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی (مبارزه با قتل) قرار گرفت. بررسیهای اولیه نشان میداد که مرد گمشده به صورت مکرر در پیامی به خانوادهاش اعلام کرده که قصد دارد از ایران خارج شود!
تیم جنایی در نخستین گام با اقدامات فنی و اطلاعاتی متوجه شدند که امین با مرد جوانی به نام محمد اختلاف چند میلیاردی داشته و قرار بوده تا آنها یکدیگر را در بازار تهران ملاقات کنند که همین موضوع شک کارآگاهان را برانگیخت. در گام بعدی با بهرهگیری از شیوههای کشف نوین جرم و روشهای علمی مشخص شد، پیامکهای ارسال شده برای خانواده فقدانی، از طرف خود امین نبوده و از سوی زن و مرد جوانی که فامیل درجه یک محمد هستند، فرستاده شده است!
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به دنبال دریافت این اطلاعات مهم، زن و مرد جوان را بازداشت کردند اما آنها در جریان تحقیقات با اظهارات ضد و نقیضی مدعی شدند که خبری از امین ندارند و به تازگی از شمال بازگشتهاند.تیم جنایی در این شاخه از تحقیقات دریافتند که زن و مرد جوان با برنامهریزی قبلی، پیامها را برای خانواده مرد طلافروش ارسال کردند و خود محمد که در بازار تهران مشغول کار بوده پس از این پیامها به صورت مرموزی مخفی شده است.
تحقیقات جنایی که شبانهروزی در حال انجام بود، با تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی مشخص شد، آخرین بار امین برای حل مشکلات مالی به انبار محمد و عموی او در بازار رفته اما از آنجا به بعد گمشده است.کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ که سایه به سایه دنبال محمد و عموی سابقهدارش بودند، مخفیگاهشان را شناسایی کردند و پس از هماهنگیهای لازم با مرجع قضایی در یک عملیات ضربتی موفق به دستگیری آنها شدند.
اعتراف به قتل
محمد پس از انتقال به دایره ویژه قتل پلیس آگاهی، ابتدا منکر هرگونه اختلاف با مرد طلافروش شد اما پس از مواجهه با شواهد و مدارک موجود داخل پرونده به ارتکاب جنایتی هولناک اعتراف کرد و ماجرا را اینطور توضیح داد: امین سالهای پیش مقداری طلا به من فروخته بود که قرار شد تا پولش را بعداً بدهم. این اواخر مدام پیگیر پولش بود اما هنگامی که خواستم تسویه حساب کنم او گفت که پول طلاها را باید به قیمت روز بازار بپردازم که سر همین ماجرا اختلاف پیدا کردیم.
متهم ادامه داد: موضوع را با عموی سابقهدارم مطرح کردم که او مدعی شد تا امین را به بهانه تسویهحساب طلبش به انباری در بازار تهران بکشانیم؛ هنگامی که امین به محل موردنظر آمد به او یک نوشیدنی مسموم دادیم. مرد طلافروش بیهوش شد و ما هم در خواب خفهاش کردیم.
مرد جنایتکار ادامه داد: سپس جسد را در همان انباری میان یک کارتن یخچال قرار دادیم و با گاری آن را به یکی از خانههای نیمهکاره در چهارراه سیروس بردیم و زیر خروارها خاک دفن کردیم! پس از ارتکاب جنایت از زن و مرد جوان که فامیل درجه یک ما هستند درخواست کردیم تا با ارسال پیامهایی به خانواده امین صحنهسازی کنند و سپس با یکدیگر به شمال برویم.
پس از این اعترافات تکاندهنده و تکمیل شدن پازلهای این جنایت هولناک، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به خانه نیمهکاره در چهارراه سیروس رفتند و پس از تجسسها، جسد مرد طلافروش را کشف کردند.جسد مقتول برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و 4 متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.