قتل شاگرد نانوایی به دست صاحبکارش
فرضیه قتل ناموسی برای این پرونده جنایی در میان است
هفت صبح| ظهر روز دوشنبه 24 اردیبهشتماه امسال، رسیدگی به قتل هولناک مرد جوان با کشف جسد او در یکی از خیابان های فرعی محله شوش توسط اهالی محل و رهگذران با اعلام از سوی ماموران کلانتری در دستورکار حسین گودرزی، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. با اعلام این خبر، تیم جنایی به همراه تیم بررسی صحنه جرم از دادسرای جنایی تهران، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی برای رسیدگی به موضوع، راهی محل کشف جسد شده و تحقیقات را آغاز کردند.
جسد شاگرد نانوایی
بررسی های ابتدایی حکایت از آن داشت که مقتول با اصابت دو ضربه چاقو به پشت گردن و قفسه سینه، جان خود را از دست داده. همچنین ماموران تشخیص هویت، در همان بررسیهای ابتدایی به این نتیجه رسیدند که جسد مرد جوان از محل دیگری به خیابان خلوت منتقل شده و مشخص شد، محل وقوع قتل در مکان دیگری بوده است.
بعد از معاینات ابتدایی جسد، با دستور بازپرس جنایی، جسد برای انجام آزمایشها و معاینات به پزشکی قانونی منتقل شد. در حالیکه تحقیقات از اهالی محل ادامه داشت، چند نفر با قطعیت اظهار داشتند که مقتول جوان، کارگر همان نانوایی است که حدود 50متر بالاتر از محل کشف جسد قرار دارد.
به اینترتیب، ماموران جنایی سراغ نانوایی رفتند و صاحب مغازه تائید کرد که جسد کشفشده متعلق به شاگردش است. این مرد در اولین برخورد با ماموران اظهار داشت: «صابر از دو سال قبل، به همراه برادرش در مغازه من کار میکردند. من دو شاگرد دیگر هم دارم و امروز ظهر وقتی برای چند ساعت استراحت، نانوایی را تعطیل کردیم، صابر گفت بیرون از مغازه جایی کار دارد و بعد هم بیرون رفت. من و شاگردان دیگرم از او نپرسیدیم که کجا میرود و خودش هم توضیحی نداد. فکرش را نمیکردیم چنین حادثه تلخی برای او رخ دهد.»
در ادامه بررسیها، تیم جنایی سراغ برادر مقتول را از صاحب نانوایی گرفتند و صاحب کار گفت: «برادر صابر هر روز در ساعت استراحت به پشتبام میرود و همانجا میخوابد. امروز ظهر هم بعد از بستن در مغازه و بیرون رفتن برادرش، مثل هر روز به پشت بام رفت و هنوز هم پایین نیامده.»
اولین سرنخها از قاتل
به اینترتیب، ماموران راهی پشتبام شده و برادر صابر را در حالی پیدا کردند که هنوز در رختخواب خود خواب بود. مرد جوان وقتی از خواب بیدار شد، علت حضور ماموران را سوال کرد و تازه آن زمان بود که متوجه شد، برادرش به قتل رسیده است. برادر صابر که به شدت شوکه شده بود، در اولین عکسالعمل نسبت به قتل برادرش گفت: «صاحبکار ما بالاخره زهر خودش را به برادرم ریخت و او را ناکار کرد!».
این مرد در ادامه گفت: «صاحب مغازه از مدتی قبل با برادرم اختلاف و درگیری پیدا کرده بود. او چند بار با برادرم بحث و حتی او را تهدید به مرگ کرده بود. علت عصبانیت او از برادرم هم این بود که از اهالی محل شنیده بود که صابر با دختر او دوست شده است. من مطمئنم این بلا را همین مرد سر برادرم آورده است. چون برادر من در زندگیاش با هیچکس دیگری اختلاف نداشت و آزارش به کسی نمیرسید.»
با ادعای برادر مقتول، ماموران جنایی به بازبینی دوربین های مداربسته داخل نانوایی پرداخته و متوجه شدند که مقداری از فیلمهای دوربینها در ساعتهایی قبل از کشف جسد صابر پاک شده است. همین سبب شد ظن ماموران نسبت به صاحب مغازه بیشتر شده و نوک پیکان اتهام قتل به سمت او بچرخد. به اینترتیب، بازپرس پرونده دستور بازداشت مرد صاحب مغازه نانوایی را صادر کرد؛ متهم در اولین بازجویی، لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل برداشت.
انگیزه قتل چه بود؟
متهم در اولین اعترافات خود در مورد قتل شاگرد نانوایی گفت: «مدتی قبل از چند مشتری مغازهام شنیده بودم که دختر من در رفتوآمدهایش به نانوایی، شاگرد من را دیده و با هم دوست شدهاند. خانه ما نزدیک مغازه نانوایی بود و گاهی اوقات پیش میآمد که همسرم، دخترم را به نانوایی میفرستاد که نان تازه به خانه ببرد؛ چون در طول روز خودم به خانه نمیرفتم که نان ببرم».
متهم ادامه داد: «اهالی محل میگفتند شاگردت سر به راه نیست و باید بیشتر مراقب دخترت باشی. چندبار با زبان خوش با او حرف زدم اما دستبردار نبود و باز هم به گوشم میرسید که با دخترم در ارتباط است و او را اغفال کرده. تا اینکه روز حادثه، یک نفر به من گفت، این پسر جوان به دخترت تجاوز کرده. وقتی این حرف به گوشم رسید خون جلوی چشمانم را گرفته بود و منتظر فرصتی بودم تا با او حرف بزنم. وقتی برای استراحت ظهر، مغازه را تعطیل کردیم با عصبانیت سمت او رفتم و گفتم تو چه غلطی کردهای؟ او هم به من پرخاش کرد. میخواست سراغ برادرش برود که چاقویی برداشتم و با عصبانیت از پشت سرش ضربهای به گردنش زدم. اینقدر ناراحت و عصبانی بودم که نفهمیدم ضربه دوم را چطور وارد کردم. وقتی صابر غرق در خون روی زمین افتاد به دو کارگر دیگر گفتم دخالتی نکنند و خودم جسد را کشانکشان به کمی آن طرفتر از مغازه منتقل کرده و آنجا رهایش کردم. بعد هم فیلم دوربینهای مداربسته را پاک کردم تا از صحنه قتل صابر مدرکی باقی نماند.»
بنا بر این گزارش بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی، روال قضایی برای رسیدگی به این پرونده در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران طی خواهد شد.