ملاقات با مرد خشن بیآرتی
توضیحات متهم 30 ساله در گفتوگو با هفت صبح
هفت صبح| همه چیز از چند روز مانده به نوروز امسال شروع شد.از همان زمانی که کاربران فضای مجازی گوشی تلفن همراه خود را در دست گرفتند و با صحنه خشونت باری مواجه شدند. مردی در حال کتک زدن یکی از مسافران اتوبوس بیآر تی بود. شاید اولین برداشت هر بینندهای این بود که مگر میشود در اتوبوسهای شلوغ داخل شهر کسی با چنین جرئتی اقدام به ضرب و جرح کسی کند؟
اما همه چیز حکایت از این داشت که این حادثه درست در همان روزهای نزدیک به عید رخ داده بود.در حالی که دیدن این صحنههای خشن به شدت عواطف هر بینندهای را جریحه دار کرده بود اما حالا همان مخاطبان فضای مجازی وقتی خبر شناسایی و دستگیری مردی را میشنوند که قدرتنمایی و قلدری میکرد، انگار خیالشان کمی راحت میشود که مجازات او نزدیک است.
ساعت 11 صبح روز یکشنبه نهم اردیبهشت است که به ایستگاه بوعلی واقع در خیابان دماوند تهران وارد میشویم. ماشین پلیس خیابان را بسته و جمعیت زیادی از مردم و خبرنگاران دوربین به دست آماده ورود متهمی هستند که همین چند وقت پیش کلیپ قلدری و قدرتنمایی او در فضای مجازی منتشر شد.
قبل از اینکه متهم از خودروی پلیس برای بازسازی صحنه جرم پیاده شود مرد جوان حدودا 45 سالهای جلوی ماشین پلیس میآید و مشخص میشود او همان کسی است که بیرحمانه به باد کتک گرفته شده بود و برای نجات جانش به مرد زنجیر به دست التماس میکرد.
دقایقی که میگذرد متهم با پاهای لرزان از خودروی پلیس پیاده میشود و حالا ورق برگشته است.حالا همان مردی که قدرتنمایی میکرد با التماس و صدای لرزان در حال معذرتخواهی است.
ماجرا چه بود؟
اواخر اسفند سال 1401 درست زمانی که شهر و مردم در تکاپوی فرارسیدن سال نو بودند، کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که احساسات مخاطبان فضای مجازی را جریحه دار کرد.
در این کلیپ دیده میشد که مرد جوانی در حالی که چیزی شبیه زنجیر دور دست خود پیچیده بود، در اتوبوس بیآرتی یکی از مسافران را به شدت مورد ضرب و جرح خود قرار میدهد و بیتوجه به التماس آن مرد او را کتک میزند.
همان موقع مخاطبان فضای مجازی متوجه شدند که این مرد در پی اعتراض مسافر به گوشی قاپیهای مکرر اقدام به ضرب و جرح او کرده است.
در همین حال تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی تهران برای ردیابی این مرد ادامه پیدا کرد و سرانجام متهم در یکی از استانهای غربی شناسایی و دستگیر شد.
سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ و جمعی از فرماندهان و پرسنل پلیس پایتخت در مجاورت ایستگاه بیآرتی روبهروی بیمارستان بوعلی برای انجام بازسازی صحنه جرم حاضر شدند.
رئیس پلیس تهران بزرگ با تشکر از شهروند تهیهکننده فیلم این متهم که مشغول ضرب و شتم شهروندان در اتوبوس بود گفت: تلاش شهروندی که از این ماجرا مستندسازی کرد، موجب دستگیری این متهم شد، به نحوی که بعد از حادثه، هویت متهم را شناسایی کردیم. البته این متهم به یکی از استانهای غربی کشور فرار کرده و در یک روستا ساکن شده بود، اما همکارانم با اشراف اطلاعاتی، مخفیگاه او را شناسایی کردند. این فرد در هنگام دستگیری نیز با ماموران پلیس درگیر شد که نتوانست کاری از پیش ببرد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: به اینگونه افراد شرور و اراذل و اوباش هشدار میدهیم که پلیس توان و تجهیزات لازم را برای شناسایی و دستگیری آنها دارد و از این صحنهها به سادگی نمیگذرد و با هماهنگی دستگاه قضایی مجازات سنگینی برای این افراد در نظر گرفته میشود؛ به نحوی که در همین پرونده دادستان محترم تهران پیگیر موضوع است تا زودتر دادگاه این فرد برگزار شود.
محمدیان با بیان این که این فرد شرور سابقهدار است و همدست دارد، اما در صحنه ضرب و شتم شهروندان در اتوبوس تنها بوده است، گفت: پلیس تهران اجازه قدرتنمایی و عرض اندام را به اشرار و اراذل و اوباش نمیدهد و حتما مجازاتهای بازدارندهای برای این افراد اعمال خواهد شد تا دیگر شاهد شرارتهای مشابه در پایتخت نباشیم.
سردار محمدیان در پایان خاطرنشان کرد: حفظ امنیت شهروندان و آرامش شهر در اولویت پلیس است و به هیچکس اجازه تعرض به مردم را نخواهیم داد.
راننده اتوبوس چه گفت؟
در میان انبوه مردمی که برای تماشای بازسازی صحنه در ایستگاه اتوبوس تجمع کردهاند؛ جوانی با لباس آبی هم کنار مسئول خط اتوبوسرانی ایستاده که راننده همان اتوبوسی است که درگیری در آن رخ داد.
راننده جوان در تشریح جزئیات روز حادثه به خبرنگار ما میگوید:«مدتی بود که در میان زمزمههای مسافران میشنیدم که فردی در این خط اقدام به سرقت گوشی تلفن همراه میکند. مسافران میگفتند که این فرد و همدستانش را چند بار دیدهاند و آنها را میشناسند.تا اینکه در روز حادثه من متوجه سر و صدایی بین مسافران شدم.میخواستم مکان مناسبی برای توقف پیدا کنم تا پیاده شده و ببینم موضوع از چه قرار است.چند دقیقهای طول کشید تا بتوانم ماشین را متوقف کنم.وقتی ترمز دستی را کشیدم و در را باز کردم تا ببینم بین مسافران چه اتفاقی افتاده است با مرد جوانی مواجه شدم که غرق در خون و زخمی روی یکی از صندلیها افتاده بود اما افرادی که او را کتک زده بودند فرار کرده بودند.»
راننده جوان در ادامه میگوید:«بعد از اینکه مسافر جهت مداوا به بیمارستان منتقل شد از میان صحبتهای شاهدان ماجرا فهمیدم درگیری به خاطر این بوده که جوان مجروح به بقیه مسافران تذکر داده بود مراقب گوشیهای تلفن همراه خود باشند. مسافران میگفتند فردی که اقدام به کتک زدن آن جوان کرد همان کسی بود که به خاطر سرقتهای قبلی به او مظنون شده بودند.»
گفتوگو با شاکی پرونده
چند سال دارید؟
45 سال.
همیشه با اتوبوس بیآرتی سفر میکنید؟
بله این مسیر هر روز من از خانه به محل کار است.آن روز هم داشتم از شهرری به سمت خانهمان واقع در غرب تهران میرفتم.مثل هر روز از شرکت محل کارم در شهرری که بیرون آمدم خودم را به پایانه اتوبوسرانی رسانده و سوار اتوبوس شدم.
و شما قبلا هم متهم پرونده را در ترددهای روزانه خود دیده بودید؟
بله چندین بار او را دیده بودم و با چشم خودم شاهد بودم که گوشی برخی افراد را سرقت کرده بود.
شیوه سرقت او چطور بود؟
در ازدحام موقع سوار شدن به اتوبوس به افراد نزدیک میشد و گوشی آنها را به آرامی از جیب یا کیفشان برمیداشت.بعد وارد اتوبوس شده و ایستگاه بعد به سرعت پیاده میشد.
روز حادثه چه شد که با شما درگیر شد؟
آن روز قبل از سوار شدن به اتوبوس چشمم به او افتاد و به آرامی به چند مسافر تذکر دادم که مراقب گوشی و وسایل خود باشند.بعد هم خیلی آرام به او هشدار دادم که به اموال شهروندان دست درازی نکند.
وقتی سوار اتوبوس شدیم دیدم که او باز هم سوار شد و از رفتارش فهمیدم که دست بردار نیست و قصد دارد دوباره گوشی قاپی کند.من هم خونم به جوش آمد و بلند شدم و با صدای بلند به همه مسافران گفتم که مراقب باشید که گوشی شما سرقت نشود.
برای همین به شما حمله کرد؟
بله وقتی دید که چنین حرفی زدم به سمت من آمد.یکی دو نفر دیگر هم که همراهش بودند در دستشان تیزی داشتند.
مردم به شما کمکی نکردند؟
هیچ کس جرئت نمیکرد حرفی بزند.برای اینکه آن مرد و همدستانش زنجیر و تیزی در دست داشتند.
در اثر این ضرب و جرح به شما چه آسیبی رسید؟
بعد از اینکه آنها از اتوبوس پیاده شده و فرار کردند من چیز زیادی نفهمیدم و با آمبولانس به بیمارستان منتقل شدم.سرم شکاف عمیقی برداشته بود و خونریزی خیلی زیادی داشتم.تمام بدنم سیاه و کبود شد و سرم چندین بخیه خورد.تقریبا تمام عید نوروز را در بستر بیماری بودم تا کم کم بهبود پیدا کرده و حالم کمی بهتر شد.
میدانید چه کسی آن فیلم را در فضای مجازی منتشر کرد؟
آن فیلم را مرد میانسالی گرفته بود که تا بیمارستان هم همراه من آمد.او خیلی دلش برای من سوخته بود و میگفت خیلی ناراحتم از اینکه جلوی چشمم اینطور بیرحمانه چنین بلایی سر شهروندم آوردند.میگفت میخواهم کاری برایت انجام دهم اما نمیدانستم منظورش انتشار آن فیلم است.از آن روز به بعد هم دیگر او را ندیدم.
از انتشار فیلم ناراحت بودی؟
روزهای اول بعد از انتشار فیلم خیلی ناراحت و به هم ریخته بودم به دلیل اینکه صحنه خیلی خشنی بود.خودم هنوز در شوک این حادثه بودم و دیدن دوباره صحنه خشونت بار واقعا حالم را بد میکرد.اما الان خوشحالم که این فیلم باعث شد حساسیت روی پرونده بالا رود و متهم دستگیر شود.دلم میخواهد آن آقای میانسال را یک بار دیگر ببینم و از او تشکر کنم.
فکرش را میکردی متهم دستگیر شود؟
راستش را بخواهید نه!اصلا باورم نمیشد که بتوانند پیدایش کنند.
گفتوگو با متهم
چند سال داری؟
سی سال.
متاهلی؟
بله و یک پسر کوچک دارم.
چند فقره سابقه داری؟
من سابقهای ندارم.اهل هیچ خلافی نیستم.
اما سوابق کیفری تو استخراج شده از این گذشته برخی مسافران بارها تو را در حین سرقت دیدهاند!
نه من اهل این کارها نبودم.
از روز حادثه بگو.
آن روز میخواستم سوار اتوبوس بیآرتی شوم و برای خرید به خیابان شهرستانی بروم که یکدفعه یکی از مسافران به من تهمت دزدی زد.من خیلی عصبانی شدم و با او درگیر شدم.
او هم تو را کتک زد؟
نه از همین ناراحتم که کاش او هم من را کتک میزد.همین باعث شد بعدا خیلی عذاب وجدان بگیرم.
با همدستت چطور آشنا شده بودی؟
من همدستی نداشتم.آن مرد افغان از مسافران اتوبوس بود که به من گفت این مرد دارد به تو تهمت میزند.من او رانمیشناختم.
یعنی هیچ دوستی نداری؟
نه فقط در تهران یک دوست مسافرکش دارم که من را به پایانه اتوبوسرانی رساند و رفت.
با چه چیز مرد جوان را کتک زدی؟
زنجیر موتورم در جیبم بود.وقتی عصبانی شدم دیگر نفهمیدم چه کار میکنم و با آن به جان آن مرد افتادم.
اگر موتور داری چرا با اتوبوس تردد میکردی؟
موتورم در شهر خودمان بود.زنجیرش اتفاقی در جیبم جا مانده بود!
چند روز بود که به تهران آمده بودی؟
یکی دو روز بود.میخواستم خرید عید انجام دهم.فرزندم گفته بود برای او آجیل بخرم.اما بعد از این حادثه به حدی حالم بد بود که خرید هم نرفتم و به شهر خودمان برگشتم.
وقتی فهمیدی فیلم لحظه خشونت منتشر شده به شهر خودتان فرار کردی؟
اول نمیدانستم که فیلم منتشر شده.وقتی به شهرمان رفتم تازه فهمیدم.قصدم فرار نبود.کار و زندگی من در شهر محل تولدم است.من کشاورزم و هرگز اهل خلاف نبودهام.