قتل همسر و فرزند در شعلههای خشم پدر نقاش
مرد میانسال در جریان درگیری با پسر جوانش او را به آتش کشید و همسر و فرزند خود را در این آتش سوزی از دست داد
هفت صبح| هفته قبل بعد از انتقال زن میانسال و پسر جوانش به بیمارستان سوانح سوختگی مطهری تهران، در حالی که این دو نفر به شدت دچار سوختگی شده بودند؛ مشخص شد آنها در آتش افروزی عمدی مجروح شدهاند.
تلاش کادر درمان بیمارستان برای نجات جان هر دو نفر آغاز شد اما به دلیل شدت سوختگی پزشکان موفق به نجات جان آنها نشده و مادر و پسر جوانش به کام مرگ فرو رفتند.
به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد و در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.سپس تیمی از کارآگاهان تحقیقات خود را برای رازگشایی از ماجرا آغاز کرده و همچنین تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی نیز وارد عمل شدند.
تحقیقات میدانی
در اولین گام از تحقیقات میدانی کارآگاهان متوجه شدند که آتشسوزی منجر به فوت در خانه مقتولین رخ داده بود.به این ترتیب آنها سراغ همسایههای خانه مقتولین واقع در یکی از محلههای مرکز شهر رفتند و آنها را هدف تحقیقات خود قرار دادند.
یکی از همسایهها در اولین اظهارات خود به کارآگاهان گفت:«چند سالی میشود که با این خانواده همسایه هستیم.آنها افراد آبرودار و محترمی هستند.پدر خانواده نقاش ساختمانی است و مرد زحمتکش و اهل حلال و حرام است.آنها هرگز مزاحمتی برای اهالی محل و همسایههایشان در ساختمان محل سکونت خود نداشتند.فقط گاهی پیش میآمد که صدای جر و بحث و دعوای پدر و پسر بلند میشد که آن هم محدود بود به چاردیواری خانه خودشان.»
این فرد در ادامه گفت:«شب حادثه هم مثل خیلی وقتهای دیگر سر و صدای آنها از خانهشان به گوش میرسید.دقایقی بعد نمیدانیم چه شد که شعلههای آتش از خانهشان بیرون زد.ما خیلی سریع با آتش نشانی تماس گرفتیم و امدادگران فورا از راه رسیده و آتش را به سرعت خاموش کردند.حجم آتش زیاد نبود اما نمیدانیم چه شد که در همان آتش سوزی کوتاه مدت پسر جوان و مادرش به شدت سوخته بودند که منجر به مرگ آنها شد.»
در ادامه تحقیقات مشخص شد که بعد از حادثه آتش سوزی هیچ یک از همسایهها پدر خانواده را ندیده بودند و او از محل حادثه متواری شده بود.
در عین حال عمدی بودن آتش افروزی با اعلام نظر کارشناسان سازمان آتش نشانی و همچنین با محرز شدن دیگر ادله جنایی مسلم شد.بنابراین نوک پیکان اتهام به سمت پدر خانواده چرخید و کارآگاهان جنایی تلاش خود را برای شناسایی و دستگیری او آغاز کردند.
اعتراف مرد نقاش به قتل
ماموران پلیس با در دست داشتن اطلاعاتی از پدر خانواده خیلی سریع او را شناسایی و دستگیر کردند.
متهم بعد از اینکه به دام ماموران افتاد بدون طفره رفتن از حقیقت تسلیم قانون شد و به قتل همسر و فرزند خود اعتراف کرد.
این مرد در حالی که خودش نیز به دلیل سوختگی دچار جراحتهای سطحی شده بود ادعا کرد قصد خودسوزی داشته اما در نهایت در جریان درگیری با فرزندش او را به آتش کشیده و همین منجر به قتل او شده بود.
متهم همچنین اظهار داشت که قصد و نیت قبلی برای قتل نداشته و نسبت به مرگ فرزند و همسر خود اظهار پشیمانی و عذاب وجدان کرد.
در حالی که اجساد قربانیان برای انجام معاینات و آزمایشهای لازم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد،متهم پرونده نیز برای انجام تحقیقات تکمیلی و طی روال قانونی در بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران به سر میبرد.
در ادامه این گزارش گفتوگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.
گفتوگو با متهم
چند سال داری؟
57 سال.
شغلت چیست؟
نقاش ساختمان هستم و از وقتی خودم را شناختم در این حرفه فعالیت میکردم.البته برخی دیگر از کارهای مربوط به ظریف کاری ساختمان را هم بلدم.اما به خاطر اینکه در این سالها بیشتر مشتریان به من کار نقاشی سفارش دادهاند دیگر وقت زیادی برای انجام کارهای دیگر نداشتم.
چند سال بود با همسرت زندگی مشترک داشتی؟
بیشتر از سی سال بود با هم زندگی میکردیم.او زن خوبی بود و با دار و ندار من میساخت.
پس چرا با او اختلاف داشتی؟
من هیچ اختلافی با او نداشتم!
پس چرا کار به اینجا کشید؟
در واقع اختلاف من با پسرم بود.من هم مثل هر پدر دیگری نگران آینده و سرنوشت فرزندم بودم.او هم مثل همه جوانهای این دوره و زمانه دنبال هیجان و تجربه بود.برای همین دل به کار نمیداد.اختلاف همیشه ما به خاطر همین بود که او دل به کار نمیداد و به فکر آینده و زندگیاش نبود.
از روز حادثه بگو.
روز حادثه قصد داشتم تا به نقاشی یک ساختمان بروم و از پسرم درخواست کردم تا برای کمک به همراهم بیاید. میخواستم به بهانه کمک گرفتن از او حرفه خودم را به او یاد بدهم اما او مخالفت کرد و باز هم مثل خیلی وقتهای دیگر مشاجرهای میان ما شکل گرفت.یکدفعه به شدت عصبانی شدم و در این میان، بنزین را روی خودم ریختم و تهدید به خودسوزی کردم اما پسرم با بیادبی جوابم را داد. رفتارش باعث شد من عصبانیتر شوم و بنزین را روی او هم پاشیدم. بعد فندک زدم که یکدفعه شعلههای آتش روی بدن پسرم گر گرفت.
چه شد که همسرت هم سوخت؟
در ادامه همسرم آمد تا به پسرم کمک کند اما با توجه به اینکه بطری بنزین روی زمین افتاده بود خودش نیز دچار حادثه شد؛ من نیز در این آتشسوزی جان سالم به در بردم.البته چون بنزین روی خودم هم پاشیده بود کمی دچار سوختگی شدم.اما واقعا نمیخواستم با قتل فرزند و همسرم زندگیام را نابود کنم.پشیمانم و قصد ارتکاب جنایت نداشتم.