دوستم را نکشتم اما جسدش را سوزاندم!
مرد جوان در سناریوی عجیبی ادعا کرد قاتل دوستش نیست اما از روی ترس، جسد اسیدسوخته را با بشکه آبی به بیابان منتقل کرده است
هفت صبح| رسیدگی به قتل مرد 25سالهای با کشف جسد اسیدسوخته او در یک بشکه آبی حوالی لواسان از حدود دو هفته قبل در حالی در دستورکار غلامحسین صادقزاده، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت که پیش از آن، مفقودشدن ناگهانی او گزارش شده بود.
این در حالی بود که ردپای یکی از دوستان مقتول به نام میلاد، در قتل او به چشم میخورد و مرد جوان بازداشت شد اما منکر هرگونه ارتباط با قتل شد.
در ادامه مشخص شد دختر موردعلاقه متهم روز گمشدن مقتول با کارت بانکی او یک بشکهآبی خریداری کرده بود. دختر جوان بازداشت شده و در اعترافات خود گفت: «یک شب میلاد به من پیام داد و گفت، من یکی از دوستانم را کشتهام و میخواهم برای سر به نیست کردن جسدش کمکم کنی. من فکر کردم از این چالشهای اینستاگرامی است. روز بعد که او را دیدم، گفتم موضوع چیست؟ که او خندید و گفت میخواستم ببینم تا کجا در کنارم میمانی. با هم به پلاستیکفروشی رفتیم و میلاد، کارت بانکیای به من داد و از من خواست بشکهای بخرم اما نگفت برای چه کاری بشکه را میخواهد.»
همچنین معلوم شد که میلاد به فردی به نام حسن پیامک زده و نوشته بود: «بیل را خریدی؟»
بهاینترتیب، حسن نیز بازداشت شد و در اعترافات خود گفت: «مدتی قبل، میلاد که در جریان کاری با هم آشنا بودیم، به من پیام داد و گفت، فردی را به قتل رسانده و میخواهد جسدش را دفن کند. او از من خواست با کمک همدیگر جسد را داخل یک بشکه قرار دهیم. آدرس خانه مقتول واقع در سهروردی را به من داد و وقتی به آنجا رسیدم با جسد دوست میلاد به نام سینا مواجه شدم که او را کشته و با اسید سوزانده بود. میگفت قرار بوده با هم کافهای باز کنند و بهخاطر مسائل مالی مربوط به آن اختلاف پیدا کرده و درگیر شدهاند. میلاد از من خواست بعد از انتقال بشکه حامل جسد به اطراف لواسان؛ بشکه را دفن کنم. برای همین کار هم از من خواسته بود یک بیل بخرم. من هم مطابق قرارمان، جسد را با بشکه به اطراف لواسان بردم اما نتوانستم دفنش کنم.»
اما در آخرین بازجویی انجامشده در شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران، متهمان در سناریوی جدید خود منکر قتل شدند و اینبار، حسن ادعا کرد از وجود جسد در بشکه آبی بیاطلاع بوده و گفت: «میلاد از من خواست با همدیگر، بشکه آبی را حوالی لواسان رها کنیم، اما به من نگفت داخل آن چیست.»
درحالیکه متهمان منکر قتل هستند، آثار خون مقتول در خانه او و در خودروی میلاد کشف شده است.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.
من قاتل رفیقم نیستم
با مقتول چطور آشنا شدی؟
حدود یک سال قبل، یک موتورسیکلت در سایت دیوار آگهی کردم که از من خریداری کرد. از همان موقع با هم آشنا شده و رفت و آمد پیدا کردیم.
با او اختلاف داشتی؟
نه اصلا!
اما حسن در ابتدا گفته بود شما به خاطر راهاندازی کافه با هم مشکل پیدا کرده بودید.
نه این حرفها صحت ندارد.
از روز حادثه بگو.
آن روز من به دیدار دوستم رفته بودم. او کوکائین کشید و مشروب خورد؛ برای همین اُوردوز کرد و مرد. من خیلی ترسیدم و تصمیم گرفتم جسدش را از بین ببرم. برای این کار از دختر موردعلاقهام و حسن، کمک گرفتم اما آن دختر نمیدانست بشکه را برای چه کاری میخواهم و فقط خریداری کرد. حسن هم نمیدانست در بشکه، جسد، مخفی شده است.
چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟
چون ترسیدم.
بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا در دستور کار قضایی قرار دارد.