کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۴۸۶۴
تاریخ خبر:

من افسر پلیس هستم نه قاتل!

من افسر پلیس هستم نه قاتل!

پنج متهم به همدستی با باند زورگیرانی که در پارک نهج‌البلاغه مرتکب جنایت شدند، دستگیر شده و تحت بازجویی قرار گرفتند‌

روزنامه هفت صبح|  سوم دی ماه امسال رسیدگی به قتل جوانی ‌ به نام سیاوش در پارک نهج‌البلاغه تهران در دستور کار محمدمهدی براعه، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.به این ترتیب تیم جنایی به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای رسیدگی به موضوع راهی محل جنایت شده و با جسد خونین مرد جوان که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود مواجه شدند.

در بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که این جوان به همراه نامزد خود در حال پیاده‌روی و ورزش در پارک بودند که عده‌ای جوان زورگیر به قصد سرقت گوشی و طلاهای همراه آنها به این زوج حمله کرده و برای رسیدن به نیت شوم خود مرد جوان را مورد اصابت ضربات مرگبار چاقو قرار داده بودند.به این ترتیب تلاش تیم جنایی برای یافتن ردی از عاملان جنایت آغاز شد و این در حالی بود که احتمال وقوع جرم مشابه توسط اعضای این باند وجود داشت.

 

اظهارات نامزد مقتول

در اولین تحقیقات جنایی نامزد سیاوش که روز حادثه همراه او بوده و شاهد ماجرا بود؛ ‌ گفت: «چند وقتی می‌شد که به‌همراه نامزدم برای پیاده‌روی به پارک می‌آمدیم. معمولا ساعتی که بعد از کارمان به پارک می‌رسیدیم، نزدیک غروب بود و هوا تاریک شده بود. آن شب هم در همان ساعت‌های همیشگی در پارک بودیم که یکدفعه تعدادی جوان به سمت ما حمله کردند. آنها اصلا حرفی نمی‌زدند و نمی‌گفتند که چه چیزی از ما می‌خواهند.

 

فقط عربده می‌کشیدند و شروع کردند با ضربات چاقو به شوهرم ضربه زدن. دو‌نفرشان هم سمت من آمدند و بعد از اینکه من را داخل جوی آب انداختند، سعی کردند انگشتر و ساعت و گوشی موبایلم را بگیرند. همه‌چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و وقتی آنها رفتند به کمک مردم اورژانس را خبر کردم، اما دیگر فایده‌ای نداشت چون شدت ضربات وارد شده به سیاوش به حدی زیاد بود که او قبل از رسیدن امدادگران اورژانس جان خود را از دست داده بود.»

 

دستگیری ضربتی متهمان

در حالی که رسیدگی به این پرونده جنایی ادامه داشت، شکایت‌های سریالی با موضوع خفت‌گیری‌های وحشیانه باند سارقان یکی پس از دیگری توسط غرب‌نشینان پایتخت در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران به ثبت می‌رسید.شاکیان در اظهارات مشابه می‌گفتند که در بوستان‌های مختلف در غرب تهران طعمه زورگیران قرار گرفته و آنها با ایراد ضرب و جرح اقدام به سرقت گوشی و دیگر اموال آنها می‌کردند.
 

در حالی که احتمال می‌رفت اعضای این باند همان جنایتکارانی باشند که عامل قتل سیاوش شده اند؛ کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران با به‌کارگیری مخبران خود در نقاط مختلف پارک‌های مورد نظر رد آنها را زده و متوجه شدند که این سارقان زورگیر ساکن منطقه فرحزاد بوده و پاتوق این افراد در قهوه‌خانه‌ای واقع در فرحزاد است.به این ترتیب حدود دو هفته بعد از وقوع جنایت در حالی که اعضای باند سرقت را  در پاتوقشان تجمع کرده بودند در اقدام ضربتی پلیس به دام قانون افتادند.


اعتراف جوان 18 ساله به قتل

بعد از دستگیری متهمان مشخص شد که هر شش متهم افغان هستند. در بازجویی‌های ابتدایی یکی از اعضای این باند به وارد کردن چند ضربه به سیاوش اعتراف کرد.او گفت: «وقتی هوا تاریک می‌شد به پارک می‌رفتیم. پارک فدک، پردیسان یا نهج‌البلاغه. سپس در جاهای خلوت پارک به سمت دختر و پسرها حمله می‌کردیم. چاقو یا قمه را می‌گذاشتیم روی پهلو یا زیر گردنشان. سپس با تهدید از آنها می‌خواستیم هرچه اموال قیمتی دارند به ما بدهند. از گوشی موبایل‌هایشان گرفته تا ساعت و طلاهایشان.»

 

این متهم در ادامه در مورد حمله مرگبار به سیاوش گفت: «آن روز رفته بودیم پارک و به‌دنبال سوژه بودیم. از چند نفر دیگر هم سرقت کرده بودیم بعد رسیدیم به زوج جوان. مرد جوان ورزشکار و قوی هیکل بود. او با ما درگیر شد و من مجبور شدم با چاقو چند ضربه به او بزنم.»بعد از اعترافات دیگر متهمان بازسازی صحنه جنایت انجام شد و در همین حال تحقیقات برای شناسایی دیگر همدستان این باند نیز ادامه پیدا کرد.
 

در حالی که پنج متهم دیگر در رابطه با این پرونده دستگیر شده و در همان بازجویی‌  ابتدایی به ارتکاب جرم اقرار کردند؛ برای بازجویی  راهی شعبه سوم دادسرای جنایی تهران شده، اما در بازجویی تکمیلی این‌بار اتهام خود را منکر شدند.


من افسر پلیس بودم نه قاتل 

در میان پنج متهمی که اخیرا بازداشت شده‌اند، دو برادر افغان هستند که یکی از آنها ادعا می‌کند افسر پلیس بوده است.او در جریان بازجویی در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران می‌گوید:

 

«من در افغانستان افسر پلیس راهنمایی و رانندگی بودم. برادرم هم رئیس پلیس راهنمایی رانندگی بوده و پدرم نیز رئیس زندان بود. ما 10سال قبل به‌خاطر حمله طالبان مجبور به ترک وطن شدیم و به ایران آمدیم. با‌توجه به اینکه من گواهینامه بین‌المللی داشتم، توانستم در تاکسی اینترنتی کار کنم. تا همین دو، سه روز قبل از دستگیری نیز داشتم کارم را می‌کردم و خرج زن و بچه‌ام را می‌دادم. هیچ ربطی به باند زورگیران جنایتکار ندارم.»

 

برادر او نیز در ادامه می‌گوید:«ما دو برادر هستیم که با یکدیگر باجناق نیز هستیم. از وقتی به ایران آمدیم من وارد کار خرید و فروش ضایعات شدم و هرگز دست به خلاف نزدم. نمی‌دانم چرا عده‌ای از شاکیان چهره من را به‌عنوان سارق اموال‌شان شناسایی کرده‌اند!»

 

یکی دیگر از متهمان نیز در حالی منکر اتهام خود شده که ‌شاکی چهره او را به‌عنوان سارق اموالشان شناسایی کرده‌ است. او گفت: «من هم افغان هستم و چند سالی می‌شود که به ایران آمده‌ام. چند سال پیش با یکی از دوستانم بوتیک زدیم ولی صاحب ملک اجاره را بالا برد و دیگر نتوانستیم کار را ادامه دهیم. بعد از آن با دستفروشی خرجم را در می‌آوردم و اتهام همدستی با زورگیران را قبول ندارم.»

 

چهارمین متهم یک دستفروش است که بساط جوراب داشته و در ابتدا بعد از دستگیری اعتراف کرده بود که با اعضای باند زورگیران همدستی داشته است، اما حالا در سناریوی جدیدی می‌گوید:«من صبح تا شب پای بساطم بودم و همدستی با این باند را قبول ندارم.»

 

آخرین متهم نیز جوان 18‌ساله‌ای است که او نیز توسط تعدادی شاکیان شناسایی شده است. او نیز با انکار اتهام خود می‌گوید: «اتهامم را قبول ندارم. من شاگر مکانیک بودم و فقط گاهی برای تفریح به همان قهوه‌خانه‌ای می‌رفتم که پاتوق خلافکاران بود، اما با آنها همدستی نداشتم.»بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن‌شدن ابعاد پنهان ماجرا ادامه دارد.  

 

کدخبر: ۵۵۴۸۶۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر