کشف جسد پیرمرد ثروتمند ۲۰ روز بعد از قتل
سارق حرفهای به اتهام قتل عمد مرد پولدار و سرقت اموالش به دام افتاد، اما منکر قتل است
روزنامه هفت صبح| اواسط سال گذشته مرد جوانی با مرکز فوریتهای پلیس 110 تماس گرفت و کشف جسد عموی 65سالهاش را در خانه او واقع در خیابان فردوسی تهران به اطلاع ماموران رساند. با دریافت این گزارش بلافاصله محمدجواد شفیعی، بازپرس کشیک قتل پایتخت بههمراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران و همچنین تیم تشخیص هویت، بالای سر جسد مرد میانسال حاضر شدند.
مشاهدات ابتدایی حکایت از این داشت که خانه یک طبقه و قدیمی مقتول که مرد پولداری بود، غارت شده و همه اسباب و وسایل آن به سرقت رفته است. یخچال، فرشهای نفیس قیمتی و حتی تعداد زیادی کتابهای قدیمی ارزشمند به سرقت رفته بودند.
همچنین معاینات اولیه تیم تشخیص هویت روی جسد نشان میداد که لااقل 20روز از قتل او گذشته و عامل جنایت بعد از خفه کردن مرد میانسال همه اموال او را سرقت کرده است.به این ترتیب تحقیقات تیم جنایی و کارآگاهان پلیس برای رازگشایی از ماجرا کلید خورد.
همسایهها چه دیدند؟
اولین فردی که هدف تحقیقات تیم جنایی قرار گرفت کسی نبود جز همان برادرزاده مقتول که جسد عمویش را پیدا کرده بود. این مرد جوان به ماموران گفت: «عموی من بهتنهایی زندگی میکرد و همسر و فرزند نداشت.
او از پس کارهای شخصی و زندگی خود برمیآمد و نیازی به کمک کسی نداشت؛ با این حال ما گهگاهی به او سر میزدیم یا سراغش را میگرفتیم، اما مدتی بود از او بیخبر بودیم تا اینکه هفته قبل برادرم به من گفت که عمویمان پاسخ تلفن او را نداده است.
ابتدا موضوع را جدی نگرفته و گمان کردیم لابد فراموش کرده با برادرم تماس بگیرد؛ وقتی یک هفته گذشت و باز هم تماسهای ما با عمویم بیپاسخ ماند به این فکر افتادیم که حتما اتفاقی برای او افتاده است. برای همین تصمیم گرفتیم به خانهاش سر بزنیم.»
این مرد در ادامه گفت: «وقتی وارد خانه شدیم همهچیز خیلی عجیب بود. فقط در حیاط بسته و در ورودی هال خانه نیز قفل نبود. وقتی وارد هال خانه شدیم در یک لحظه فکر کردیم عمویمان بیخبر از ما اثاثکشی یا مهاجرت کرده؛ چون بهجز وسایل بیارزش هیچچیز در خانه نبود، اما ناگهان جسد عمویم که با طناب خفه شده و در اتاق خواب افتاده بود را دیدیم.
انگار کسی که وارد خانه او شده حسابی زاغ سیاهش را چوب زده و میدانسته که او تنهایی زندگی میکند و حالاحالاها کسی سراغش را نمیگیرد؛ چون هیچ وسیلهای در خانه باقی نگذاشته بود.» به این ترتیب تحقیقات از همسایههای پیرمرد آغاز شد که هیچکدام از آنها از مرگ او خبردار نشده بودند، اما در میان همسایهها یک نفر به ماموران گفت:
«حدود 3 هفته قبل بود که دیدم سه مرد وارد خانه مقتول شده و با خونسردی وسایلی را بار یک وانت میکردند. من اصلا به آنها شک نکردم و گمان کردم که حتما سمسار هستند و صاحبخانه خودش آنها را صدا زده تا مقداری وسیلههای بلااستفادهاش را به آنها بفروشد که من چهره یکی از آنها را به وضوح دیدم و در خاطرم مانده است.»
از چهرهنگاری تا دستگیری
با اطلاعاتی که مرد همسایه در اختیار ماموران قرار داد، با چهرهنگاری تصویری از مردی که همسایه او را دیده بود بهدست آمد و مشخص شد این فرد یک سارق حرفهای است که بارها به اتهام سرقت در خانههای حوالی خیابان فردوسی دستگیر شده است. به این ترتیب این فرد بهعنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام با اقدامات اطلاعاتی لازم توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران به دام قانون افتاد.
متهم در اولین برخورد با ماموران پلیس منکر هرگونه ارتباط قتل پیرمرد و سرقت اموال او شد، اما در همین حال مدارکی وجود دارد که فرضیه گناهکار بودن او و دست داشتناش در قتل مرد پولدار را قویتر میکند. به این ترتیب تحقیقات و بازجوییها از متهم بازداشتشده به قوت خود باقی است و رسیدگی به این پرونده تا روشنشدن راز جنایت در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران ادامه دارد.