باشگاه مشتزنی| ما بودیم و تاریبو وست!

داشتم از ترس سکته میکردم که او قرار است چه بلایی سر تیم محبوبم بیاورد اما ...
هفت صبح| آن روزها که جامجهانی 1990 را از تلویزیون میدیدم، حتی به ذهنم هم خطور نمیکرد که روزی ممکن است فوتبال ایران هم مقابل بهترین و بزرگترین تیمها و فوقستارههایشان قرار بگیرد. آنقدر از نظر ذهنی در این زمینه فقیر بودم که همین که میتوانستم این بازیها را زنده ببینم و هنرنمایی مارادونا، ماتئوس، رود گولیت، روژه میلا و ... را ببینم، برایم کافی بود.
البته میدانم که سالها پیشتر، پله هم به ایران آمده و در ورزشگاه آزادی بازی کرده بود. اوزه بیو هم با بنفیکا مقابل پرسپولیس بازی کرده بود. توستائو هم با کروزیرو، پرسپولیس را در ایران شکست داده بود. بکن باوئر، گرد مولر و اووه زیلر هم با بایرن مقابل تیم منتخب تهران بازی کرده بودند اما خب اینها را فقط خوانده بودم و درکی واقعی از اتفاق بزرگی که رخ داده بود، نداشتم.
چند سال که گذشت، بعضی از ستارهها از نظر جغرافیا به ایران نزدیکتر شدند. مثلا خبر میرسید که عبدی پله به العین امارات پیوسته! او البته دوران اوجش را پشت سر گذاشته بود و در آن روزها فوقستاره به حساب نمیآمد اما هنوز هم بزرگ بود و دیدنش در یک تیم اماراتی، هم باورنکردنی بود و هم جذاب؛ و نمیتوانستم تصور کنم که ممکن است روزی بازیکنی مثل او حتی در سن و سال بالا، مقابل تیمی از ایران قرار بگیرد.
اما این اتفاق بالاخره افتاد و او در سال 77 با تیم العین مقابل استقلال قرار گرفت. داشتم از ترس سکته میکردم که او قرار است چه بلایی سر تیم محبوبم بیاورد اما او 90 دقیقه تمام زیر نظر یکی از گمنامترین و معمولیترین بازیکنان آن دوره استقلال یعنی ایوب اصغرخانی، نتوانست کاری از پیش ببرد و تیمش هم با یک گل به استقلال باخت!
چند سال بعد، گذر روبرتو دونادونی ایتالیایی به ایران افتاد. البته باز هم به لطف بازی در تیمهای عربی حاشیه خلیج فارس! او بازیکن الاتحاد عربستان بود و تیمش در جام باشگاههای آسیا حریف استقلال شد. دونادونی اما با عبدی پله فرق داشت. او در تهران تنها گل پیروزیبخش تیمش را زد و در بازی برگشت هم بهترین بازیکن زمین بود و باعث و بانی حذف استقلال از آسیا شد.
کمکم رفت و آمد و تقابل این ستارهها با تیمهای ایرانی بیشتر شد. به لطف رسیدن به جامجهانی 1998، تنه بازیکنانمان بیشتر از قبل به تنه ستارههای فوتبال جهان خورد. چشممان را باز کردیم و دیدیم تیم ملیمان دارد مقابل آاس رم بازی میکند و فرانچسکو توتی هم آن وسط دارد دلبری میکند! چند روز بعد آلوارو رکوبا را دیدیم که با پیراهن اینترمیلان دروازه ما را باز کرد. بعد هم که خود جامجهانی از راه رسید و مقابل یوگسلاوی با دراگان استویکوویچ و دژان استانکوویچ و سینیشا میهایلوویچ و آلمان با کوپکه، لوتار ماتئوس، توماس هسلر، توماس هلمر، اولیور بیرهوف، یورگن کلینزمن و ... به میدان رفتیم.
از آن دوران به بعد، بازی کردن فوقستارهها مقابل تیمهای ایرانی دیگر خیلی هم عجیب و غریب نبود. در دو دهه اخیر بهترین فوتبالیستهای جهان یعنی لیونل مسی، کریس رونالدو و زلاتان ایبراهیموویچ هم مقابل تیم ملی ما بازی کردند. مسی یک بار در جامجهانی 2014 در برابر تیم ملی ایران بازی کرد و آن گل تماشایی و دردناک را در آخرین دقیقه به علیرضا حقیقی زد، زلاتان در یک بازی دوستانه یک نمایش بیرحمانه مقابل ایران داشت و یک گل زد و یک پاس گل داد و رونالدو هم به جز دو بازی با پیراهن تیم ملی پرتغال در برابر ایران در جام جهانی، چند بار در قالب تیم النصر مقابل ایرانیها قرار گرفته که در بیشتر مواقع ناکام بوده و فقط دو بار از روی نقطه پنالتی دروازه میرزاپور و حسینی را باز کرده است.
در میان همه این ستارهها، بازیکن مورد علاقهام هم یک بار به ایران آمده که خب خیلیها آن روز را فراموش کردهاند و اگر بپرسید که آیا میدانید او به ایران آمده؟ متعجب خواهند شد. منظورم رائول گونزالس ستاره سابق رئال مادرید است که در سال 1393 با تیم السد قطر برای بازی مقابل فولاد خوزستان در لیگ قهرمانان آسیا به اهواز رفت.
او در آن بازی خوب کار نکرد اما حضور او را در ایران مهمتر از حضور نفراتی مثل ژاوی، دونادونی و خیلیهای دیگر میدانستم و حسرت خوردم که چرا استقلال فرصت بازی مقابل او را پیدا نکرد. درباره ریوالدوی برزیلی هم همین حس را دارم. او با پیراهن بنیادکار مقابل پرسپولیس و ذوبآهن به میدان رفت اما استقلال شناس رویارویی را با او را پیدا نکرد.
همه اینها را نوشتم اما این را هم میدانم که فوتبال ایران بیشتر به لطف حضور این بازیکنان حضور در تیمهای عربی کشورها حاشیه خلیج فارس فرصت دیدن و رودررو شدن با آنها را پیدا کرده است. در سایر موارد هم قرعهکشی جام جهانی شانس رویارویی با امثال مسی و رونالدو را به فوتبال ایران داده؛ وگرنه اگر به ما بود، معروفترین بازیکنی که برای بازی در فوتبال ایران به کشورمان آمد، تاریبو وست دیوانه نیجریهای بود که در اتفاقی که هنوز هم هضمش نکردهام، به پیکان پیوست اما حتی یک دقیقه هم برای این تیم بازی نکرد و قراردادش را فسخ کرد و رفت پی کارش! خلاصه که اگر این باشگاههای قطری، عربستانی و اماراتی نبودند، فوتبال ما هنوز هم از حضور ستارهها در ایران غش و ضعف میکرد.