کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۲۴۳۶
تاریخ خبر:

فقرات| بارش پراکنده ۱۶

فقرات| بارش پراکنده 16

برخلاف باور عمومی، تجربه وحشت تو را شجاع‌تر نمی‌کند

هفت صبح| یک:   عجیب نیست که درست در همون دقایقی که نشستی یه گوشه و داری در سکوت و آرامش استراحت می‌کنی، پوستت در حال پیر شدنه و اعضای بدنت دست از تلاش برای فرسوده شدن برنمی‌دارن؟

 

دو: چیز سیاهی که موقع پختن مرغ ازش بیرون میاد تاریکی‌های روحشه که توی رونش گیر کرده بود؟

 

سه: یکی از موضوعاتی که معمولاً بهش پرداخته نمی‌شه عدم قرینگی در زندگی روزمره آدم‌هاست. می‌تونیم این رو هم به لیست آرزوهای خوب برای دیگران اضافه کنیم:«عزیزم برات خط چشم‌های قرینه یا دو طرفِ یکسانِ سیبیل آرزومندم.»

 

چهار:   یک صدایی هست که هر روز بارها در خیابون شنیده می‌شه. مردی عاصی که فریاد می‌زنه: «برووو دیگهههه...» همون صدا، همون لحن، همون کشیدگی و طلبکاری. انگار مردم فکر می‌کنن برای فرمانِ حرکت دادن به باقی ماشین‌ها باید حتماً از این قالب پیروی کنن. مثل وانتی‌های همه چیز خر که نمی‌تونن با لحن و آوای دیگه‌ای خبر بدن ضایعات، آهن آلات،  آبِ گرمکن خرییییدارم.»

 

پنج: می‌دونی کجای آشپزی عجیبه؟ اونجایی که رگبار قطره‌های داغ روغن روی دستت پاشیده می‌شه، پوستت می‌سوزه و بدون آوردن خم به ابرو محتویات ماهیتابه رو پشت و رو می‌کنی و بدون گفتن آخ به کارت ادامه می‌دی. انگار سوختن بخشی از زندگی باشه.

 

شش: دیوید بنیوف در کتاب شهر دزدها می‌نویسه: برخلاف باور عمومی، تجربه وحشت تو را شجاع‌تر نمی‌کند. فقط شاید اگر تمام وقت در وحشت باشی، راحت‌تر بتوانی ترست را مخفی کنی.

 

 

سایر اخبارتک نگاریرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۵۶۲۴۳۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر