فقرات| بدشانس مثل ریتا پاتینو
وقتی ریتا، پلیسی که میخواست برای تمیز کردنش به او کمک کند را کتک زد
هفت صبح| زندگی ریتا پاتینو کوینترو شبیه یک کابوس فراموش نشدنی است. 41 سال پیش پلیس آمریکا او را با لباسهای کثیف و ظاهری آشفته در کلیسایی پیدا کرد. پلیس چند جملهای درباره این که کیست و اینجا چه میکند پرسید و ریتا در پاسخ کلماتی به زبانی ناآشنا به زبان آورد و بعد از بازجویی، پلیسی که میخواست برای تمیز کردنش به او کمک کند را کتک زد.
ریتا چند وقتی گرفتار کاغذ بازی و رفتن از این ساختمان به آن دادگاه بود، بدون این که بفهمد غریبههای اطرافش چه میگویند و دلیل بازداشتش چیست. حتی مترجم رسمی هم نمیتوانست کلمات ناشناختهاش را ترجمه کند. بالاخره قاضی با تصور این که او دارای ناتوانی ذهنی است و ممکن است به خود آسیب برساند، حکم بستریاش در بیمارستان روانی را صادر کرد و او به مدت 12 سال روی تختهای فلزی و پشت دیوارهای بیپنجره اسیر شد.
ریتا یک راراموری از بومیان مکزیک بود که به زبان قبیله خود حرف میزد و چیزی از اسپانیایی یا انگلیسی نمیدانست و سر از کانزاسِ آمریکا در آورده بود. او که در روستای خود چوپان، گیاه پزشک و ماما بود گرفتار جهانی شده بود که دیگر در آن کاری از دستش بر نمیآمد.
بعد از دزدیده شدن گوسفندها و مرگ شوهرش، اطرافیان به او تهمت زدند که او مقصر این اتفاقات است. کم کم همه درها به روی ریتا بسته شد و مردم ازش فاصله گرفتند. زن به همراه پسرش آواره شد و بالاخره بدون پول و زبان سر از سرزمینی دیگر درآورد.
در بیمارستان روانی چون کسی اطلاعاتی از گذشته او و سابقه پزشکیاش نداشت و زبانش را نمیفهمید، ریتا تحت درمان داروییِ بیدلیل قرار گرفت و چون مسئولان بیمارستان نمیتوانستند خانوادهاش را پیدا کنند، مدت بستریاش طولانی و طولانیتر شد. چند سال بعد از آزادی او، سازمانی موفق شد از تیمارستان 90 هزار دلار غرامت بگیرد و راهبهای مسئول پرداخت پول به زن شد. راهبه چند وقتی ماهی 300 دلار در دست ریتا میگذاشت و یکبار 6000 دلار به او پرداخت کرد و با باقی پولها ناپدید شد. ریتا به فیلمسازی که قصد ساختن مستند زندگیاش را داشت گفته بود: «هنوز فقیرم اما از بودن در وطنم خوشحالم.» زندگی عجیب، غم انگیز و پرماجرای ریتا پاتینو کوینترو در سال 2018 به پایان رسید.