ستون فقرات | سوراخی در گذشته؛ پاک کردن ننگ خودکار
معجزه خودکار کله گربه در مغازه لوازم تحریر فروشی
هفت صبح| یکی از شیوههای کلاهبرداری در دوران کودکی ما به این شکل بود که هر چند وقت یکبار پاککن خوش منظرهای را با وعده «پاککننده خودکار» آهسته در پاچهمان جاسازی میکردند. ما بچههایی بودیم که سودای پاککردن غلطهای املایی نوشتهشده با خودکار را در سر داشتیم و میخواستیم این معجزه را با چشمهایمان ببینیم. اما هربار با کاغذی روبهرو میشدیم که در اثر کشیدهشدن پاککن شیاد لعنتی روی تنش سوراخ میشد، کلمه را میبلعید و حفرهای به سوی صفحه بعد باز میکرد.
چند روز قبل، دخترم خودکاری خرید که کلهای گربه شکل داشت. خانهمان پر است از خودکارهایی با کلههای موش، خرگوش، پری دریایی، الماس، کاکتوس و توالت فرنگی. با حالت «جدا به این خودکار نیاز داری؟» نگاهش کردم و در پاسخ با خونسردی گفت: «آره. آخه این گربه میتونه خودکار رو پاک کنه.» لحظاتی ناباورانه به گربه طوسی خیره شدم.
ابروهایش را در هم کشیده بود و ظاهری جدی داشت. باید خودش را ثابت میکرد. روی کاغذ کوچک مغازه نوشتم «دروغگو» بعد با بیاعتمادی کله گربه را روی کلمه کشیدم. در چند لحظه دروغگو از روی کاغذ پاک شد و اثری ازش باقی نماند. بدون آن که سوراخش کرده و به ریشم خندیده باشد.
خودکار را مثل شیای مقدس با دو دست گرفتم. بعد از سالها، شاهد یک معجزه بودم و میخواستم گربه را وسط مغازه بگذارم و از باقی آدمها بخواهم دورش بچرخند و رقصی آئینی کنند. از دخترم پرسیدم از کجا میدانسته گربه قادر به چنین عمل حیرتانگیزی است؟ با بیخیالی جواب داد: «معلوم بود دیگه.» انگار نه انگار که این اتفاقِ در جهان امروز پیشپا افتاده، رویایی محال در گذشته بود. او هیچ نمیدانست چند هزار کودک، چند هزار صفحه کاغذ را به امید پاککردن ننگ خودکار، سوراخ کرده بودند.