یک دست و یک پا، آزاد!
روزنامه خوانی در شصت سال پیش- ۱۴
هفت صبح| دوم اردیبهشت 1343. تیتر اول همچنان به اتفاقات جهان بهخصوص خاورمیانه اختصاص دارد و جنگ داخلی سوریه تیتر اول است.
تاثیر طوفان و سیل در ایران بر تولید مرکبات و تلف شدن گوسفندها هم در صفحه اول حضور دارند.
کیهان امروز سروشکل حرفهایتری به خود گرفته و با سلیقه بهتری بسته شده است. نمیدانم که آیا در سردبیری آن اتفاقی افتاده یا نه. گزارشهای جهان به صفحه دو نقل مکان کردهاند و تعداد زیادی آگهی سینمایی. بهخصوص فیلم انسانها که دورتادور صفحه را با آگهیهای کوچک و متعدد خود زینت داده. همان فیلمی که فردین و آرمان و فروزان درآن بازی میکنند.
در آستانه تعطیلات عید قربان هستیم و آگهیهای سینمایی بیشتر از همیشه در همه صفحات به چشم میخورند. بهخصوص دوتا فیلم ایرانی انسانها و همینطور فیلم ضربت ساخته ساموئل خاچیکیان که قرار است امشب اشرف پهلوی در سالن نمایش فیلم حضور داشته باشد.
در صفحه 3 اولین برخورد مردم ما با اتومبیل اتومات است. یک تبلیغ در انتهای صفحه کار شده با این تیتر: یک دست و یک پای شما آزاد است. پای چپ برای فشار ندادن کلاچ و دست راست برای قرار نگرفتن روی دنده. وعده داده شده که یک اتومبیل منحصر به فرد هفته آینده معرفی خواهد شد. نصف صفحه 4 آگهی فیلم وست ساید استوری است. صفحه هفت یک صفحه کامل آگهی کاشی ایراناست.
حسنعلی منصور نخست وزیر مصاحبه کرده و وعده داده که همه مردم ایران میتوانند خانههای کوچک اقساط بخرند.
آگهی فروش اتومبیل ولگا هم منتشر شده با این مضمون که این اتومبیل روسی حتی یک تصادف منجر به مرگ نداشته است.
دکتر احتیاطی و دکتر آسایش برای درمان بیماریهای مقاربتی، سوزاک و ناتوانی جنسی اعلام آمادگی کردهاند و دکتر جعفر رحمانی هم خود را متخصص ترک اعتیاد به تریاک معرفی کرده است.
صفحه 9 مطلبی کار شده از کلاسهای کابوک هیپنوتیزور مشهور تهرانی. و یک آگهی جالب از یخچال ارج.
در صفحه ده خبر دندانگیری پیدا نمیکنم. سیل و طوفان در شمال و شمال غرب، حمله یک سگ به یک کودک در هندیجان و سپس بلافاصله زایمان سگ، روایت نجات یک جوان از خودکشی با داستانی که احتمالا تخیل نویسنده روزنامه است.
صفحه حوادث هم خبر دندانگیری ندارد. سعدالله امیرسیفی که پیشخدمت خانم فلور میرزا آغاسی بوده و متهم به قتل او، بعد از این که از مخفیگاهش در منطقه گرمی اردبیل بازداشت شده و برای محاکمه به تهران فرستاده شده اتهام خود را قبول نکرده و داستان پیچیده شده است.
حجتالله جماللو هم که به خاطر خوردن یک خوشه انگور در باغی در فراهان با پسر صاحب باغ به نام سید مهدی رحمانی درگیر شده و او را کشته بود به حبس ابد محکوم شده است.
منوچهر صیامی 20 ساله اهل شهر گرگان هم دیروز به تهران آمده و در مسافرخانه مرکزی در ناصرخسرو اتاق میگیرد و همان جا اقدام به خودکشی میکند که با سماجت یکی از کارکنان مسافرخانه پیکر نیمه جانش به بیمارستان لقمانالدوله منتقل و آنجا از مرگ نجات پیدا میکند. کسی از منوچهر صیامی اهل گرگان خبر دارد؟
قرعهکشی دارندگان حساب در بانک ایران و ژاپن هم انجام شده و خانم سکینه تعمق برنده جایزه سفرهوایی به ژاپن شده است و آقایی به نام عبدالسلیم محمدخانی هم 5 هزار تومان پول برده است . در صفحه آخر این آگهی کوچک جلب توجه میکند: آقایی به نام بهروز جنگلی نوشته:حالا که به یاری خداوند توانا برای ادامه تحصیل عازم آمریکا هستم از کلیه اقوام و خویشانی که حضورا نتوانستم خداحافظی کنم پوزش میطلبم. آقای جنگلی را کسی میشناسد؟
برنامه مسابقات فوتبال باشگاههای تهران هم در صفحه آخر درج شده است. که طی آن در زمین شماره یک امجدیه و در روز جمعه تاج با جعفری بازی میکند،کوروش با پاس و در مهمترین بازی که در ساعت شش عصر برگزار میشود شاهین تیم محبوب تهران به ملاقات شعاع میرود. فرح و اشرف هم با همدیگر رفتهاند از بیماران بیمارستان رضا پهلوی عیادت کردهاند. بعد از کاشی سعدی و کاشی ایرانا و پودر برف و یخچال ارج، حالا در پایین صفحه 16 آگهی یک تولید دیگر داخلی به چشم میخورد :کارخانه ویتانا، عید سعید قربان را تبریک گفته است و بالاخره این که آموزش و پرورش اعلام کرده از حضور دستفروشها که لواشک و بستنی به دانش آموزان میفروشند در اطراف مدارس جلوگیری خواهد کرد. خداحافظ.